Perdic | ازمایش تعیین کننده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (4 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	crucial experiment U	ازمایش تعیین کننده

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	test element U	دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
	dosimetry U	تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
	joming test U	ازمایش تعیین سختی فلزات
	vicker's diamond hardness tester U	دستگاه ازمایش تعیین سختی فلزات
	rivet test U	ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
	bench check U	ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
	tube tester U	دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
	designative U	اشاره کننده تعیین کننده
	tester U	ازمایش کننده
	line tester U	ازمایش کننده خط
	triers U	ازمایش کننده
	trier U	ازمایش کننده
	test pilot U	خلبان ازمایش کننده هواپیما
	grid current tester U	ازمایش کننده جریان شبکه
	hardness tester U	ازمایش کننده یا تستر سختی
	test pilots U	خلبان ازمایش کننده هواپیما
	fatigue testing machine U	دستگاه ازمایش کننده خستگی
	flash point tester U	ازمایش کننده نقطه اشتعال
	determinant U	تعیین کننده
	determinants U	تعیین کننده
	indicating U	تعیین کننده
	determinative U	تعیین کننده
	crucially U	تعیین کننده
	crucial U	تعیین کننده
	dream determinant U	تعیین کننده رویا
	rorschach determinant U	تعیین کننده رورشاخ
	determinants U	عامل تعیین کننده
	form determinant U	تعیین کننده شکل
	oddsmaker U	تعیین کننده امتیاز
	determining tendency U	گرایش تعیین کننده
	coefficient of determination U	ضریب تعیین کننده
	determinant U	عامل تعیین کننده
	electroscope U	تعیین کننده برق
	laser disignator U	تعیین کننده هدف لیزری
	driving range U	علامت تعیین کننده فاصله ها
	rate determining step U	مرحله تعیین کننده سرعت
	authenticator U	تعیین کننده سیستم نشانی
	fault localization apparatus U	دستگاه تعیین کننده محل خطا
	doppler radar U	رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
	words of limitation U	الفاظ تعیین کننده سهم هرکس در سند
	range markers U	علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
	gyroscopes U	وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
	gyroscope U	وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
	air transport allocations board U	هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
	boxman U	عضو هیئت تعیین کننده محل افتادن توپ
	localizer U	انتن سمت نما یا تعیین کننده محل هواپیما نسبت به مسیرباند فرود
	use testing U	ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
	tryout U	ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
	pilot method U	عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
	assay U	محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
	assays U	محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
	continous immersion test U	ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
	flight test U	ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
	insulation test U	ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
	soil examination U	بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
	policy maker U	سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
	pile height U	ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
	cartels U	اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
	cartel U	اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
	markers U	تعیین کننده شاخص هدف شاخص
	marker U	تعیین کننده شاخص هدف شاخص
	service test U	ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
	authentication U	تعیین نشانی تعیین معرف کردن
	defaults U	مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
	default U	مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
	defaulted U	مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
	defaulting U	مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
	creep test U	ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
	flight test U	ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
	confident test U	ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
