English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flightily U ازروی بوالهوسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
dabbler U دوستدارصنایع زیباکه ازروی بوالهوسی وبدون تمرکزانهارادنبال می
freakishly U ازروی بوالهوسی بطورعجیب وغریب بوالهوسانه
out of mere freak U صرفا ازروی بوالهوسی
Other Matches
injudiciously U بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
fast and loose U ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
pusillanimously U ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
pig headedly U ازروی کله شقی ازروی کودنی
discerningly U ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
impartially U ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
expertly U ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
flightiness U بوالهوسی
freakishness U بوالهوسی
gee U بوالهوسی
vagary U بوالهوسی
skittishness U بوالهوسی
crotchetiness U بوالهوسی
crotchets U بوالهوسی
whimsicality U بوالهوسی
crotchet U بوالهوسی
vagaries U بوالهوسی
phraseologically U ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
fancifully U از روی بوالهوسی
whimsy U بوالهوسی هوس
whimsies U بوالهوسی هوس
whimseys U بوالهوسی هوس
humoresque U هوس بوالهوسی
fantasticality U طبیعت خیالی یاوسواسی بوالهوسی
from U ازروی
inconstantly U ازروی بی ثباتی
crookedly U ازروی نادرستی
deridingly U ازروی ریشخند
discontentedly U ازروی نارضایتی
discursively U ازروی استدلال
disgustedly U ازروی بیزاری
fatuously U ازروی بیشعوری
contumaciously U ازروی سرکشی
incontinently U ازروی بی عفتی
blamelessly U ازروی بی گناهی
by i U ازروی ندانستگی
by the book U ازروی کتاب
inexactly U ازروی بی دقتی
circumspectly U ازروی احتیاط
indelicately U ازروی بی نزاکتی
cold heartedly U ازروی بی عاطفگی
corruptly U ازروی تباهی
indecisively U ازروی دو دلی
indecently U ازروی بی شرمی
considerately U ازروی ملاحظه
blunderingly U ازروی اشتباه
constrainedly U ازروی اجبار
contextually U ازروی قراین
basely U ازروی پستی
dishonorable U ازروی بی شرمی
facetiously U ازروی شوخی
ill humouredness U ازروی بد خلقی
ill humouredly U ازروی بدخلقی
ill humouredly U ازروی بد خویی
hurry skurry U ازروی دستپاچگی
hurry scurry U ازروی دستپاچگی
finically U ازروی وسواس
heretically U ازروی فسادعقیده
headily U ازروی خودسری
flatulently U ازروی نفخ
flatulently U ازروی لاف
floutingly U ازروی استهزاء
floutingly U ازروی اهانت
glozingly U ازروی مداهنه
fractiously U ازروی کج خلقی
experientially U ازروی تجربه
excursively U ازروی بی ترتیبی
disingenuously U ازروی تزویر
disobilgingly U ازروی نامهربانی
in the abstract U ازروی تجرید
dissolutely U ازروی هرزگی
distastefully U ازروی بی رغبتی
dizzily U ازروی گیجی
doubliy U ازروی تزویر
egotistically U ازروی خودبینی
immorally U از ازروی بد اخلاقی
emulously U ازروی هم چشمی
illy U ازروی بد خواهی
enterprisingly U ازروی توکل
equivocally U ازروی ایهام
evadingly U ازروی تجاهل
ill naturedly U ازروی بد خویی
frivolously U ازروی نادانی
surer U ازروی یقین
politicly U ازروی مصلحت
querulousy U ازروی کج خلقی
sure U ازروی یقین
perfidiously U ازروی خیانت
impatiently U ازروی ناشکیبایی
impatiently U ازروی بی صبری
pettishly U ازروی کج خلقی
economically U ازروی اقتصاد
lightly U ازروی بی علاقگی
despondently U ازروی افسردگی
despondingly U ازروی افسردگی
irritably U ازروی تندی
irritably U ازروی تندمزاجی
powerlessly U ازروی ضعف
