Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 37 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
You wont reget it. You wont lose by it .
U
از اینکار بد نخواهی دید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
willy nilly
U
خواهی نخواهی
willy-nilly
U
خواهی نخواهی
Weather you like it or not.
U
چه بخواهی چه نخواهی
to play at
U
خواهی نخواهی اقدام کردن
no paternosterŠno p
U
تادعای ربانی نخوانی پول نخواهی داشت
You wI'll fail unless you work harder .
U
موفق نخواهی شد مگه اینکه تلاش بیشتری بکنی
He is a pastmaster at it .
U
خدای اینکار است
Be a good chap(fellow)and do it.
U
جان من اینکار راانجام بد ؟
There is nothing to be ashamed lf .
U
( اینکار ) خجالت ندارد
It is not possible ( feasible , practicable) .
U
اینکار عملی نیست
What is the motive ( design) ?
U
غرض از اینکار چیست ؟
Shen wI'll the work be complete?
U
اینکار کی کامل می شود ؟
he is unequal to the task
U
مرد اینکار نیست
It wI'll come to a bad end. It is foredoomed.
U
اینکار عاقبت ( خوشی ) ندارد
He did it out of friendship.
U
ازروی دوستی اینکار راکرد
Nothing wI'll come out of this.
U
از اینکار چیزی درنمی آید
I have pledged ( staked ) my reputation on it .
U
شهرتم را درگروی اینکار گذاشته ام
so and so
U
اینکار وانکار چنین وچنان
It is beyond my authority(control).
U
اینکار از اختیار من خارج است
you shall smart for it
U
سزای اینکار را خواهید دید
He did it with his fathers knowledge.
U
با اطلاع پدرش اینکار راکرد
it wasdone in no time
U
اینکار چندان وقتی نبرد
so-and-so
U
اینکار وانکار چنین وچنان
He is cut out for it. He is ideally (perfecly) suited to his work.
U
برای اینکار جان می دهد
His action is in the nature of sour grapes.
U
اززور پسی اینکار رامی کند
The minisiter cant cope with it.
U
از دست وزیر اینکار بر نمی آید
I took a great deal of trouble over it.
U
روی اینکار خیلی زحمت کشیدم
He has not enough experience for the position.
U
برای اینکار تجربه کافی ندارد
i know how to do it
U
میدانم چطور باید اینکار را کرد
He wI'll give a good account of himself.
U
خوب از عهده اینکار برخواهد آمد
He is cut out for it ( this job ).
U
برای اینکار ساخته شده است
I'll eat my hat if I dont do it .
U
اگر اینکار رانکردم اسمم راعوض می کنم
Dont let the grass grow under your feet.
U
نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )
you shall rue it
U
از اینکار پشیمان خواهید شد افسوس انرا خواهید خورد
tentering
U
دار کشی
[میخ کشی ]
[اینکار برای اصلاح کجی یا سره فرش صورت می گیرد.]
sizing
U
آهارزنی
[گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com