Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 99 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
My jaw dropped to the floor!
<idiom>
U
از تعجب داشتم شاخ در می آوردم!
[اصطلاح روزمره]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I spoke my mind.
U
آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
get hold of yourself
U
گیرتون آوردم
At last I caught ( got) you .
U
بالاخره گیرت آوردم ( انداختم )
What a mes I made of my life .
U
دیدی چه بروز خودم آوردم
Fortunately I wasnt hurt.
U
شانس آوردم . طوریم نشد
I got good marks in the exams .
U
نمرات خوبی درامتحان آوردم
Much as I raked my brain .
U
هر چقدر به مغزم فشار آوردم
Luchily for me the train was late.
U
خوش شانسی آوردم قطار دیر رسید
Mentioning his ex-wife's name was like waving a red flag in front of a bull.
U
تا اسم زن قبلی او
[مرد]
را آوردم خونش به جوش آمد.
I fiddled afew invitation cards.
U
باهر کلکی بود چند تا کارت دعوت گیر آوردم
i had him sing
U
وا داشتم بخوانم
i had a lettr from him
U
نامهای از او داشتم
I was saying to myself that. . .
U
داشتم تو دلم می گفتم که ...
i was busy at the moment
U
در ان وقت کار داشتم
I had a letter from my father .
U
از پدرم کاغذ داشتم
i had a great wish to see him
U
داشتم که اورا به بینم
i was in an awkword p
U
وضع بدی داشتم
i had twowins and onedefc
U
من دو برد داشتم و یک باخت
i kind of liked it
U
میشود گفت دوست داشتم
i kind of liked it
U
من تا اندازهای انرا دوست داشتم
i had barely time to get out
U
همینقدروقت داشتم که بیرون بروم
it is like that .i had before
U
مانند ان است که پیشتر داشتم
my latehusband
U
شوهری که اخیر داشتم مرحوم شوهرم
i had many books he had none
U
من کتابهای بسیار داشتم اوهیچ نداشت
i lent him what money i had
U
هرچه پول داشتم به او وام دادم
I'd like to ask her out.
U
من دوست داشتم او
[زن]
را به بیرون دعوت کنم.
As for me , I was going crazy ( mad ) .
U
مرا می گویی داشتم دیوانه می شدم
Could I have a word with you ?
U
عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
I had a very bad headache, a fever, and my whole body was shaking.
U
من سردرد شدید و تب داشتم و تمام بدنم می لرزید.
I'd
U
مخفف should I و Iwouldبمعنی من میبایستی و Ihadبمعنی من باید و من داشتم
I foud myself in opposition to my friends on this question .
U
در مورد این موضوع نظریات مخالفی با دوستانم داشتم
I wonder what lies in store for me in the future.
U
من دوست داشتم بدانم که برای من در آینده چه پیش می آید.
surprize
U
تعجب
wonderment
U
تعجب
wonder
U
تعجب
admiration
U
تعجب
wondered
U
تعجب
wondering
U
تعجب
wonders
U
تعجب
surprises
U
تعجب
surprise
U
تعجب
zooks
U
علامت تعجب
wonderingly
U
تعجب کنان
exclamation mark
علامت تعجب
rake in the money
<idiom>
U
ایجاد تعجب
note of a
U
علامت تعجب
admire
U
تعجب کردن
wonderer
U
تعجب کننده
marvel
U
تعجب اعجاز
muse
U
تعجب کردن
mused
U
تعجب کردن
muses
U
تعجب کردن
marveled
U
تعجب اعجاز
faugh
U
علامت تعجب
ferlie
U
حیرت تعجب
marveling
U
تعجب اعجاز
marvelled
U
تعجب اعجاز
i wonder he did not catch cold
U
تعجب میکنم
surprisedly
U
تعجب کنان
exclamation point
U
علامت تعجب
ha
U
علامت تعجب
exclamation points
U
علامت تعجب
marvels
U
تعجب اعجاز
marvelling
U
تعجب اعجاز
She's agreed to fill in for me on Friday, but I'd be pushing my luck if I asked her to do it on Saturday, too.
U
او
[زن]
موافقت کرد روز جمعه جاینشین من باشد اما من شورش را در می آوردم اگر از او
[زن]
درخواست بکنم که شنبه هم جاینشین من بشود.
How very odd. Well I never.
U
چه چیزها ( بعلامت تعجب )
bombshell
U
امر تعجب اور
i wonder at him
U
از دست او تعجب میکنم
You could have knocked me knocked me down with a feather. I hit the roof .
U
از تعجب شاخ درآوردم
bombshells
U
امر تعجب اور
unwary
U
بدون تعجب و تشویش
exclaimed
U
ازروی تعجب فریاد زدن
exclaiming
U
ازروی تعجب فریاد زدن
you don't say
<idiom>
U
نشان دادن تعجب ازشنیدهها
exclaim
U
ازروی تعجب فریاد زدن
admired
U
درشگفت شدن تعجب کردن
exclaims
U
ازروی تعجب فریاد زدن
admires
U
درشگفت شدن تعجب کردن
he wondered at the sight
U
ازدیدن ان منظره تعجب کرد
exclamations
U
علامت تعجب حرف ندا
do a double take
<idiom>
U
با تعجب نگاه به کسی یا چیزی
exclamation
U
علامت تعجب حرف ندا
bah
U
علامت تعجب حاکی ازاهانت و تحقیر
holy cow !
[holy smoke !]
<idiom>
U
اصطلاح برای ابراز تعجب یا حیرت
blimey
U
حرف ندا به نشان تعجب و غیره
stares
U
از روی تعجب ویاترس نگاه کردن
stared
U
از روی تعجب ویاترس نگاه کردن
stare
U
از روی تعجب ویاترس نگاه کردن
Holy moly!
<idiom>
U
اصطلاح برای ابراز تعجب یا حیرت
golly
U
حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
wisha
U
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
gollies
U
حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
wows
U
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wowed
U
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wow
U
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wowing
U
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
Good grief!
<idiom>
U
این کلمه برای نشان دادن تعجب (چه خوب چه بد)استفاده میشود
yoicks
U
علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com