profligately U ازروی هرزگی
surest U ازروی یقین
shabbily U ازروی پستی
distractedly U ازروی گیجی
preponderantly U ازروی فضیلت
to get off U برخاستن ازروی
dissolute U ازروی هرزگی
inexorably U ازروی سنگدلی
grammatically U ازروی دستور
huffily U ازروی کج خلقی
huffily U ازروی زودرنجی
submissively U ازروی فروتنی
constantly U ازروی ثبات
purposelessly U ازروی بی مقصودی
open mindldly U ازروی بی تعصبی
inquisitively U ازروی کنجکاوی
puerilely U ازروی بچگی
irresolutely U ازروی بی تصمیمی
irreligiously U ازروی بی دینی
rakishly U ازروی هرزگی
joyfully U ازروی خوشحالی
irefully U ازروی تندی
empirically U ازروی شارلاتانی
pessimistically U ازروی بد بینی
insesately U ازروی بی عاطفگی
insesately U ازروی بیحسی
inefficiently U ازروی بی کفایتی
inefficiently U ازروی بی عرضگی
stupidly U ازروی نادانی
antagonistically U ازروی رقابت
inadequately U ازروی بی کفایتی
childishly U ازروی بچگی
muddily U ازروی گیجی
brotherly U ازروی دوستی
courageously U ازروی جرات
flippantly U ازروی سبکی
glaringly U ازروی خودنمائی
subtly U ازروی زیرکی
mystically U ازروی تصوف
obedienlv U ازروی فرمانبرداری
irreverently U ازروی بی حرمتی
ground observation U دیدبانی ازروی زمین
vanally U ازروی پستی مزدوروار
well advised U ازروی عقل و منطق
inadvertenly U ازروی عدم توجه
inexpertly U ازروی ناشی گری
with a bad grace U به اکراه ازروی بی میلی
To jump across the stream. U ازروی نهر آب پریدن
iniquitously U ازروی بی عدالتی بناحق
hat in hand U چاپلوسانه ازروی پستی
nattily U ازروی زبر دستی
the quilt slipped off the bed U لحاف ازروی رختخواب
in a partisan spirit U طرفدارانه ازروی تعصب
perfidiously U ازروی پیمان شکنی
peaceably U ازروی صلح جویی
phonologically U ازروی صدا شناسی
immodestly U ازروی بی حیایی گستاخانه
papistically U ازروی پاپ پرستی
rancorously U ازروی کینه وبغض
inexpertly U ازروی کار ناشناسی
inertly U ازروی بیحالی یا تنبلی
perspicaciously U بفراست ازروی فراست
get over U ازروی چیزی گذشتن
genealogically U ازروی نسبت نامه
contritely U ازروی توبه وپشیمانی
bucks U ازروی خرک پریدن
impatiently U ازروی بیطاقتی باشتیاق
endophagous U تغذیه کننده ازروی
buck U ازروی خرک پریدن
cravenly U ازروی ترس وپستی
duty call U دیدنی ازروی اجباریاوفیفه
by the piece U ازروی کار کرد
roguishly U ازروی بد ذاتی یاشیطنت
cockily U ازروی گستاخی یاخودبینی
crassly U ازروی زمختی یاکودنی
systematically U ازروی یک اسلوب معین
feignedly U ازروی بهانه باتزویر
fictitiously U ازروی جعل بطورعاریتی
fierily U ازروی اتش مزاجی
glibly U ازروی چرب زبانی
fractiously U ازروی سرکشی عبوسانه
flightily U ازروی تلون مزاج
disputatiously U ازروی ستیزه جویی
petulantly U ازروی تندی یا کج خلقی
flauntingly U باجلوه ازروی خودنمایی
piggishly U ازروی خوک منشی
flashily U ازروی خودنمایی یاخودفروشی
adherently U هواخواهانه ازروی تابعیت
commandingly U باتوانایی ازروی قدرت
exclaimed U ازروی تعجب فریاد زدن
scurries U حرکت ازروی دست پاچگی
exclaim U ازروی تعجب فریاد زدن
hurdles U مسابقه پرش ازروی مانع
exclaiming U ازروی تعجب فریاد زدن
overwrought U تهیه شده ازروی مهارت
scurried U حرکت ازروی دست پاچگی
scurrying U حرکت ازروی دست پاچگی
phonographer U متخصص تندنویسی ازروی صدا
hieromancy U طالع بینی ازروی قربانی
fiendishly U ازروی دیوخویی یاشیطان صفتی
passive obedience U فرمانبرداری ازروی بردباری یا بی ارادگی
overbearingly U ازروی تشخص یا تکبر متکبرانه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com