English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
explosion proof U ازمایش- انفجار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contact burst preclusion U ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
blast line U مسیرموج انفجار خط موج انفجار
burning train U مسیر انفجار سیکل انفجار
explosive train U مدار انفجار مسیر انفجار
use testing U ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
pilot method U عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
tryout U ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
assays U محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assay U محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
test element U دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
continous immersion test U ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
flight test U ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
soil examination U بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
insulation test U ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
chemical horn U مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
flight test U ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
creep test U ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
confident test U ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
environmental test U ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
tube tester U دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
crater analysis U تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
blow-up U انفجار
eruption U انفجار
blow out U انفجار
blastment U انفجار
blasting U انفجار
blast U انفجار
blow up U انفجار
blasts U انفجار
brisance U انفجار
detonation U انفجار
blow-ups U انفجار
pop U انفجار
explosion U انفجار
bursts U انفجار
explosions U انفجار
burst U انفجار
popped U انفجار
pops U انفجار
plosion U انفجار
detonations U انفجار
displosion U انفجار
detonable U قابل انفجار
destruct system U سیستم انفجار
crackle U صدای انفجار پی در پی
combustion chamber U اطاق انفجار
detonating slab U مسیر انفجار
combustiblity U قابلیت انفجار
detonative U اماده انفجار
lead in U مداررابط انفجار
detonation charge U خرج انفجار
crepitation U انفجار مکرر
countermining U انفجار ضد مین
crater U قیف انفجار
dead center ignition U نقطه انفجار
craters U قیف انفجار
detonation cord U سیم انفجار
detonatable U قابل انفجار
crackled U صدای انفجار پی در پی
big bang U انفجار بزرگ
atom samshing U انفجار اتمی
POW U صدای انفجار
aerial burst U انفجار هوایی
detonation U انفجار ناگهانی
detonation U انفجار ضربهای
detonations U انفجار ناگهانی
detonations U انفجار ضربهای
explosive U قابل انفجار
bust U انفجار ترکیدگی
busted U انفجار ترکیدگی
busting U انفجار ترکیدگی
sonic booms U انفجار صوتی
blast effect U اثر انفجار
crackles U صدای انفجار پی در پی
bursting set U محل انفجار
burst wave U موج انفجار
blow out U سوختن انفجار
POWs U صدای انفجار
blasting machine U دستگاه انفجار
blast wave U موج انفجار
blast U صدای انفجار
blast U ضربه انفجار
blasts U صدای انفجار
blasts U ضربه انفجار
sonic boom U انفجار صوتی
busts U انفجار ترکیدگی
implosion U انفجار از داخل
time of disintegration U زمان انفجار
high order detonation U انفجار شدید
sympathetic detonation U انفجار القایی
swooper U انفجار دار
ignitor U وسیله انفجار
misfired U گیر در انفجار
misfire U گیر در انفجار
yields U بازده انفجار
population explosion U انفجار جمعیت
yielded U بازده انفجار
yield U بازده انفجار
inexplosive U غیرقابل انفجار
gust U انفجار فوت
impact action U اثر انفجار
gusts U انفجار فوت
misfires U گیر در انفجار
explosive force U قدرت انفجار
explosive force U نیروی انفجار
outbursts U انفجار غضب
explosive energy U قدرت انفجار
outburst U انفجار غضب
explosion proof U پوشش ضد انفجار
explosion hazard U خطر انفجار
explosimeter U انفجار سنج
explosiveness U قابلیت انفجار
fire time U زمان انفجار
information explosion U انفجار اطلاعات
the force of the explosion U شدت انفجار
poised mine U مین اماده انفجار
low order U انفجار کند یا ناقص
powder keg U چیز قابل انفجار
tnt equivalent U معادل با قدرت انفجار تی ان تی
subsidiaries U عمق دهنده به انفجار
armed mine U مین اماده انفجار
afterwinds U باد بعد از انفجار
burst U منفجر کردن انفجار
bursts U انفجار منفجر شدن
subsidiary U عمق دهنده به انفجار
bursts U منفجر کردن انفجار
burst U انفجار منفجر شدن
atom samsher U دستگاه انفجار اتمی
armed ammunition U مهمات اماده انفجار
service mine U مین قابل انفجار
atomic time U زمان انفجار اتمی
explosives U مواد قابل انفجار
late time U زمان سکته انفجار
blast effect U اثر موج انفجار
breech chamber U محفظه خرج انفجار
high order detonation U انفجار انی وکامل
flex x U خرج انفجار کتابی
contact fire U انفجار در اثر تماس
crepitate U انفجار پی درپی کردن
flex x U خرج انفجار ورقهای
detonating U ترکاننده وابسته به انفجار
powder kegs U چیز قابل انفجار
explosive range U گستره انفجار پذیری
impact U اثر ترکش انفجار
impacts U اثر ترکش انفجار
blastment U تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
sofar U دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
contingent effects U اثرات احتمالی انفجار هستهای
ice mine U مین مخصوص انفجار زیریخی
strip U تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
fire time U زمان اجرای اتش یا انفجار
impact action U عمل انفجار نیروی ترکش
countermining distance U فاصله ضد انفجار زنجیری مین
exudation U مواد پخش شونده در یک انفجار
proximity fuze U فیوز مخصوص انفجار مرمی
predictor U دستگاه محاسب زمان انفجار
piezometer U دستگاه سنجش شدت انفجار
discriminating circuit U مدارتشخیص دهنده انرژیهای عامل انفجار
acoustic circuit U مدار عکس العمل انفجار صوتی
drag loading U نتیجه کشش بادیا موج انفجار
fire in the hole U انفجار نزدیک است به جان پناه
countermining U زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
ice mining U انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
afterwinds U باد مخالف جهت انفجار اتمی
crackle U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackled U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
yields U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
firing area U نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
crackles U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
yielded U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yield U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
sticky charge U خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
zero point U نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
late time U زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
shock wave U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
sympathetic detonation U انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
shock waves U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
warned exposed U قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
war head U قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
looks U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
look U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looked U زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
shyest U ازمایش
examen U ازمایش
vetting U ازمایش
g U ازمایش
checking U ازمایش
experiment U ازمایش
assays U ازمایش
experimenting U ازمایش
testing U ازمایش
shied U ازمایش
shies U ازمایش
shy U ازمایش
shyer U ازمایش
tests U ازمایش
assay U ازمایش
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com