English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
california tests of personality U ازمونهای کالیفرنیا برای سنجش شخصیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
california tests of mental maturity U ازمونهای کالیفرنیا برای بلوغ ذهنی
measuring technique U متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
anthropomorphism U تصور شخصیت انسانی برای چیزی
acre U برای سنجش زمین
acres U برای سنجش زمین
calipers U پرگار برای سنجش
incorporation U جا دادن ایجاد شخصیت حقوقی برای شرکت
magneto ohmmeter U میگر برای سنجش مقاومت
random parallel tests U ازمونهای موازی تصادفی ازمونهای همتای تصادفی
software mointor U برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
tachistoscope U دستگاه تصویرافکنی سریع برای سنجش حافظه وتوجه
instrument for absolute measurement U دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
cetane rating U اشل عددی برای سنجش میزان بهسوزی سوختهای موتورهای دیزل
fly casting U مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
tack weld U وسیلهای برای سنجش ونمایش سرعت شفت گردنده جوش موقتی
split personality U تعدد شخصیت شخصیت دو نیم
gauging rod U میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
cal. U مخفف کالیفرنیا
cals U مخفف کالیفرنیا
utilitarianism U بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
jack mackerel U ماهی ازاد کالیفرنیا
california psychological inventory U پرسشنامه روانی کالیفرنیا
california achievement tests آزمونهای پیشرفت کالیفرنیا
scalar U توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
california bearing ratio U توان باربری نسبی کالیفرنیا
berkeley unix U گونهای از UNIX که توسط دانشگاه کالیفرنیا
toyon U درخت راج سفید گل سواحل کالیفرنیا
ppi gauge U معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] U حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
incorporates U شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
incorporating U شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
incorporate U شخصیت حقوقی دادن دارای شخصیت حقوقی
historic character U [شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
silicon valley U محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
norm referenced tests U ازمونهای هنجاری
parallel tests U ازمونهای همتا
projective tests U ازمونهای فرافکن
infant tests U ازمونهای نوباوگان
creativity tests U ازمونهای افرینندگی
statistical tests U ازمونهای اماری
speed tests U ازمونهای سرعت
trade tests U ازمونهای شغلی
criterion refernced tests U ازمونهای ملاکی
individual tests U ازمونهای انفرادی
situational tests U ازمونهای موقعیتی
employment tests U ازمونهای استخدامی
pictorial tests U ازمونهای تصویری
differential aptitude tests U ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
placement tests U ازمونهای تعیین شغل
timed tests U ازمونهای زمان دار
culture fair tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
terman merrill tests U ازمونهای ترمن- مریل
prognostic tests U ازمونهای پیش اگهی
screening tests U ازمونهای سرند کردن
survey tests U ازمونهای زمینه یابی
psychomotor tests U ازمونهای روانی- حرکتی
culture free tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
culture bound tests U ازمونهای فرهنگ- بسته
custom made tests U ازمونهای کار- ویژه
goldstein scheerer tests U ازمونهای گلدشتاین- شیرر
dotting test U ازمونهای نقطه زنی
will temprament tests U ازمونهای اراده- خلق وخوی
iowa tests of basic skills U ازمونهای مهارتهای اساسی ایووا
pintner patterson scale of U Tests Performance مقیاس ازمونهای عملی پینتر- پترسون
personages U شخصیت
identity U شخصیت
individuality U شخصیت
notability U شخصیت
presence U شخصیت
peronality U شخصیت
sympatric U هم شخصیت
identities U شخصیت
personality U شخصیت
persona U شخصیت ها
intrapsychic U با شخصیت
person U شخصیت
personalities U شخصیت
personae U شخصیت ها
persons U شخصیت
personas U شخصیت ها
selfdom U شخصیت
personage U شخصیت
