Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unkennel
U
از سوراخ یا لانه بیرون کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unearthing
U
از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearth
U
از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearths
U
از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearthed
U
از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
bolts
U
تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolt
U
تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolted
U
تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolting
U
تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
to turn out
U
بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
With soft words one may persuade a serpent out of .
<proverb>
U
با زبان خوش مار را از سوراخ بیرون مى کشند .
anthill
U
خاکریزی که مورهنگام لانه سازی در اطراف لانه خود ایجاد میکند
to pink out leather
U
چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
formicarm
U
لانه مورچه لانه مور
formicary
U
لانه مورچه لانه مور
perforation
U
عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
earth
U
حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earths
U
حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
breaches
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
pinkest
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl
U
سوراخ سوراخ کردن دریدن
pink
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
kennels
U
لانه کردن
holing
U
در لانه کردن
hole
U
در لانه کردن
holes
U
در لانه کردن
holed
U
در لانه کردن
kennel
U
لانه کردن
cancellate
U
سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
nestles
U
لانه کردن اسودن
burrows
U
زیرزمین لانه کردن
burrowed
U
زیرزمین لانه کردن
burrowing
U
زیرزمین لانه کردن
nestled
U
لانه کردن اسودن
nestle
U
لانه کردن اسودن
nerds
U
اشیانه لانه کردن
nerd
U
اشیانه لانه کردن
burrow
U
زیرزمین لانه کردن
riddle
U
سوراخ سوراخ کردن
riddles
U
سوراخ سوراخ کردن
honey combing
U
روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
centered
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie
U
[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag
U
کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
sights
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
float stone
U
سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
fenestration
U
چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sight
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
to strain at a gnat
U
ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
witjout
U
بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
gruyere cheese
U
پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
foraminate
U
ثقبه دار سوراخ سوراخ
scuttling
U
سوراخ کردن
pool
U
سوراخ کردن
broach
U
سوراخ کردن
pools
U
سوراخ کردن
scuttle
U
سوراخ کردن
punch
U
سوراخ کردن
punched
U
سوراخ کردن
punches
U
سوراخ کردن
pooled
U
سوراخ کردن
to set abroach
U
سوراخ کردن
to drill through
U
سوراخ کردن
to punch a hole in
U
سوراخ کردن
foraminate
U
سوراخ کردن
broached
U
سوراخ کردن
to break open
U
سوراخ کردن
scuttled
U
سوراخ کردن
drill
U
سوراخ کردن
drilled
U
سوراخ کردن
drills
U
سوراخ کردن
to burn a hole
U
سوراخ کردن
to pick a hole in
U
