Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to keep in touch with any one
U
از حال کسی اگاه بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
know
U
اگاه بودن
knows
U
اگاه بودن
on be on to a person
U
از قصد کسی اگاه بودن
to be a
U
اگاه بودن
to know the time of d
U
اگاه بودن
to know what's what
U
ازچیزهاوکارهای جهان اگاه بودن
Other Matches
wares
U
اگاه
conversant
U
اگاه
conscious
U
اگاه
incognizant
U
نا اگاه
apprised
U
اگاه
cognizant
U
اگاه
hep
U
اگاه
ware
U
اگاه
aware
U
اگاه
notify
U
اگاه ساختن
semiconscious
U
نیمه اگاه
sensible of a peril
U
اگاه از خطر
warn
U
اگاه کردن
prescient
U
قبلا اگاه
notifies
U
اگاه ساختن
warned
U
اگاه کردن
preconsclous
U
نیم اگاه
admonished
U
اگاه کردن
monitors
U
اگاه ساز
wide-awake
U
هشیار اگاه
monitored
U
اگاه ساز
monitor
U
اگاه ساز
wide awake
U
هشیار اگاه
notifying
U
اگاه ساختن
warns
U
اگاه کردن
notified
U
اگاه ساختن
acquaints
U
اگاه کردن
acquainting
U
اگاه کردن
admonishing
U
اگاه کردن
admonishes
U
اگاه کردن
to let know
U
اگاه کردن
to put in possession
U
اگاه کردن
inconscient
U
ناخود اگاه
i have no a with him
U
اگاه شدم
subconsciously
U
نیمه اگاه
subconsciously
U
ناخود اگاه
notification
U
اگاه سازی
subconscious
U
نیمه اگاه
subconscious
U
ناخود اگاه
informed circles
U
محافل اگاه
wist
U
اگاه کردن
troop information
U
برنامه اگاه سازی
he was privy to my secrets
U
او از رازهای من اگاه بود
information program
U
برنامه اگاه سازی
keep me informed of that
U
مرا از ان اگاه سازید
disabuse
U
از حقیقت اگاه کردن
disabused
U
از حقیقت اگاه کردن
disabuses
U
از حقیقت اگاه کردن
disabusing
U
از حقیقت اگاه کردن
be on to it
U
اگاه یا موافب باش
informs
U
مستحضر داشتن اگاه کردن
debunk
U
کسی را اگاه و هدایت کردن
inform
U
مستحضر داشتن اگاه کردن
intuited
U
تعلیم دادن اگاه کردن
debunks
U
کسی را اگاه و هدایت کردن
debunking
U
کسی را اگاه و هدایت کردن
intuiting
U
تعلیم دادن اگاه کردن
information program
U
اگاه سازی برنامه اطلاعات
coscious
U
هوشیار- بهوش- ملتفت-اگاه
informing
U
مستحضر داشتن اگاه کردن
intuits
U
تعلیم دادن اگاه کردن
debunked
U
کسی را اگاه و هدایت کردن
intuit
U
تعلیم دادن اگاه کردن
well informed
U
بصیر بخوبی اگاه با اطلاع مطلع
Madrklmh that every human being is conscious knowledge
U
مادرکلمه است که هر انسان اگاه به آن آشنایی کامل دارد
philologer
U
لغت شناس کسیکه ازاصول و قواعدکلی زبانها اگاه است
letters patent
U
نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند
association for system management
U
یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
U
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate
U
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contained
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views
U
د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contain
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
asm
U
Yystems for Associationیک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کندanagement
outnumbers
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to be in one's right mind
U
دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
outnumbering
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
correspond
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponded
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumber
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponds
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to mind
U
مراقب بودن
[مواظب بودن]
[احتیاط کردن]
up to it/the job
<idiom>
U
مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
validity of the credit
U
معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
To be on top of ones job .