personified U شخصیت دادن به
shut in personality U شخصیت بسته
paranoid personality U شخصیت پارانویای
individuate U شخصیت دادن
inadequate personality U شخصیت نابسنده
epileptoid personality U شخصیت صرعی
juridical personality U شخصیت حقوقی
schizoid personality U شخصیت اسکیزوئید
personality assessment U ارزیابی شخصیت
personality type U سنخ شخصیت
personification U تجسم شخصیت
personification U شخصیت بخشی
personology U شخصیت شناسی
primary personality U شخصیت نخستین
cosmopolite U شخصیت جهانی
personality trait U ویژگی شخصیت
personality test U ازمون شخصیت
personality disintegration U تلاشی شخصیت
personality disorder U اختلال شخصیت
personality disturbance U اختلال شخصیت
personality integration U یکپارچگی شخصیت
personality inventory U پرسشنامه شخصیت
personality module U واحد شخصیت
personality structure U ساخت شخصیت
personifies U شخصیت دادن به
self U شخصیت جنبه
impersonator U شخصیت دهنده
depersonalization U زوال شخصیت
to create an image for oneself as somebody U شخصیت دادن
personifying U شخصیت دادن به
impersonators U شخصیت دهنده
dual personality U شخصیت دوگانه
impersonality U عدم شخصیت
impersonify U شخصیت دادن به
legal personality U شخصیت حقوقی
hysterical personality U شخصیت هیستریایی
hypostatize or size U شخصیت دادن به
anal personality U شخصیت مقعدی
characterization U توصیف شخصیت
superego U شخصیت اخلاقی
ethos U شخصیت ملی
modal personality U شخصیت هنجاری
syntality U شخصیت گروهی
multiple personality U شخصیت چندگانه
impersonal U فاقد شخصیت
personify U شخصیت دادن به
selfhood U شخصیت خودپسندی
depersonalize U بی شخصیت کردن
psychopathic personality U شخصیت جامعه ستیز
peronality U انتقادات راجع به شخصیت
characters U مجسم کردن شخصیت
character U مجسم کردن شخصیت
amour propre U عزت نفس شخصیت
luminaries U پر فروغ شخصیت تابناک
depersonalize U فاقد شخصیت کردن
personalize U دارای شخصیت کردن
personage U شخصیت بازیگران داستان
personages U شخصیت بازیگران داستان
premorbid personality U شخصیت پیش مرضی
extravaganzas U ازیک شخصیت خیالی
extravaganza U ازیک شخصیت خیالی
personify U دارای شخصیت کردن
corporate U دارای شخصیت حقوقی
heart of gold <idiom> U شخصیت بخشنده داشتن
personifies U دارای شخصیت کردن
luminary U پر فروغ شخصیت تابناک
being U موجود زنده شخصیت
personified U دارای شخصیت کردن
to have a magnetic personality U شخصیت مغناطیسی داشتن
personifying U دارای شخصیت کردن
corporations U که دارای شخصیت حقوقی باشند
triune U اعتقاد بوجود سه شخصیت در خدا
heart of stone <idiom> U شخصیت با یک سرنوشت وخوی بی رحم
prepsychotic personality U شخصیت پیش روان پریشی
ciothes do not make the man. <proverb> U لباس شخصیت نمی آورد .
star turn U ستاره یا شخصیت برجسته جماعت
intrapsychic U واقع دردرون شخصیت یا روان
sixteen factor personality questionnaire U پرسشنامه شانزده عاملی شخصیت
corporation U که دارای شخصیت حقوقی باشند
personifier U مجسم کننده شخصیت دیگری
masculinize U شخصیت مردانه در زنی بوجود اوردن
personalize U شخصیت را مجسم کردن ونشان دادن
individuation U تک شدگی تشخیص فرد در جمع شخصیت
personal remarks U اشارات وسخنانی که به شخصیت کسی برخورد
evalution U سنجش
g U سنجش
evaluations U سنجش
ponderingly U با سنجش
poneration U سنجش
ponderation U سنجش
evaluation U سنجش
scaling U سنجش
degress of comparison U سنجش
assessments U سنجش
assay U سنجش
pondering U سنجش
scalar U سنجش
deliberation U سنجش
deliberations U سنجش
measure U سنجش
assays U سنجش
assessment U سنجش
ponder U سنجش
appraisals U سنجش
pondered U سنجش
appraisal U سنجش
ponders U سنجش
measurement U سنجش
measurment U سنجش
measurements U سنجش
mmpi U شخصیت سنج چند وجهی مینه سوتا
identify U مشخص کردن شخصیت کسی یا ماهیت چیزی
identified U مشخص کردن شخصیت کسی یا ماهیت چیزی
identifying U مشخص کردن شخصیت کسی یا ماهیت چیزی
identifies U مشخص کردن شخصیت کسی یا ماهیت چیزی
corporator U گروه یا شرکتی که شخصیت حقوقی داشته باشد
measuring diaphragm U ممبران سنجش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com