English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
gentlemanly U از روی بزرگ منشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hauteur U بزرگ منشی
patronizingly U ازروی بزرگ منشی ازراه تشویق
lordliness U بزرگ منشی مناعت
particianship U بزرگ منشی
Other Matches
amanuensis U منشی
actuary U منشی
actuaries U منشی
secretary U منشی
secretaries U منشی
characteristic U منشی
score keeper U منشی
penman U منشی
clerks U منشی
characteristically U منشی
doggery U سگ منشی
clerk U منشی
queenliness U ملکه منشی
secretaryship U منشی گری
piggishness U خوک منشی
character trait U صفت منشی
manorialism U ارباب منشی
sacerdocy U کشیش منشی
puerilism U کودک منشی
lordliness U لرد منشی
kingliness U شاه منشی
gentility U اقا منشی
secretary of embassy U منشی سفارت
beggarliness U گدا منشی
clerkship U منشی گری
drafter U منشی پیام
company secretary U منشی شرکت
flag secretary U منشی تیمسار
clerk of the course U منشی گروه داوران
piggishly U ازروی خوک منشی
meanness U گدا منشی خست
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
scribe U کاتب نسخههای خطی منشی
scribes U کاتب نسخههای خطی منشی
secretariate U منشی گری کارمندان دبیرخانه
Let the secretary get on with it . U بگذارید منشی کارش را بکند
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
docketing U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docketed U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docket U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
dockets U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
anglicization U انگلیسی منشی اتصاف بصفات و خصوصیات انگلیسی
development support library U امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
considerably large U بس بزرگ
majuscule U بزرگ
majuscular U بزرگ
bulkier U بزرگ
voluminous U بزرگ
hugeous U بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
egregious U بزرگ
immane U بزرگ
large sized U بزرگ
nonus U بزرگ
doyennes U زن بزرگ
doyenne U زن بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
canis major U سگ بزرگ
megapod U بزرگ پا
dignified U بزرگ
decuman U بزرگ
bulky U بزرگ
gates U در بزرگ
majestic U بزرگ
greatest U بزرگ
massive U بزرگ
bandog U سگ بزرگ
massively U بزرگ
adult U بزرگ
bigger U بزرگ
headmen U بزرگ
adults U بزرگ
big U بزرگ
biggest U بزرگ
of a large size U بزرگ
king size U بزرگ
mightiest U بزرگ
mighty U بزرگ
large sized a U بزرگ
macrocephalic U بزرگ سر
macro U بزرگ
mightier U بزرگ
full bottomed U بزرگ
long ton U تن بزرگ
great U بزرگ
great- U بزرگ
headman U بزرگ
extensive U بزرگ
small U بزرگ نه
smaller U بزرگ نه
large U بزرگ
larger U بزرگ
largest U بزرگ
enormous U بزرگ
graves U بزرگ
grave U بزرگ
majoring U بزرگ
swith U بزرگ
smallest U بزرگ نه
swingeing U بزرگ
wallopings U بزرگ
bulkiest U بزرگ
high U بزرگ
spankings U بزرگ
eminent U بزرگ
highest U بزرگ
spanking U بزرگ
highs U بزرگ
major U بزرگ
majored U بزرگ
vasty U بزرگ
gravest U بزرگ
walloping U بزرگ
grossed U بزرگ
grossest U بزرگ
grossing U بزرگ
propylon U در بزرگ
jumbo U بزرگ
gate U در بزرگ
grosses U بزرگ
extra- U بزرگ
extra U بزرگ
vast U بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
jumbos U بزرگ
extras U بزرگ
gross U بزرگ
grosser U بزرگ
stour U بزرگ
archenemy U دشمن بزرگ
archduke U دوک بزرگ
zoomed U بزرگ کردن
archduchess U دوشس بزرگ
archbshop U اسقف بزرگ
billowed U موج بزرگ اب
archpriest U کشیش بزرگ
whackings U خیلی بزرگ
whacking U خیلی بزرگ
billowing U موج بزرگ اب
arch fiend U دیو بزرگ
arch enemy U دشمن بزرگ
antrum U غار بزرگ
archfiend U دیو بزرگ
bulldog U نوعی سگ بزرگ
bulldogs U نوعی سگ بزرگ
argosy U کشتی بزرگ
billows U موج بزرگ اب
distending U بزرگ کردن
avous U پدر بزرگ
bronchocele U بزرگ شدگی
maximizes U بزرگ کردن
bonefire U اتش بزرگ
big league U لیگ بزرگ
maximized U بزرگ کردن
hassan primus U حسن بزرگ
maximizing U بزرگ کردن
swells U بزرگ شدن
swelled U بزرگ شدن
caldron U کتری بزرگ
distend U بزرگ کردن
capital letter U حرف بزرگ
maximising U بزرگ کردن
grand father U پدر بزرگ
billow U موج بزرگ اب
bass drum U طبل بزرگ
bass fiddle U ویلن سل بزرگ
maximize U بزرگ کردن
swell U بزرگ شدن
distends U بزرگ کردن
big bang U انفجار بزرگ
lump U بزرگ شدن
lofty U بلند بزرگ
cataclysm U سیل بزرگ
cataclysms U سیل بزرگ
blunder U اشتباه بزرگ
blundered U اشتباه بزرگ
blundering U اشتباه بزرگ
blunders U اشتباه بزرگ
magnum opus U کار بزرگ
magnification U بزرگ نمایی
emporiums U بازار بزرگ
lumped U بزرگ شدن
lumps U بزرگ شدن
heave U بزرگ کردن
heaved U بزرگ کردن
longbow U کمان بزرگ
longbows U کمان بزرگ
emporia U بازار بزرگ
emporium U بازار بزرگ
viola U ویولن بزرگ
bollards U موت بزرگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com