Perdic | ازمایش تعیین سختی فلزات | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (12 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	joming test U	ازمایش تعیین سختی فلزات

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	vicker's diamond hardness tester U	دستگاه ازمایش تعیین سختی فلزات
Other Matches

	rivet test U	ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
	docimasy U	فن ازمایش فلزات ودواها
	hardness test U	ازمایش سختی
	rebound hardness test U	ازمایش سختی جهشی
	vickers hardness test U	ازمایش سختی ویکرز
	hardness testing machine U	دستگاه ازمایش سختی
	drop hardness test U	ازمایش سختی سقوطی
	rockwell hardness test U	ازمایش سختی راک ول
	hardness tester U	ازمایش کننده یا تستر سختی
	to stand the racket U	ازعهده ازمایش برامدن تحمل سختی وامتحان کردن بردباری
	dosimetry U	تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
	carbonet hardness U	درجه سختی آب و عاملی جهت تعیین رنگرزی بهتر
	crucial experiment U	ازمایش تعیین کننده
	metallography U	شرح فلزات بررسی در ساختمان درونی فلزات
	bench check U	ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
	base metals U	فلزات اصلی فلزات کم بها
	base metal U	فلزات اصلی فلزات کم بها
	temper U	درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
	tempered U	درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
	tempers U	درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
	use testing U	ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
	tryout U	ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
	pilot method U	عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
	assay U	محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
	assays U	محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
	test element U	دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
	flight test U	ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
	continous immersion test U	ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
	insulation test U	ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
	soil examination U	بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
	service test U	ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
	authentication U	تعیین نشانی تعیین معرف کردن
	defaulting U	مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
	defaulted U	مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
	defaults U	مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
	default U	مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
	creep test U	ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
	flight test U	ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
	confident test U	ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
	environmental test U	ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
	tube tester U	دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
	whitesmith U	ابکار فلزات
	parting of metals U	تجزیه فلزات
	metal physics U	فیزیک فلزات
	drillings U	براده فلزات
	cuttings U	براده فلزات
	fineness U	عیار فلزات
	post transition metals U	فلزات پس واسطه
	noble metals U	فلزات نجیب
	base metals U	فلزات بنیانی
	dioxide; metals U	دیاکسید-فلزات
	abrasive grit	خرده فلزات
	scissel U	دم قیچی فلزات
	coinage metals U	فلزات مسکوک
	base metal U	فلزات بنیانی
	molten bath U	حمام ذوب فلزات
	metallurgy U	استخراج و ذوب فلزات
	melting pots U	دیگ ذوب فلزات
	metal foundry U	ریخته گری فلزات
	narrow band filter U	صافی فلزات باریک
	metallize U	روکش کردن با فلزات
	metallurgical engineering U	علم ذوب فلزات
	smeltery U	کارخانه ذوب فلزات
	native metals U	فلزات خالص طبیعی
	metllurgist U	متخصص ذوب فلزات
	work hardening U	سخت کاری فلزات
	non ferrous metal industry U	صنعت فلزات غیراهنی
	white bearing metals U	فلزات سفید یاطاقان
	metal foulings U	خرده سوفاله فلزات
	melting pot U	دیگ ذوب فلزات
	ferrous U	فلزات اهن دار
	burnisher U	الت پرداخت فلزات
	carats U	درجه خلوص فلزات پربها
	mill U	دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
	nonferrous U	غیراهنی فلزات غیر اهنی
	mills U	دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
	metallurgical U	وابسته به فن استخراج وذوب فلزات
	metallurgists U	متخصص قال کردن فلزات
