Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bending over test
U
ازمایش چین خوردگی
folding test
U
ازمایش چین خوردگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cross folding test
U
ازمایش چین خوردگی عرضی
Other Matches
hair crack
U
شکاف خوردگی ترک خوردگی
use testing
U
ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
pilot method
U
عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
tryout
U
ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
assays
U
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assay
U
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
continous immersion test
U
ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
flight test
U
ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
test element
U
دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
insulation test
U
ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
soil examination
U
بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
creep test
U
ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
flight test
U
ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
confident test
U
ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
tube tester
U
دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
environmental test
U
ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
corrosion
U
خوردگی
wears
U
خوردگی
wear
U
خوردگی
chafing
U
خوردگی
chafe
U
خوردگی
chafes
U
خوردگی
erosion-corrosion
U
خوردگی
erosion
U
خوردگی
corrsion
U
خوردگی
abrasions
U
خوردگی
abrasion
U
خوردگی
screws
U
پیچ خوردگی
torsion
U
پیچ خوردگی
crossing out
U
قلم خوردگی
turmoil
U
بهم خوردگی
folding
U
چین خوردگی
corrosive action
U
اثر خوردگی
cancellation
U
قلم خوردگی
ruga
U
تاب خوردگی
rugosity
U
چروک خوردگی
erosion corrosion
U
خوردگی- فرسودگی
fractions
U
ترک خوردگی
wrinkle
U
چین خوردگی
wrinkles
U
چین خوردگی
wrinkling
U
چین خوردگی
electrochemical corrosion
U
خوردگی الکتروشیمیایی
electrolytic corrosion
U
خوردگی الکترولیتی
fraction
U
ترک خوردگی
surface corrosion
U
خوردگی سطحی
twist
U
پیچ خوردگی
twisting
U
پیچ خوردگی
twists
U
پیچ خوردگی
disbandment
U
برهم خوردگی
shrinkage
U
چروک خوردگی
kink
U
پیچ خوردگی
indisposedness
U
بهم خوردگی
uneasiness
U
بهم خوردگی
fissuration
U
ترک خوردگی
folium
U
چین خوردگی
inurement
U
پینه خوردگی
muss
U
بهم خوردگی
collission
U
بهم خوردگی
backfall
U
زمین خوردگی
vermiculation
U
کرم خوردگی
graphitic corrosion
U
خوردگی گرافیتی
pliature
U
چین خوردگی
galvanic corrosion
U
خوردگی گالوانیکی
ricks
U
پیچ خوردگی
rancidity
U
باد خوردگی
queasiness
U
بهم خوردگی
screw
U
پیچ خوردگی
cracking
U
ترک خوردگی
induration
U
پینه خوردگی
rick
U
پیچ خوردگی
intercrystalline corrosion
U
خوردگی کریستالی
ricked
U
پیچ خوردگی
ricking
U
پیچ خوردگی
cavity
U
کرم خوردگی دندان
revolts
U
بهم خوردگی انقلاب
cavities
U
کرم خوردگی دندان
revolt
U
بهم خوردگی انقلاب
hot crack
U
ترک خوردگی گرم
corrosion pit
U
فرورفتگی در اثر خوردگی
worm hole
U
جای کرم خوردگی
he is recovered from his cold
U
سرما خوردگی او برطرف شد
indispositions
U
بهم خوردگی مزاج
indisposition
U
بهم خوردگی مزاج
corrosion control
U
جلوگیری و کنترل خوردگی
disorderliness
U
اختلال بهم خوردگی
slight cold
U
سرما خوردگی کم یا جزئی
anticorrosive protection
U
حفافت در برابر خوردگی
stress corrosion
U
خوردگی در اثر تنش
caries
U
کرم خوردگی دندان
trainsick
U
دچاربهم خوردگی حال
folded
U
چین خوردگی زمین
turn
U
پیچ خوردگی قرقره
turns
U
پیچ خوردگی قرقره
fold
U
چین خوردگی زمین
folds
U
چین خوردگی زمین
amusement
U
فریب خوردگی پذیرایی
turn one's stomach
<idiom>
U
