Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
group test
U
ازمون گروهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
batches
U
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batch
U
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
army classification battery test
U
ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
shear box test
U
ازمون برشی با جعبه ازمون برشی جعبهای
trimerous
U
سه گروهی
group atmosphere
U
جو گروهی
tripling
U
سه گروهی
triples
U
سه گروهی
tripled
U
سه گروهی
triple
U
سه گروهی
congregational
U
گروهی
gregarious
U
گروهی
communal
U
گروهی
communally
U
گروهی
group drive
U
محرکه گروهی
group pressure
U
فشار گروهی
group norms
U
هنجارهای گروهی
group membership
U
عضویت گروهی
group interview
U
مصاحبه گروهی
group frequency
U
بسامد گروهی
group consciousness
U
اگاهی گروهی
group contagion
U
سرایت گروهی
group factors
U
عاملهای گروهی
group dynamics
U
پویش گروهی
group discussion
U
بحث گروهی
group printing
U
چاپ گروهی
group acceptance
U
پذیرش گروهی
batch quantity
U
کمیت گروهی
bulk properties
U
خواص گروهی
Republican
U
جمهوری گروهی
esprit de corps
U
روح گروهی
mass media
U
رسانههای گروهی
clustered devices
U
دستگاههای گروهی
collective protection
U
حفافت گروهی
deck switch
U
کلید گروهی
espirit de corps
U
روحیه گروهی
gang punch
U
منگنه گروهی
quadrilles
U
رقص گروهی
quadrille
U
رقص گروهی
gang switch
U
کلید گروهی
Republicans
U
جمهوری گروهی
group structure
U
ساخت گروهی
corporation
U
گروهی از مردم
media
U
رسانههای گروهی
mameluke
U
عضو گروهی
syntality
U
شخصیت گروهی
team game
U
بازی گروهی
team teaching
U
تدریس گروهی
intergroup
U
میان گروهی
groupware
U
ابزار گروهی
group velocity
U
سرعت گروهی
sociogram
U
نگاره گروهی
corporations
U
گروهی از مردم
one shot lubrication
U
روغنکاری گروهی
group selector
U
سلکتور گروهی
group theory
U
نظریه گروهی
proximate analysis
U
تجزیه گروهی
directive group therapy
U
درمان رهنمودی گروهی
within group variance
U
پراکنش درون گروهی
between group variance
U
پراکنش میان گروهی
broadside messing
U
ناهار خوری گروهی
particular baptists
U
گروهی از تعمید کنندگان
burst
U
گروهی از خطاهای پیاپی .
bursts
U
گروهی از خطاهای پیاپی .
gang milling cutter
U
دستگاه فرز گروهی
ring
[algebraic structure]
U
حلقه گروهی
[ریاضی]
synecology
U
بوم شناسی گروهی
cluster controller
U
کنترل کننده گروهی
group casting
U
ریخته گری گروهی
group teaming
U
ریخته گری گروهی
group identification
U
همانند سازی گروهی
group occulating light
U
چراغ ناپیوسته گروهی
activity group therapy
U
درمان با فعالیت گروهی
marathon
U
جلسه گروهی طولانی
marathons
U
جلسه گروهی طولانی
tetraspore
U
گروهی متشکل ازچهار هاگ
cursor
U
گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
ochlocracy
U
حکومت عامه یا گروهی ازمردم
storage pool
U
گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
bytes
U
گروهی از بیتها یا ارقام باینری
gulp
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
synecologic
U
وابسته به بوم شناسی گروهی
cursors
U
گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
gulps
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulped
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulping
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
to be the odd one out
<idiom>
U
نامشابه
[دیگران در گروهی]
بودن
bands
U
گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
retreat
U
انزوا
[گروهی برای مدتی]
band
U
گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
group teaming plate
U
صفحه ریخته گری گروهی
group rendezvous
U
نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
byte
U
گروهی از بیتها یا ارقام باینری
to wriggle one's way
U
بزحمت ازمیان گروهی بیرون امدن
lashkar
U
گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
terman group test of mental ability
آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
package
U
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
be a fifth wheel
<idiom>
U
آدم اضافی یا زاید
[در گروهی از آدمها]
eminence
U
پر مقام
[بالا رتبه]
