Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
glozingly
U
ازراه عیب پوشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pervertible
U
ازراه در رو
opercular
U
سر پوشی
intuitively
U
ازراه برهانی
intuitively
U
ازراه کشف
intuitively
U
ازراه انتقال
foully
U
ازراه خیانت
gymnastically
U
ازراه ورزش
heretically
U
ازراه رفض
inferentially
U
ازراه استنباط
by sea
U
ازراه دریا
exegetically
U
ازراه تفسیر
by indirection
U
ازراه تقلب
by ear
U
ازراه گوش
by courtesy
U
ازراه التفات
demonstratively
U
ازراه اثبات
algebraically
U
ازراه جبر
conjugally
U
ازراه زناشویی
controversially
U
ازراه مباحثه
encouragingly
U
ازراه تشویق
diagnostically
U
ازراه تشخیص
offensively
U
ازراه تهاجم
interposingly
U
ازراه مداخله
inquiringly
U
ازراه استفسار
catechist
U
ازراه پرسش
posteriori
U
ازراه استقرار
paraphrastically
U
ازراه تفسیر
inquiringly
U
ازراه بازجویی
interrogatively
U
ازراه پرسش
introspectively
U
ازراه خودنگری
ligation
U
لیگاند پوشی
dandyism
U
شیک پوشی
waiver
U
چشم پوشی
condonation
U
چشم پوشی
connivance
U
چشم پوشی
up front
U
بیپرده پوشی
renouncement
U
چشم پوشی
renunciation
U
چشم پوشی
obliviously
U
باچشم پوشی
glozing
U
پرده پوشی
planking
U
تخته پوشی
gloze
U
عیب پوشی
abnegation
U
چشم پوشی
obliviousness
U
چشم پوشی
opaqueness
U
پشت پوشی
foully
U
ازراه نادرستی بطورغیرعادلانه
inferentially
U
ازراه نتیجه گیری
hieroglyphically
U
ازراه تصویرنگاری بطورمرموزیاغیرخوانا
basophobia
U
هراس ازراه رفتن
to break a way
U
موانع را ازراه خودبرداشتن
ingratiatingly
U
ازراه خود شیرینی
catechization
U
ازراه سئوال وجواب
philosophically
U
ازراه حکمت دوستی
professionally
U
ازراه پیشه یاکسب
furring
U
تخته پوشی دولا
waives
U
چشم پوشی کردن
condoning
U
چشم پوشی کردن از
condones
U
چشم پوشی کردن از
condoned
U
چشم پوشی کردن از
condone
U
چشم پوشی کردن از
conniving
U
چشم پوشی کردن
connives
U
چشم پوشی کردن
connived
U
چشم پوشی کردن
connive
U
چشم پوشی کردن
transvestism
U
مبدل پوشی جنسی
eonism
U
مبدل پوشی جنسی
waived
U
چشم پوشی کردن
ignored
U
چشم پوشی کردن
ignores
U
چشم پوشی کردن
To cover up a fult ( defect , shortcoming ) .
U
عیب پوشی کردن
dandify
U
شیک پوشی کردن
ignoring
U
چشم پوشی کردن
waive
U
چشم پوشی کردن
to blanch over
U
پرده پوشی کردن
secrecy
U
راز پوشی پوشیدگی
negligible
U
قابل چشم پوشی
ignore
U
چشم پوشی کردن
long-distance
U
ازراه دور تلفن کردن
long distance
U
ازراه دور تلفن کردن
polemically
U
ازراه مجادله یا سیتزه بطورمباحثه
rje
U
ورود برنامه ازراه دورEntry ob
withdrawal
U
تخلیه مواضع ازراه هوا
withdrawals
U
تخلیه مواضع ازراه هوا
debaueh
U
ازراه درکردن گمراه کردن
endermic
U
ازراه پوستی از ورا پوست
gnosticize
U
ازراه عرفان تشریح کردن
concretionary
U
تشکیل شده ازراه تحجریاانجماد
air movements
U
حرکت دادن ازراه هوا
mumming
U
نقاب پوشی و لال بازی
glasnost
U
صراحت و احتراز از پرده پوشی
planking
U
تخته پوشی چوب فرش
NMI
U
وقفه غیرقابل چشم پوشی
refutation
U
اثبات اشتباه کسی ازراه استدلال
patronizingly
U
ازروی بزرگ منشی ازراه تشویق
telecommunications access method
U
روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
demonstratively
U
با اقامه دلیل ازراه نشان دادن
intriguingly
U
با دوز و کلک ازراه عشقبازی نهانی
gamogenesis
U
زاد و ولد ازراه جفت گیری
renunciative
U
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
renunciatory
U
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
parasyntheton
U
واژهای که ازراه اشتقاق وترکیب درست شود
impo
U
کاریکه بدانش اموزان ازراه تنبیه میدهند
bobbing
U
ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bob
U
ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bobs
U
ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
parrotry
U
بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی
catechetical
U
مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
overlooked
U
مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overlooks
U
مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overlook
U
مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overlooking
U
مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
not give someone the time of day
<idiom>
U
تنفر به اندازهای که از دیدن آنها چشم پوشی کنید
break the bank
<idiom>
U
بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
optophone
U
الت تبدیل روشنایی بصدابدانگونه که کوران موادچاپی را ازراه به گوش بخواند
sand crack
U
ترکی که ازراه رفتن روی ریگ گرم درپای انسان پیداشود
structuralism
U
بخشی از روانشناسی که ازراه تعقل وتفکر وضع روحی فرد را مورد مطالعه قرارمیدهد
condonation
U
اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
planking
U
تخته پوشی تخته بندی
remote control
U
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com