باعث حال به هم خوردگی
amusements
U
فریب خوردگی پذیرایی
deceptions
U
حیله فریب خوردگی
deception
U
حیله فریب خوردگی
wears
U
فرسایش خوردگی جنگ افزارها
cold cracking
U
ترک خوردگی فلز سرد
wear
U
فرسایش خوردگی جنگ افزارها
upset _
U
برهم زنی بهم خوردگی
he is rather i. than sick
U
بهم خوردگی یاساکت دارد
stainless steel
U
فولاد مقاوم در برابر خوردگی
corrosion
U
زنگ خوردگی فرسایش شیمیایی
corrosion resistant
U
مقاومت در برابر خوردگی وزنگ زدگی
to knock under
U
تن دردادن اقراربزمین خوردگی کردن ازپادرامدن
carsick
U
مبتلا به بهم خوردگی حال دراتومبیل
oxygen tents
U
چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
varus
U
پیچ خوردگی پابسوی درون چنبرشدگی پاازدرون
seasickness
U
تهوع وبهم خوردگی حال در سفر دریا
structural damage
U
خسارت ناشی از خرابی یاترک خوردگی ساختمان
oxygen tent
U
چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
nurse a cold
U
سرما خوردگی را ماندن درخانه علاج کردن
seasick
U
مبتلا به استفراغ وبهم خوردگی حال در سفردریا
monel
U
الیاژی از نیکل و کبالت که دربرابر خوردگی مقاوم است
airsick
U
مبتلا بکسالت و بهم خوردگی مزاج در اثر پرواز
windage
U
پیچ خوردگی حرکت دادن دستگاه درجه درسمت
crevice corrosion
U
خوردگی ناشی از وجود ترک مویی یا درز در ساختمان یک قطعه
damask
U
سیاهی و یارنگی که براثر خوردگی روی فولاد صیقلی فاهر میشود
passivating
U
پوشاندن سطح فلزات با لایهای از مواد خنثی یا بی اثربرای جلوگیری از خوردگی الکتروشیمیائی
plasma plating
U
ضد خوردگی و مقاوم دربرابر سایش روی سطح توسط جریان بسیار داغ
pitting corrosion
U
سوراخهائی که در سطح بتن یا فلز در اثر خوردگی ایجاد میشود و به کرم خوراکی معروف است
trials
U
ازمایش
assay
U
ازمایش
assays
U
ازمایش
vetting
U
ازمایش
examen
U
ازمایش
trial
U
ازمایش
checking
U
ازمایش
tests
U
ازمایش
shies
U
ازمایش
g
U
ازمایش
tested
U
ازمایش
shying
U
ازمایش
experimenting
U
ازمایش
experiment
U
ازمایش
shy
U
ازمایش
shyer
U
ازمایش
shyest
U
ازمایش
testing
U
ازمایش
experimented
U
ازمایش
experiments
U
ازمایش
screening
U
ازمایش
shied
U
ازمایش
experimentation
U
ازمایش
altitude sickness
U
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
test element
U
وسیله ازمایش
inspection test
U
ازمایش کار
test bay
U
حوزه ازمایش
impact test
U
ازمایش ضربه
test bay
U
میدان ازمایش
tension test
U
ازمایش کشش
hanging test
U
ازمایش کشش
hammer test
U
ازمایش سقوطی
test bed
U
صفحه ازمایش
test bed
U
میز ازمایش
test clip
U
گیره ازمایش
image test
U
ازمایش تصویر
test course
U
مسافت ازمایش
hardness test
U
ازمایش سختی
gage
U
ازمایش کردن
factorial design
U
ازمایش فاکتوریل
explosion proof
U
ازمایش- انفجار
experimentalist
U
اهل ازمایش
experimental design
U
طرح ازمایش
examination of the soil
U
ازمایش خاک
evaluation score
U
نمره ازمایش
test room
U
اطاق ازمایش
drop test
U
ازمایش ضربهای
fatigue test
U
ازمایش خستگی
test series
U
سری ازمایش
test plan
U
طرح ازمایش
test equipment
U
وسایل ازمایش
test hole
U
چاه ازمایش
flattening test
U
ازمایش توزیعی
final test
U
ازمایش نهائی
trial and error
U
ازمایش ولغزش
test model
U
نمونه ی ازمایش
test piece
U
نمونه ازمایش
drop test
U
ازمایش سقوطی
testing of materials
U
ازمایش مصالح
torsion test
U
ازمایش پیچش
rattler test
U
ازمایش تردی
spot test
U
ازمایش فوری
triable
U
ازمایش کردنی
trial and erroe
U
ازمایش و خطا
trial and error
U
ازمایش و خطا
stripping test
U
ازمایش زدودن
stripping test
U
ازمایش زدودگی
rattler test
U
ازمایش تورق
random test
U
ازمایش پیشامدی
random test
U
ازمایش نامنظم
tester
U
ازمایش کننده
regression testing
U
ازمایش رگرسیون
self test
U
ازمایش خودکار
saturation testing
U
ازمایش اشباعی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com