سوراخ کردن
stabs
U
سوراخ کردن
wear a hole in
U
سوراخ کردن
gores
U
سوراخ کردن
stabbed
U
سوراخ کردن
stab
U
سوراخ کردن
scuttles
U
سوراخ کردن
to poke a hole in any thing
U
سوراخ کردن
transfix
U
سوراخ کردن
broaches
U
سوراخ کردن
delving
U
سوراخ کردن
perforate
U
سوراخ کردن
delved
U
سوراخ کردن
delves
U
سوراخ کردن
bore
U
سوراخ کردن
pierces
U
سوراخ کردن
bores
U
سوراخ کردن
pierce
U
سوراخ کردن
perforating
U
سوراخ کردن
perforates
U
سوراخ کردن
delve
U
سوراخ کردن
steek
U
سوراخ کردن
incising
U
سوراخ کردن
goring
U
سوراخ کردن
broaching
U
سوراخ کردن
gore
U
سوراخ کردن
boring
U
سوراخ کردن
gored
U
سوراخ کردن
to peck a hole in
U
با نوک سوراخ کردن
punches
U
مهر کردن سوراخ
punch
U
مهر کردن سوراخ
punch
U
سوراخ ایجاد کردن
punched
U
مهر کردن سوراخ
prongs
U
باچنگ ک سوراخ کردن
punctures
U
سوراخ کردن شکست
hollow forge
U
سوراخ کردن گرم
punched
U
سوراخ ایجاد کردن
lack vt
U
با گلوله سوراخ کردن
burring
U
بامته سوراخ کردن
burrs
U
بامته سوراخ کردن
pertusion
U
عمل سوراخ کردن
burred
U
بامته سوراخ کردن
lancinate
U
بانیزه سوراخ کردن
tusks
U
سوراخ کردن یا کندن
burr
U
بامته سوراخ کردن
punches
U
سوراخ ایجاد کردن
puncturing
U
سوراخ کردن شکست
prong
U
باچنگ ک سوراخ کردن
back drill
U
از پشت سوراخ کردن
punctured
U
سوراخ کردن شکست
broaching
U
سوراخ کردن قایق
broached
U
سوراخ کردن قایق
gride
U
سوراخ کردن فرورفتن
peck
U
بانوک سوراخ کردن
broaches
U
سوراخ کردن قایق
transfixion
U
عمل سوراخ کردن
puncture
U
سوراخ کردن شکست
pecked
U
بانوک سوراخ کردن
To bark up the wrong tree.
<idiom>
[سوراخ دعا را گم کردن]
pecking
U
بانوک سوراخ کردن
to tear a hole in
U
سوراخ یا پاره کردن
tusk
U
سوراخ کردن یا کندن
spit
U
سوراخ کردن تف انداختن
spits
U
سوراخ کردن تف انداختن
precision bore
U
سوراخ کردن دقیق
pecks
U
بانوک سوراخ کردن
broach
U
سوراخ کردن قایق
peeping
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
luxate
U
از جای خود بیرون کردن جابجا کردن
slot
U
سوراخ کردن شکاف کوچک
puncture
U
سوراخ کردن پنچر شدن
slotting
U
سوراخ کردن شکاف کوچک
slots
U
سوراخ کردن شکاف کوچک
puncturing
U
سوراخ کردن پنچر شدن
jabs
U
خنجر زدن سوراخ کردن
drill
U
سوراخ کردن چاه کندن
notches
U
شکاف چوبخط سوراخ کردن
jab
U
خنجر زدن سوراخ کردن
back drilling attachment
U
تجهیزات سوراخ کردن از پشت
notch
U
شکاف چوبخط سوراخ کردن
jabbing
U
خنجر زدن سوراخ کردن
punctured
U
سوراخ کردن پنچر شدن
jabbed
U
خنجر زدن سوراخ کردن
punctures
U
سوراخ کردن پنچر شدن
drills
U
سوراخ کردن چاه کندن
drilled
U
سوراخ کردن چاه کندن
eject
U
بیرون کردن
fire out
U
بیرون کردن
exorcizes
U
بیرون کردن
to fire out
U
بیرون کردن
swaps
U
بیرون کردن
exorcizing
U
بیرون کردن
exorcises
U
بیرون کردن
exorcising
U
بیرون کردن
exorcised
U
بیرون کردن
to pack off
U
بیرون کردن
to hunt out
U
بیرون کردن
exorcized
U
بیرون کردن
cashiers
U
بیرون کردن
outcrop
U
سر بیرون کردن
cashier
U
بیرون کردن
outcrops
U
سر بیرون کردن
to hunt away
U
بیرون کردن
to drum out
U
بیرون کردن
eliminates
U
بیرون کردن
to drive out
U
بیرون کردن
eliminating
U
بیرون کردن
swopped
U
بیرون کردن
to charm away
U
بیرون کردن
force
U
بیرون کردن
swapped
U
بیرون کردن
swap
U
بیرون کردن
ejecting
U
بیرون کردن
to stuck out
U
بیرون کردن
eliminated
U
بیرون کردن
to send down
U
بیرون کردن
eliminate
U
بیرون کردن
to give the sack
U
بیرون کردن
swopping
U
بیرون کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com