Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
decelerate
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
slowdown
U
کاستن سرعت یا میزان چیزی
slowdowns
U
کاستن سرعت یا میزان چیزی
Other Matches
pull up
U
کاستن سرعت اسب
back off
U
کاستن سرعت در سر پیچ
shut off
U
کاستن سرعت پیش از رسیدن به پیچ
pinches
U
محکم گرفتن بیش از حد گوی بولینگ کاستن سرعت اسب قایق را بیش از حد بطرف بادبان بردن
pinch
U
محکم گرفتن بیش از حد گوی بولینگ کاستن سرعت اسب قایق را بیش از حد بطرف بادبان بردن
spoiler
U
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
allay
U
از شدت چیزی کاستن
allayed
U
از شدت چیزی کاستن
qualifies
U
ازبدی چیزی کاستن
qualify
U
ازبدی چیزی کاستن
allaying
U
از شدت چیزی کاستن
allays
U
از شدت چیزی کاستن
to take something off and pric
U
اندکی از بهای چیزی کاستن
dispraise
U
از بهای چیزی کاستن کم گرفتن
combined speed indicator
U
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring
U
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio
U
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
burning rate
U
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed
U
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
drag
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
true air speed
U
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
tachometer
U
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
rate of flame propagation
U
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
machine number
U
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
variable ratio
U
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity
U
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring
U
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
inputted
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
timing
U
تنظیم سرعت چیزی
support
U
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
U
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerate
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
U
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerates
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
detracting
U
کاستن
pares
U
کاستن
pull down
U
کاستن
lessened
U
کاستن
abated
U
کاستن
lessen
U
کاستن
abates
U
کاستن
lower
U
کاستن از
lessening
U
کاستن
lightened
U
کاستن
lightens
U
کاستن
lightening
U
کاستن
subtracting
U
کاستن
detract
U
کاستن
detracted
U
کاستن
lighten
U
کاستن
lessens
U
کاستن
abate
U
کاستن
detracts
U
کاستن
lowered
U
کاستن از
lowering
U
کاستن از
subtracted
U
کاستن
reduce
U
کاستن
rebates
U
کاستن
to fine down
U
کاستن
discount
U
کاستن
discounted
U
کاستن
discounting
U
کاستن
pare
U
کاستن
discounts
U
کاستن
decrease
U
کاستن
decreased
U
کاستن
decreases
U
کاستن
to tone down
U
کاستن
subtract
U
کاستن
reduces
U
کاستن
reducing
U
کاستن
extenuatextent
U
کاستن
subrtraction
U
کاستن
abating
U
کاستن
subtracts
U
کاستن
rebate
U
کاستن
draw off
U
کاستن
disquantity
U
کاستن
pared
U
کاستن
lowers
U
کاستن از
to cut down
U
کاستن از
mach hold
U
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state
U
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
diminishable
U
قابل کاستن
softened
U
خوابانیدن کاستن
cheapen
U
ازقیمت کاستن
softens
U
خوابانیدن کاستن
decrement
U
کاستن پلهای
soften
U
خوابانیدن کاستن
cheapened
U
ازقیمت کاستن
cheapening
U
ازقیمت کاستن
cheapens
U
ازقیمت کاستن
to currail expensee
U
از هزینه کاستن
decompress
U
ازفشارهوا کاستن
disvalue
U
ازارزش کاستن
abirritate
U
ازحساسیت کاستن
shortens
U
مختصر کردن کاستن
damping
U
کاستن ازنوسانات دستگاه
declined
U
تنزل کردن کاستن
declines
U
تنزل کردن کاستن
declining
U
تنزل کردن کاستن
decline
U
تنزل کردن کاستن
shortened
U
مختصر کردن کاستن
disaffect
U
از علاقه و محبت کاستن
shorten
U
مختصر کردن کاستن
live load reduction
U
کاستن از بار زنده
unweight
U
کاستن فشار اسکی
extenuate
U
تخفیف دادن کاستن از
transonic
U
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
air plot wind velocity
U
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
cut off velocity
U
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
devaluing
U
از ارزش وشخصیت کسی کاستن
compensator
U
وسیلهای برای کاستن لگداسلحه
defuse
U
خنثی کردن از وخامت کاستن
defused
U
خنثی کردن از وخامت کاستن
devaluate
U
از ارزش وشخصیت کسی کاستن
defuses
U
خنثی کردن از وخامت کاستن
defusing
U
خنثی کردن از وخامت کاستن
decrement
U
میزان کاهش کاستن پلهای
devalues
U
از ارزش وشخصیت کسی کاستن
devalued
U
از ارزش وشخصیت کسی کاستن
devalue
U
از ارزش وشخصیت کسی کاستن
fast
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
derogate
U
کاستن عمل موهن انجام دادن
declared speed
U
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeeds
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeed
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
kill spring
U
فرود با کاستن فشار بلندشدن و خم کردن زانو
stall
U
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
stalling
U
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
i am afriad
U
برای کاستن ازاثرخبری که به کسی می دهند به کار می برند
webbing
U
نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
drafting
U
راندن پشت سر راننده جلوبرای کاستن فشار هوا
supersonic
U
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
pipelines
U
زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
pipeline
U
زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
carburator restricter plate
U
صفحه فلزی روی کاربوراتوربرای کاستن هوای ورودی دراتومبیل
in off
U
به کیسه انداختن گوی بیلیاردکه باعث کاستن امتیاز میشود
pull the pace
U
جلوافتادن و در نتیجه کاستن از فشار هوا برای نفرات عقب
heavy and light system
U
روش کاستن وزن با اغاز باوزنه سنگین و ادامه با وزنههای سبکتر
command speed
U
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed
U
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
aircraft block speed
U
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
sustained rate
U
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
shave down
U
کوتاه کردن موی سر پیش ازمسابقه شنا جهت کاستن مقاومت در مقابل اب
suck wheels
U
رکاب زدن پشت سر دوچرخه سوار دیگر به منظور کاستن از فشار هوا
dimples
U
هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
dimple
U
هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
wheel sucker
U
دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
dragway
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
fast
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
calibrated air speed
U
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
high speed
U
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
expeditiousness
U
سرعت
velocities
U
سرعت
fastness
U
سرعت
fastnesses
U
سرعت
directly
U
به سرعت
paces
U
سرعت
swiftly
U
به سرعت
swiftness
U
سرعت
speedy
U
سرعت
speeds
U
سرعت
speediness
U
سرعت
speeding
U
سرعت
paced
U
سرعت
speed
U
سرعت
velocity
U
سرعت
fleety
U
به سرعت
pace
U
سرعت
terminal velocity
U
سرعت حد
rate
U
سرعت
low velocity
U
کم سرعت
tilts
U
سرعت
souic do
U
سرعت
accelerates
U
بر سرعت
accelerating
U
بر سرعت
celerity
U
سرعت
line speed
U
سرعت خط
tilted
U
سرعت
liner velocity
U
سرعت
tilt
U
سرعت
seepage velocity
U
سرعت زه اب
accelerate
U
بر سرعت
rapidity
U
سرعت
rates
U
سرعت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com