English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
controversially U ازراه مباحثه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pervertible U ازراه در رو
discourse U مباحثه
discourses U مباحثه
contention U مباحثه
contentions U مباحثه
controversies U مباحثه
controversy U مباحثه
debated U مباحثه
halsie U مباحثه
debates U مباحثه
debating U مباحثه
agument U مباحثه
arguments U مباحثه
argument U مباحثه
discussion U مباحثه
debate U مباحثه
discussions U مباحثه
contretemps U مباحثه
disputations U مباحثه
disputation U مباحثه
by indirection U ازراه تقلب
intuitively U ازراه انتقال
intuitively U ازراه کشف
intuitively U ازراه برهانی
encouragingly U ازراه تشویق
diagnostically U ازراه تشخیص
demonstratively U ازراه اثبات
conjugally U ازراه زناشویی
by ear U ازراه گوش
catechist U ازراه پرسش
algebraically U ازراه جبر
by sea U ازراه دریا
by courtesy U ازراه التفات
exegetically U ازراه تفسیر
inferentially U ازراه استنباط
interrogatively U ازراه پرسش
paraphrastically U ازراه تفسیر
posteriori U ازراه استقرار
heretically U ازراه رفض
interposingly U ازراه مداخله
inquiringly U ازراه استفسار
inquiringly U ازراه بازجویی
gymnastically U ازراه ورزش
introspectively U ازراه خودنگری
foully U ازراه خیانت
offensively U ازراه تهاجم
climb-down U مباحثه-جدل
controversialist U اهل مباحثه
discuss U مباحثه کردن
controvertible U قابل مباحثه
debate U مباحثه کردن
controvertist U اهل مباحثه
dabate U مباحثه بحث
eristic U اهل مباحثه
dabate U مباحثه کردن
dissert U مباحثه کردن
catechization U ازراه سئوال وجواب
professionally U ازراه پیشه یاکسب
philosophically U ازراه حکمت دوستی
inferentially U ازراه نتیجه گیری
ingratiatingly U ازراه خود شیرینی
to break a way U موانع را ازراه خودبرداشتن
foully U ازراه نادرستی بطورغیرعادلانه
hieroglyphically U ازراه تصویرنگاری بطورمرموزیاغیرخوانا
glozingly U ازراه عیب پوشی
basophobia U هراس ازراه رفتن
debating U مناقشه مباحثه کردن
debated U مناقشه مباحثه کردن
contests U مباحثه وجدل کردن
contesting U مباحثه وجدل کردن
debates U مناقشه مباحثه کردن
disputant U اهل مباحثه جدلی
incontrovertible U بدون مباحثه مسلم
debate U مناقشه مباحثه کردن
contest U مباحثه وجدل کردن
contested U مباحثه وجدل کردن
rje U ورود برنامه ازراه دورEntry ob
polemically U ازراه مجادله یا سیتزه بطورمباحثه
debaueh U ازراه درکردن گمراه کردن
withdrawals U تخلیه مواضع ازراه هوا
withdrawal U تخلیه مواضع ازراه هوا
long-distance U ازراه دور تلفن کردن
long distance U ازراه دور تلفن کردن
gnosticize U ازراه عرفان تشریح کردن
air movements U حرکت دادن ازراه هوا
concretionary U تشکیل شده ازراه تحجریاانجماد
endermic U ازراه پوستی از ورا پوست
gag rule U قانون منع مباحثه و منافره
demonstratively U با اقامه دلیل ازراه نشان دادن
patronizingly U ازروی بزرگ منشی ازراه تشویق
telecommunications access method U روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
intriguingly U با دوز و کلک ازراه عشقبازی نهانی
refutation U اثبات اشتباه کسی ازراه استدلال
gamogenesis U زاد و ولد ازراه جفت گیری
discussant U کسی که در مباحثه و منافره شرکت دارد
catechetical U مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
bobbing U ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bob U ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bobs U ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
parasyntheton U واژهای که ازراه اشتقاق وترکیب درست شود
parrotry U بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی
impo U کاریکه بدانش اموزان ازراه تنبیه میدهند
ergotism U مرض قارچی برخی گیاهان دراثرسگاله مباحثه منطقی
break the bank <idiom> U بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
optophone U الت تبدیل روشنایی بصدابدانگونه که کوران موادچاپی را ازراه به گوش بخواند
sand crack U ترکی که ازراه رفتن روی ریگ گرم درپای انسان پیداشود
dialectic U روش مبتنی بر مباحثه و مکالمه روشی است که فلاسفهای نظیر سقراط
eliza U برنامهای که مباحثه یک بیمار را بایک متخصص بیماریهای دماغی شبیه سازی میکند
structuralism U بخشی از روانشناسی که ازراه تعقل وتفکر وضع روحی فرد را مورد مطالعه قرارمیدهد
dispute U جدال کردن مباحثه کردن
disputes U جدال کردن مباحثه کردن
disputing U جدال کردن مباحثه کردن
debates U منافره کردن مباحثه کردن
debate U منافره کردن مباحثه کردن
debating U منافره کردن مباحثه کردن
debated U منافره کردن مباحثه کردن
disputed U جدال کردن مباحثه کردن
panelist U عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
remote control U کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com