در گروهی یا پیشه ای
packages
U
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
retreat
U
گوشه نشینی
[گروهی برای مدتی]
packaged
U
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
batch processing
U
سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
do one's bit (part)
<idiom>
U
کار گروهی بنا به مقدار وقت واستعداد
batch
U
گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
media hype
U
تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
buzzword
U
کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
fox-hunting
U
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
octet
U
گروهی از هشت بیت که به صورت یک واحد باشند
fox hunting
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
batches
U
گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
odd man out
<idiom>
U
آدم
[چیز]
اضافه یا زاید
[در گروهی از آدمها]
media circus
U
تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
radical economists
U
منظور گروهی ازاقتصاددانان کلاسیک مانندمالتوس و مارکس میباشد
cpu
U
گروهی از مدارها که توابع ابتدایی کامپیوتر را انجام می دهند
gulps
U
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulping
U
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulped
U
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulp
U
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
to handle something
U
چیزی را تحت کنترل آوردن
[وضعیتی یا گروهی از مردم]
u test
U
ازمون یو
examinations
U
ازمون
experiencing
U
ازمون
tested
U
ازمون
t test
U
ازمون تی
examination
U
ازمون
tests
U
ازمون
experience
U
ازمون
f test
U
ازمون اف
experiences
U
ازمون
chi square test
U
ازمون "چی دو "
shibboleth
U
ازمون
shibboleths
U
ازمون
z test
U
ازمون " زی "
post test
U
پس ازمون
to call the roll
U
حاضر غایب کردن
[نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
contact party
U
گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
group
U
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
colony
U
موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم
[مانند زندان]
groups
U
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
test economy
U
اقتصاد ازمون
test profile
U
نیمرخ ازمون
test reliability
U
پایایی ازمون
tensile test
U
ازمون کششی
examine
U
ازمون کردن
life test
U
ازمون حیات
test battery
U
مجموعه ازمون
test bias
U
سوداری ازمون
test norm
U
هنجار ازمون
impact test
U
ازمون برخورد
test item
U
ماده ازمون
informal test
U
ازمون غیررسمی
information test
U
ازمون معلومات
test construction
U
ازمون سازی
intelligence test
U
ازمون هوش
identification test
U
ازمون شناسایی
test of independence
U
ازمون ناوابستگی
holmgren test
U
ازمون هولمگرن
test of significance
U
ازمون معناداری
test paper
U
ازمون برگ
ishihara test
U
ازمون ایشیهارا
liquid limit test
U
ازمون حد روانی
reasoning test
U
ازمون استدلال
responsions
U
ازمون مقدماتی
rorschach test
U
ازمون رورشاخ
sampling test
U
ازمون نمونهای
personality test
U
ازمون شخصیت
performance test
U
ازمون عملی
performance test
U
ازمون عملکردی
paper pencil test
U
ازمون نوشتاری
oseretsky test
U
ازمون اوزرتسکی
oral test
U
ازمون شفاهی
repeated test
U
ازمون دوباره
recognition test
U
ازمون بازشناسی
subtest
U
خرده ازمون
recall test
U
ازمون یاداوری
proofer
U
ازمون کننده
progressive education
U
ازمون پیشرو
pretest
U
پیش ازمون
power test
U
ازمون قدرت
shearing test
U
ازمون برشی
one tailed test
U
ازمون یک دامنه
one sided test
U
ازمون یکسویه
psychological test
U
ازمون روانی
mental test
U
ازمون روانی
symbol arrangement test
U
ازمون نمادارایی
matching test
U
ازمون همتایابی
stilling test
U
ازمون استیلینگ
marginal test
U
ازمون مرزی
system test
U
ازمون سیستم
szondi test
U
ازمون زوندی
t data
U
دادههای ازمون
shareware
U
ازمون- افزار
subjective test
U
ازمون غیرعینی
omnibus test
U
ازمون مختلط
occupational test
U
ازمون شغلی
objective test
U
ازمون عینی
sign test
U
ازمون علامتها
similarities test
U
ازمون شباهتها
nonverbal test
U
ازمون غیرکلامی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com