English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
scholastic aptitude test U ازمون استعداد تحصیلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scholastic aptitude U استعداد تحصیلی
academic aptitude U استعداد تحصیلی
stanford achivement test U ازمون پیشرفت تحصیلی استانفورد
aptitude tests U ازمون استعداد
aptitude test U ازمون استعداد
physical aptitude test U ازمون استعداد جسمانی
vocational aptitude test U ازمون استعداد شغلی
minnesota clerical aptitude test U ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
tryout U ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
army classification battery test U ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
average strength U استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
academic U تحصیلی
scholastic U تحصیلی
school drop out U افت تحصیلی
term U ثلث تحصیلی
termtime U دوره تحصیلی
termed U ثلث تحصیلی
terming U ثلث تحصیلی
session U دوره تحصیلی
school year U سال تحصیلی
sessions U دوره تحصیلی
schooltime U دوره تحصیلی
academic achievement U پیشرفت تحصیلی
semesters U نیمسال تحصیلی
scholastic achievement U پیشرفت تحصیلی
semester U نیمسال تحصیلی
acceleration U جهش تحصیلی
academic inhibition U رکود تحصیلی
academic year U سال تحصیلی
shear box test U ازمون برشی با جعبه ازمون برشی جعبهای
termed U پاره سال تحصیلی
term U پاره سال تحصیلی
terming U پاره سال تحصیلی
scholarship U کمک هزینه تحصیلی
scholarships U کمک هزینه تحصیلی
fellowship U کمک هزینه تحصیلی
grants U بورس تحصیلی یا پژوهشی
aid grant U کمک هزینهء تحصیلی
grants U کمک هزینه تحصیلی
granted U بورس تحصیلی یا پژوهشی
granted U کمک هزینه تحصیلی
grant U بورس تحصیلی یا پژوهشی
grant U کمک هزینه تحصیلی
curricular U مربوط به برنامه تحصیلی
fellowships U کمک هزینه تحصیلی
semestrial U وابسته به نیمسال تحصیلی
semestral U وابسته به نیمسال تحصیلی
curriculum U دوره تحصیلات برنامه تحصیلی
dissertate U پایان نامه تحصیلی نوشتن
study U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
curriculums U دوره تحصیلات برنامه تحصیلی
studies U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
studying U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
constructive school credit U بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
sizer U دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
sizar U دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
burse U بورس وجهی که برای کمک هزینه تحصیلی داده میشود
traveling fellowship U بورس تحصیلی شامل هزینه مسافرت وتحقیقات در خارج از محل خود
genius U استعداد
amplitude U استعداد
geniuses U استعداد
aptness U استعداد
capacities U استعداد
capacity U استعداد
talented U استعداد
endowments U استعداد
brilliance U استعداد
inapt U بی استعداد
endowment U استعداد
unintelligent U بی استعداد
potentialities U استعداد
potentiality U استعداد
talents U استعداد
talent U استعداد
verve U استعداد
susceptibility U استعداد
talentless U بی استعداد
susceptivity U استعداد
liability to disease U استعداد
turns U استعداد
turn U استعداد
simpleminded U کم استعداد
ingenuity U استعداد
property U استعداد
predispostion U استعداد
ungifted U بی استعداد
gifted U با استعداد
aptitudes U استعداد
cabiler U استعداد
parted U با استعداد
aptitude U استعداد
capability U استعداد
gormless U کم استعداد
reproductivity U استعداد هم اوری
reproductivity U استعداد تولید
indisposition U عدم استعداد
resistibility U استعداد مقاومت
sconce U جمجمه استعداد
cleverness U هوشیاری استعداد
caliber U گنجایش استعداد
indispositions U عدم استعداد
palooka U بوکسور بی استعداد
frost susceptibility U استعداد یخزدگی
child prodigy U بچهبا استعداد
indisposedness U عدم استعداد
authorized strength U استعداد مجاز
command strength U استعداد یکان
war strenght U استعداد جنگی
end strength U استعداد نهایی
risible faculty U استعداد خنده
imitativeness U استعداد تقلید
division slice U استعداد لشگری
mechanical aptitude U استعداد فنی
occupational aptitude U استعداد شغلی
artistic aptitude U استعداد هنری
cleverer U باهوش با استعداد
strength U استعداد رزمی
shifts U نوبتی استعداد
shifted U نوبتی استعداد
shift U نوبتی استعداد
capable U با استعداد صلاحیتدار
strengths U استعداد رزمی
liabilities U بدهکاری استعداد
liability U بدهکاری استعداد
capability U استعداد پیشرفت
capacities U استعداد مقام
capacities U گنجایش استعداد
capacity U استعداد مقام
tendencies U توجه استعداد
capacity U گنجایش استعداد
clever U باهوش با استعداد
flair U استعداد خصیصه
artistry U استعداد هنرپیشگی
art U استعداد استادی
tendency U توجه استعداد
cleverest U باهوش با استعداد
arts U استعداد استادی
level of strength U سطح استعداد رزمی
the talnet of the country U مردم با استعداد کشور
differential aptitude tests U ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
peak strenght U حداکثر استعداد مجاز
gifted U موید شخص با استعداد
manpower cieling U سطح استعداد پرسنل
potentialize U دارای استعداد کردن
flatlander U موج سوار کم استعداد
level of strength U میزان استعداد رزمی
talent for musics U استعداد یا ذوق موسیقی
effective strength U استعداد رزمی موثر
knack U صدای شلاق استعداد
fabllibility U استعداد خطا کردن
reduced strenght U حداقل استعداد جنگی
habiliment U جامه استعداد فکری
naturals U مسلم استعداد ذاتی
potentially U با داشتن استعداد نهانی
versatile U دارای استعداد و ذوق
gift U استعداد پیشکش کردن
able با استعداد صلاحیت دار
gift U دارای استعداد کردن
gifts U استعداد پیشکش کردن
gifts U دارای استعداد کردن
attack size U استعداد وسایل درگیر در تک
accountable strength استعداد قابل توجه
natural U مسلم استعداد ذاتی
accountable strength U استعداد قابل محاسبه
allotropy U استعداد تغییر و تبدیل
edacity U استعداد خوردن شکم پرستی
strength U قدرت رزمی استعداد نفری
rhymester U شاعربی استعداد وکم مایه
strengths U قدرت رزمی استعداد نفری
faculty U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
potentialities U عاملیت بالفعل استعداد نهانی
potentiality U عاملیت بالفعل استعداد نهانی
self rating U تعیین میزان استعداد خود
faculties U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
battle bill U فهرست استعداد رزمی ناو
means end capacity U استعداد درک وسیله- هدف
Iranians have a gift of tongues. U ایرانیها استعداد زبان دارند
personnel ceiling U سقف استعداد مجاز پرسنلی
peace time complement U استعداد مجاز زمان صلح
potential U دارای استعداد نهانی پتانسیل
seashore musical ability tests آزمون های استعداد موسیقی سیشور
peace time establishment U جدول استعداد مجاز زمان صلح
green thumb U استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
authorized strength of theater U استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
it is insusceptible of change U اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
rimester U قافیه ساز شاعر بی استعداد وکم مایه شاعرک
one's light s U نهایت کوشش را در حدودتوانایی یا استعداد خود بعمل اوردن
manning level U درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
t test U ازمون تی
shibboleths U ازمون
examinations U ازمون
experience U ازمون
shibboleth U ازمون
post test U پس ازمون
experiencing U ازمون
experiences U ازمون
f test U ازمون اف
chi square test U ازمون "چی دو "
u test U ازمون یو
tests U ازمون
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com