English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dock trials U ازمایشهای بعد از تعمیر ناو ازمایش قبل از دریانوردی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
routine tests U ازمایشهای تک به تک
prototype tests U ازمایشهای مرغوبیت
sampling tests U ازمایشهای نمونهای
type tests U ازمایشهای نوعی
deadlines U منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
deadline U منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
utilities'man U متخصص تعمیر دستگاههای حرارتی و برقی تعمیر کارتاسیسات
disrepair U احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
use testing U ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
pilot method U عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
tryout U ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
assays U محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assay U محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
flight test U ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
continous immersion test U ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
test element U دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
soil examination U بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
insulation test U ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
navigation U دریانوردی
seafaring U دریانوردی
traffic U انتقال دریانوردی
yachtsman U علاقمندبه دریانوردی
trafficked U انتقال دریانوردی
trafficking U انتقال دریانوردی
traffics U انتقال دریانوردی
seaworthy U قابل دریانوردی
marines U وابسته به دریانوردی
marine U وابسته به دریانوردی
seamanship U مهارت در دریانوردی
yachtsmen U علاقمندبه دریانوردی
rules of the roads U قوانین دریانوردی
nautical chart U نقشه دریانوردی
cruising speed U سرعت دریانوردی
unseaworthy U غیر قابل دریانوردی
deck log U دفتر وقایع دریانوردی
shell back U دریانوردی که از خط استواگذشته باشد
nautical U مربوط به دریانوردی ملوانی
side lights U چراغ دریانوردی طرفین ناو
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
fourth degree of readiness U محل دریانوردی station cruising: syn
polywag U دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
confident test U ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
flight test U ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
creep test U ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
tube tester U دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
environmental test U ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
voyage repairs U تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
face lifting U تعمیر
maintenance U تعمیر
renovation U تعمیر
spot repair U تعمیر در جا
remaking U تعمیر
upkeep U تعمیر
repairs U تعمیر
mending U تعمیر
repairing U تعمیر
repaired U تعمیر
repair U تعمیر
instauration U تعمیر
serviced U تعمیر
service U تعمیر
refits U تعمیر کردن
restore U تعمیر کردن
serviceman U تعمیر کار
to patch up U تعمیر کردن
to do up U تعمیر رکدن
reparation U تعمیر عوض
refit U تعمیر کردن
mend U تعمیر کردن
mended U تعمیر کردن
refitting U تعمیر کردن
mends U تعمیر کردن
refitted U تعمیر کردن
servicemen U تعمیر کار
over haul U تعمیر اساسی
service U تعمیر کردن
patch U تعمیر کردن
patches U تعمیر کردن
gunner's mate U تعمیر کارتوپ
serviced U تعمیر کردن
field service U تعمیر در محل
in bad repair U نیازمند تعمیر
out of repair U نیازمند تعمیر
in disrepair U محتاج تعمیر
under repair U در دست تعمیر
maintenance U تعمیر و نگهداری
maintenance U نگهداری و تعمیر
under repair U تحت تعمیر
under repairing U دردست تعمیر
emergency repair U تعمیر اضطراری
restored U تعمیر کردن
rehashed U تعمیر کردن
repair time U مدت تعمیر
serviceability U تعمیر پذیری
retread process U تعمیر مجدد
repaired U تعمیر کردن
base repair U تعمیر اساسی
repair U تعمیر کردن
serviceability U قابلیت تعمیر
fixes U تعمیر کردن
fix U تعمیر کردن
aircraft repair U تعمیر هواپیما
refashion U تعمیر کردن
repair kit U جعبه تعمیر
rehash U تعمیر کردن
spot repair U تعمیر در محل
rehashes U تعمیر کردن
restoring U تعمیر کردن
restores U تعمیر کردن
darner U تعمیر کننده
darn [conservate] U تعمیر کردن
reconditioning U تعمیر مجدد
patch up <idiom> U تعمیر کردن
rebuild U نوسازی تعمیر مجدد
mean repair time U زمان میانگین تعمیر
docking report U گزارش تعمیر ناو
dry docks U محل تعمیر کشتی
maintenance routine U روال تعمیر و نگهداری
pattern generator U مولد تعمیر کار
docked U حوضچه تعمیر ناو
docks U حوضچه تعمیر ناو
dock U حوضچه تعمیر ناو
repair pit U چاهک تعمیر اتومبیل
steam fitter U تعمیر کارلوله بخار
rebuilds U نوسازی تعمیر مجدد
mean time to repair U زمان میانگین تعمیر
plate layer U متصدی تعمیر خط اهن
dry dock U محل تعمیر کشتی
communication technician U تعمیر کارفنی مخابرات
repair kit U دست ابزاروسایل تعمیر
vamp U وصله تعمیر کردن
upkeep U هزینه نگهداری و تعمیر
maintenance work U کار تعمیر و نگهداری
remote maintenance U تعمیر و نگهداری از راه دور
remote servicing U تعمیر و نگهداری از راه دور
awaiting aircraft availability U زمان انتظار درخط تعمیر
motor tool U ابزار و وسایل تعمیر اتومبیل
mending U گردآوری شده برای تعمیر
maintenance shop U کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
dry dock U استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
dry docks U استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
to repair the roof U بام [خانه] را تعمیر کردن
customer U نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
customers U نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
terminal U خرابی که قابل تعمیر نیست
terminals U خرابی که قابل تعمیر نیست
deffered maintenance U تعمیر ونگهداری غیر معمولی
maintenance programmer U برنامه نویس تعمیر ونگهداری
floating dock U حوضچه شناور تعمیر کشتی
service U بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
fit call U رده یکم تعمیر و نگهداری
serviced U بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
awaiting aircraft availability U زمان تحت تعمیر بودن هواپیما
to repair a flat tire U لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
accumulation time U زمان تحت تعمیر بودن وسیله
to mend a puncture U لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
bodywork U ساختن یا تعمیر اتاق و بدنهی اتومبیل
relaying U برداشتن و دوباره جاگذاری سنگفرشهابرای تعمیر
unserviceable U غیرقابل تعمیر غیر قابل توزیع
Can you repair my car? آیا میتوانید اتومبیلم را تعمیر کنید؟
green run U اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
overhauling U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
maintenance window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
overhauled U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauls U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
Can you get it repaired? U آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
service time window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
overhaul U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
steeplejack U بنا یا تعمیر کار برج و مناره و دود کش بخاری
problems U یافتن علامت و روش رفع و تعمیر خطا یا مشکل
Can you mend this puncture? U آیا میتوانید این پنچری تایر را تعمیر کنید؟
mean U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
steeplejacks U بنا یا تعمیر کار برج و مناره و دود کش بخاری
meanest U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
meaner U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
problem U یافتن علامت و روش رفع و تعمیر خطا یا مشکل
shipyards U کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
shipyard U کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
graving dock U اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
vetting U ازمایش
assay U ازمایش
assays U ازمایش
experimentation U ازمایش
trials U ازمایش
trial U ازمایش
g U ازمایش
tested U ازمایش
tests U ازمایش
examen U ازمایش
shyer U ازمایش
shied U ازمایش
shies U ازمایش
shy U ازمایش
shyest U ازمایش
shying U ازمایش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com