U
بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
lurks
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurked
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurking
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurk
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
fits
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
look out
U
منتظر بودن گوش به زنگ بودن
to look out
U
اماده بودن گوش بزنگ بودن
belongs
U
مال کسی بودن وابسته بودن
belonged
U
مال کسی بودن وابسته بودن
belong
U
مال کسی بودن وابسته بودن
fittest
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
reasonableness
U
موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
fit
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
to be in a habit
U
دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
to be hard put to it
U
درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
monitor
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
abuts
U
مماس بودن مجاور بودن
discord
U
ناجور بودن ناسازگار بودن
to be due
U
مقرر بودن
[موعد بودن]
depends
U
مربوط بودن منوط بودن
disagreed
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
pertain
U
مربوط بودن متعلق بودن
include
U
شامل بودن متضمن بودن
abler
U
لایق بودن مناسب بودن
slouched
U
خمیده بودن اویخته بودن
disagreeing
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
slouch
U
خمیده بودن اویخته بودن
owes
U
مدیون بودن مرهون بودن
disagrees
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
conditionality
U
شرطی بودن مشروط بودن
to stand for
U
نامزد بودن هواخواه بودن
resides
U
ساکن بودن مقیم بودن
reside
U
ساکن بودن مقیم بودن
slouches
U
خمیده بودن اویخته بودن
slouching
U
خمیده بودن اویخته بودن
agree
U
متفق بودن همرای بودن
urgency
U
فوتی بودن اضطراری بودن
moon
U
سرگردان بودن اواره بودن
resided
U
ساکن بودن مقیم بودن
pertains
U
مربوط بودن متعلق بودن
look for
U
منتظر بودن درجستجو بودن
moons
U
سرگردان بودن اواره بودن
abutted
U
مماس بودن مجاور بودن
pertained
U
مربوط بودن متعلق بودن
agreeing
U
متفق بودن همرای بودن
agrees
U
متفق بودن همرای بودن
depended
U
مربوط بودن منوط بودن
pend
U
معوق بودن بی تکلیف بودن
appertained
U
مربوط بودن متعلق بودن
appertain
U
مربوط بودن متعلق بودن
owe
U
مدیون بودن مرهون بودن
abut
U
مماس بودن مجاور بودن
haze
U
گرفته بودن مغموم بودن
includes
U
شامل بودن متضمن بودن
having
U
مالک بودن ناگزیر بودن
governs
U
نافذ بودن نافر بودن بر
stravaig
U
سرگردان بودن بی هدف بودن
on guard
U
مراقب بودن نگهبان بودن
governed
U
نافذ بودن نافر بودن بر
stravage
U
سرگردان بودن بی هدف بودن
precede
U
جلوتر بودن از اسبق بودن بر
govern
U
نافذ بودن نافر بودن بر
precedes
U
جلوتر بودن از اسبق بودن بر
appertaining
U
مربوط بودن متعلق بودن
inhere
U
جبلی بودن ماندگار بودن
owed
U
مدیون بودن مرهون بودن
consisted
U
شامل بودن عبارت بودن از
depend
U
مربوط بودن منوط بودن
ablest
U
لایق بودن مناسب بودن
consist
U
شامل بودن عبارت بودن از
want
U
فاقد بودن محتاج بودن
disagree
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
wanted
U
فاقد بودن محتاج بودن
consisting
U
شامل بودن عبارت بودن از
consists
U
شامل بودن عبارت بودن از
appertains
U
مربوط بودن متعلق بودن
have
U
مالک بودن ناگزیر بودن
notification
U
عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
command information program
U
برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
Being a junior clerk is a far cry from being a manager .
U
کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
to concern something
U
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
stand
U
بودن واقع بودن
profiteer
U
استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن
profiteers
U
استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن
interdepend
U
بهم موکول بودن مربوط بهم بودن
exist
U
بودن
put one's cards on the table
<idiom>
U
رک بودن
judder
U
لق بودن
exists
U
بودن
dubiosity
U
در شک بودن
incompactness
U
ول بودن
stinks
U
بد بودن
existed
U
بودن
stink
U
بد بودن
ween
U
بودن
to bargain for
U
بودن
to be in a bad
[foul]
temper
U
بد خو بودن
To be all adrift.
U
سر در گم بودن
teemed
U
پر بودن
teeming
U
پر بودن
concentricity
U
بودن
teems
U
پر بودن
judders
U
لق بودن
wobbles
U
لق بودن
consecutiveness
U
پی در پی بودن
teem
U
پر بودن
juddering
U
لق بودن
juddered
U
لق بودن
To be in two minds about something . To be undecided. To waver and vacI'llate.
U
دو دل بودن
to think ill of any one
U
بودن
to find oneself
U
بودن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com