	dial test indicator U	دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
	environmental test U	ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
	combat resolution U	تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
	locates U	جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
	locating U	جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
	locate U	جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
	located U	جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
	air priorities committee U	کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
	convoy routing U	تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
	corrector U	جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
	radar locating U	تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
	running fix U	کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
	experiments U	ازمایش
	tested U	ازمایش
	experiment U	ازمایش
	trials U	ازمایش
	assay U	ازمایش
	experimented U	ازمایش
	testing U	ازمایش
	tests U	ازمایش
	assays U	ازمایش
	experimenting U	ازمایش
	g U	ازمایش
	shyest U	ازمایش
	screening U	ازمایش
	shies U	ازمایش
	experimentation U	ازمایش
	shy U	ازمایش
	shyer U	ازمایش
	shied U	ازمایش
	shying U	ازمایش
	vetting U	ازمایش
	examen U	ازمایش
	checking U	ازمایش
	trial U	ازمایش
	testing stand U	سکوی ازمایش
	impact test U	ازمایش ضربه
	testing of materials U	ازمایش مصالح
	try U	سنجیدن ازمایش
	burn in U	ازمایش روشن
	bulging test U	ازمایش برامدگی
	tester U	دستگاه ازمایش
	buckling test U	ازمایش خمشی
	retrials U	ازمایش مجدد
	retrial U	ازمایش مجدد
	break proof U	ازمایش شکست
	shop test U	ازمایش کارگاهی
	image test U	ازمایش تصویر
	cadmium test U	ازمایش با کادمیم
	examined U	ازمایش کردن
	shear test U	ازمایش برشی
	examines U	ازمایش کردن
	examining U	ازمایش کردن
	division check U	ازمایش تقسیم
	gage U	ازمایش کردن
	testing of materials U	ازمایش مواد
	chalktest U	ازمایش اب ناپذیری با گچ
	testing stand U	میز ازمایش
	buzzer test U	ازمایش بیرز
	self test U	ازمایش خودکار
	testing load U	بار ازمایش
	weathring test U	ازمایش فرسایش
	test hole U	چاه ازمایش
	temptation U	ازمایش امتحان
	test equipment U	وسایل ازمایش
	examinations U	امتحان ازمایش
	examination U	امتحان ازمایش
	random test U	ازمایش نامنظم
	random test U	ازمایش پیشامدی
	test element U	وسیله ازمایش
	test course U	مسافت ازمایش
	test clip U	گیره ازمایش
	inspection test U	ازمایش کار
	test bed U	صفحه ازمایش
	test bed U	میز ازمایش
	test bay U	میدان ازمایش
	probation U	ازمایش امتحان
	temptations U	ازمایش امتحان
	assay U	ازمایش سنجش
	experience U	تجربه ازمایش
	test specimen U	نمونه ی ازمایش
	rattler test U	ازمایش تردی
	test specimen U	نمونه ازمایش
	test set U	دستگاه ازمایش
	test series U	سری ازمایش
	test room U	اطاق ازمایش
	test plan U	طرح ازمایش
	test piece U	نمونه ازمایش
	test model U	نمونه ی ازمایش
	blank experiment U	ازمایش مچ گیری
	rattler test U	ازمایش تورق
	assays U	ازمایش سنجش
	experiencing U	تجربه ازمایش
	experiences U	تجربه ازمایش
	testing time U	زمان ازمایش
	flattening test U	ازمایش توزیعی
	experimental design U	طرح ازمایش
	quiz U	ازمایش کردن
	quizzes U	ازمایش کردن
	regression testing U	ازمایش رگرسیون
	examination of the soil U	ازمایش خاک
	crippling test U	ازمایش لهیدگی
	evaluation score U	نمره ازمایش
	cupping test U	ازمایش فنجانی
	cup test U	ازمایش قاشقی
	gaff U	ازمایش سخت
	program testing U	ازمایش برنامه
	gauge U	ازمایش کردن
	gauged U	ازمایش کردن
	experimentalist U	اهل ازمایش
	explosion proof U	ازمایش- انفجار
	torsion test U	ازمایش پیچش
	triable U	ازمایش کردنی
	trial and erroe U	ازمایش و خطا
	preliminary test U	ازمایش مقدماتی
	trial and error U	ازمایش و خطا
	trial and error U	ازمایش ولغزش
	final test U	ازمایش نهائی
	fatigue test U	ازمایش خستگی
	factorial design U	ازمایش فاکتوریل
	triaxial shear test U	ازمایش سه محوری
	triaxial test U	ازمایش سه بعدی
	probational U	ازمایش امتحان
	probationership U	ازمایش کاری
	two stage experiment U	ازمایش دو مرحلهای
	gauges U	ازمایش کردن
	examine U	ازمایش کردن
	to bring to the proof U	ازمایش کردن
	doubling test U	ازمایش تا شویی
	comparison test U	ازمایش مقایسهای