English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
indiscerptible U ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
indecomposable U ازهم نپاشیدنی
give it a good wash U خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
finte U فانی
memnetary U فانی
fleeting U فانی
deathly U فانی
fugitives U فانی
fugitive U فانی
passing U فانی
written in water U فانی
mortals U فانی
mortal U فانی
earthborn U فانی
transitory U فانی
fleetingly U فانی
earths U دنیای فانی
earth U دنیای فانی
death ful U مردنی فانی
decidua U غشاء فانی
undying U غیر فانی
transients U فانی کوتاه
transient U فانی کوتاه
afterworld U عالم فانی
earth born U خاکی فانی
nova U فانی ستاره
separates U جدا ازهم
separated U جدا ازهم
to hew asunder U ازهم جداکردن
interlace U ازهم گذراندن
separate U جدا ازهم
out of gear U ازهم سواشده
to fly asunder U ازهم ترکیدن
discontiguous U جدا ازهم
divaricate U ازهم جداشدن
bursts U ازهم پاشیدن
burst U ازهم پاشیدن
ephemera U چیز زودگذر فانی
man of mould U انسان خاکی یا فانی
scatter U ازهم جدا کردن
scatters U ازهم جدا کردن
break U ازهم باز کردن
breaks U ازهم باز کردن
part with each other U ازهم جدا شدن
pulverulent U ازهم پاشنده گردی
diverges U ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
dissipating U ازهم پاشیدن اسراف کردن
diverge U ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
dissipate U ازهم پاشیدن اسراف کردن
dissipates U ازهم پاشیدن اسراف کردن
diverged U ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
him who U انرا که
had searched U انرا می یافتید
neither i or he sees it U نه من انرا می بینم نه او
i saw it U انرا دیدم
i have a secure grasp of it U انرا گرفته ام
cuno filter U نوعی فیلتر متشکل از تعدادی دیسک که توسط تیغه هایی ازهم جدا شده اند
give it a twist U انرا پیچ بدهید
give it a shake U انرا تکان دهید
give it a rinse U انرا بشویید یا اب بکشید
he sold the good ones U خوبهای انرا فروخت
i am out of p with it U دیگرحوصله انرا ندارم
i do not have the courage U جرات انرا ندارم
imyself saw it U من خودم انرا دیدم
we must winnow away the refuse U اشغال انرا باید
i saw it my self U من خودم انرا دیدم
lowlander U اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
i can make nothing of it U هیچ انرا نمیفهم
i had it signed U انرا به امضاء رساندم
send it by post U با پست انرا بفرستید
who will pay for it U کی پول انرا خواهد داد
sculpsit U انرا تراشیده یاحجاری کرد
they give it a good scrub U خوب انرا مالش میدهند
who will pay for it U کی هزینه انرا خواهد پرداخت
shearling U گوسفندی که یک بار پشم انرا
you have perhaps seen it U شاید انرا دیده باشید
it mokes it yet easier U انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
we made heavy weather of it U انرا خیلی سخت دیدیم
i sold it to one abdullah U به عبدالله نامی انرا فروختم
i am out of p with it U دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
i cannot a to buy that U استطاعت خرید انرا ندارم
i gave it a slight press U انرا کمی فشار دادم
i kind of liked it U من تا اندازهای انرا دوست داشتم
overshot wheel U چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
irrecocilably U چنانکه نتوان انرا وفق داد
inimitably U چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
it is past reclaim U دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
you have perhaps seen it U ممکن است انرا دیده باشید
an inseparable prefix U سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
ormer U یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
whitleather U پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
water bed U تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
loaded dice U طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
sexto U کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
dress coat U جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
rickshaw U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaws U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
ricksha U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
reversible propeller U ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
rackets U یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
indian giver U کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
it will not bear repeating U جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
rose gall U برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
cheque to a person's order U چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
judgement dept U بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
to garble the coinage U مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
waggonette U گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
spectrophotometry U اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
telescopic chimney U دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
vacuum concrete U ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
retro rocket U موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
leadsman U کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
pope's eye U غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
frumenty U گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
vanishing cream U کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
money spinner U کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
crater analysis U تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
controllable twist U تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
prolixity U بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
permanent income hypothesis U این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
hot money U منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
flash card U ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
band project filter U فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
voter U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voters U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
phyrgian cap U یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
fettling U شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
loganberries U میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
loganberry U میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
you shall rue it U از اینکار پشیمان خواهید شد افسوس انرا خواهید خورد
lutine bell U زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
anatomy U تجزیه
cracking U تجزیه
dissection U تجزیه
disintegration U تجزیه
decayed U تجزیه
decay U تجزیه
catalysis U تجزیه
resolutions U تجزیه
decoupling U تجزیه
resolution U تجزیه
dialysis U تجزیه
dissociation U تجزیه
break U تجزیه
analyzer U تجزیه گر
analysis U تجزیه
break down U تجزیه
break up U تجزیه
breaks U تجزیه
anatomies U تجزیه
sequestration U تجزیه
severance U تجزیه
decays U تجزیه
separates U تجزیه
separations U تجزیه
separation U تجزیه
segregation U تجزیه
dissolution U تجزیه
separate U تجزیه
separated U تجزیه
shake down U تجزیه
parsing U تجزیه
decaying U تجزیه
decomposition U تجزیه
osmose U نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
check U تجزیه کردن
determine U تجزیه کردن
syllabicity U تجزیه هجایی
hydrolyze U تجزیه شدن
hydrolysis U تجزیه بوسیله اب
spectrum analysis U تجزیه طیف
enquire into U تجزیه کردن
bolt [examine] U تجزیه کردن
separator U دستگاه تجزیه
analyze [American] U تجزیه کردن
assay U تجزیه کردن
dissect [analyse] U تجزیه کردن
examine U تجزیه کردن
study U تجزیه کردن
evaluate U تجزیه کردن
homolysis U تجزیه شیمیایی
fractionating column U ستون تجزیه
survey U تجزیه کردن
spectrum analysis U تجزیه بیناب
splitting a cause of action U تجزیه دعوی
stripping analysis U تجزیه عریانساز
frequency analysis U تجزیه هارمونی ها
gasometry U تجزیه گازی
gravimetric analysis U تجزیه وزنی
gravimetrical analysis U تجزیه وزنی
explore U تجزیه کردن
inspect U تجزیه کردن
investigate U تجزیه کردن
syllabi U تجزیه هجائی
look into U تجزیه کردن
frequency analysis U تجزیه فرکانس
scrutinize U تجزیه کردن
gas analysis U تجزیه گاز
parting of metals U تجزیه فلزات
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com