	bullion U	شمش فلزات با عیار معین
	edging machine U	دستگاه خم کننده لبه فلزات
	metallurgist U	متخصص قال کردن فلزات
	electrometallurgy U	ذوب فلزات بوسیله برق
	cupellation U	گرفتن فلزات قیمتی از سرب
	sullage U	مواد اضافی فلزات مذاب
	founding U	علم ذوب وریختن فلزات
	electro plating U	ابکاری فلزات به کمک برق
	carat U	درجه خلوص فلزات پربها
	tumbling barrel U	غلتک مخصوص صیقل فلزات
	assays U	عیارگیری فلزات گران قیمت
	assay U	عیارگیری فلزات گران قیمت
	metalline U	فلزی اغشته به نمک فلزات
	pyrometallurgy U	استخراج فلزات در اثر حرارت
	metallurgy U	فن استخراج وذوب فلزات فلزگری
	locating U	جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
	located U	جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
	locate U	جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
	locates U	جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
	extrusion U	شکل دادن گرم یا سرد فلزات
	neck U	کم شدن ناگهانی مقاطع فلزات نرم
	hydrometallurgy U	استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
	transmutation of metals U	استحاله فلزات باعلم کیمیا کیمیاگری
	necks U	کم شدن ناگهانی مقاطع فلزات نرم
	snips U	قیچی دستی برای بریدن ورقات فلزات
	dross U	کف روی سطح فلزات مذاب مواد خارجی
	electrometallurgy U	صنعت ذوب فلزات با سیستمهای پیشرفته الکتریکی
	metallurgic U	وابسته بفن استخراج و قال کردن فلزات
	air priorities committee U	کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
	die casting U	ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
	flame cleaning U	تمیزکردن سطح فلزات به کمک اشعه اکسی استیلن
	finery U	زر و زیور جامه پر زرق و برق کارخانه تصفیه فلزات
	cold working property U	قابلیت عملیات شکل دهی وچکش کاری فلزات
	picking U	پاک مردن سطح فلزات بوسیله محلولهای شیمیائی
	drier U	ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
	convoy routing U	تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
	compass compensation U	تنظیم قطب نما از نظر اثر نیروی مغناطیسی فلزات مجاور
	billon U	الیاژی از طلا ونقره یامس یا قلع ویا سایر فلزات کم ارزش
	dispersion hardening U	سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
	hand forming U	شکل دادن فلزات تورق پذیر باابزارهای دستی و بلوکهای دقیق
	passivating U	پوشاندن سطح فلزات با لایهای از مواد خنثی یا بی اثربرای جلوگیری از خوردگی الکتروشیمیائی
	radar locating U	تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
	grievousness U	سختی
	inexpiableness U	سختی
	intenseness U	سختی
	induration U	سختی
	strictness U	سختی
	inclemency U	سختی
	hardiness U	سختی
	hardily U	به سختی
	inexorability U	سختی
	astingency U	سختی
	hard lines U	سختی
	rigors U	سختی
	hardness of water U	سختی اب
	austerity U	سختی
	intractability U	سختی
	buckram U	سختی
	intolerableness U	سختی
	arduousness U	سختی
	implacability U	سختی
	terribleness U	سختی
	intension U	سختی
	long suffering U	سختی کش
	impenetrableness U	سختی
	rigours U	سختی
	tenacity U	سختی
	rigorism U	سختی
	stiffness U	سختی
	difficulty U	سختی
	difficulties U	سختی
	heavily U	به سختی
	hardness U	سختی
	roughing U	سختی
	oppressiveness U	سختی
	inflexibility U	سختی
	rigorousness U	سختی
	hardships U	سختی
	rigor U	سختی
	rigidity U	سختی
	hardship U	سختی
	odburacy U	سختی
	intensity U	سختی
	privation U	سختی
	rigour U	سختی
	privations U	سختی
	toughness U	سختی
	soreness U	سختی
	aggravation U	سختی
	steeliness U	سختی
	sternness U	سختی
	flintiness U	سختی
	adamancy U	سختی
	adamancy U	سر سختی
	severity U	سختی
	violence U	سختی
	seriously U	به سختی
	duress U	سختی
	cold work U	عملیات شکل دادن و چکش کاری فلزات در حالت سرد ودر دماهای پایین
	to suffer hardship U	سختی کشیدن
	hardly any U	به سختی هیچ [هر]
	I hardly ate U	من تو را سختی خوردم
	irreconcilability U	سختی در عقیده
	thermosetting U	سختی پذیر
	rebound hardness U	سختی جهشی
	durometer U	سختی سنج
	resistance U	سختی مخالفت
	imperviousness U	سختی بی اعتنائی
	eburnation U	عاجی سختی
	asperity U	سختی ترشی
	refractorily U	باسر سختی
	impact hardness U	سختی برخورد
	irreconcilableness U	سختی در عقیده
	permanent hardness U	سختی دائمی
	depth of hardening zone U	عمق سختی
	painfulness U	زحمت سختی
	sclerometer U	سختی سنج
	stubbornly U	از روی سر سختی
	strain hardness U	سختی درجه
	graveness U	عبوسی سختی
	acataposis U	سختی بلع
	gameness U	جان سختی