Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pervertible
U
ازراه در رو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
professionally
U
ازراه پیشه یاکسب
refutation
U
اثبات اشتباه کسی ازراه استدلال
inquiringly
U
ازراه بازجویی
inquiringly
U
ازراه استفسار
long distance
U
ازراه دور تلفن کردن
long-distance
U
ازراه دور تلفن کردن
remote control
U
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
withdrawal
U
تخلیه مواضع ازراه هوا
withdrawals
U
تخلیه مواضع ازراه هوا
offensively
U
ازراه تهاجم
philosophically
U
ازراه حکمت دوستی
intuitively
U
ازراه انتقال
intuitively
U
ازراه کشف
intuitively
U
ازراه برهانی
encouragingly
U
ازراه تشویق
patronizingly
U
ازروی بزرگ منشی ازراه تشویق
structuralism
U
بخشی از روانشناسی که ازراه تعقل وتفکر وضع روحی فرد را مورد مطالعه قرارمیدهد
bob
U
ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bobbing
U
ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bobs
U
ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
air movements
U
حرکت دادن ازراه هوا
algebraically
U
ازراه جبر
basophobia
U
هراس ازراه رفتن
by courtesy
U
ازراه التفات
by ear
U
ازراه گوش
by indirection
U
ازراه تقلب
by sea
U
ازراه دریا
catechetical
U
مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
catechist
U
ازراه پرسش
catechization
U
ازراه سئوال وجواب
concretionary
U
تشکیل شده ازراه تحجریاانجماد
conjugally
U
ازراه زناشویی
controversially
U
ازراه مباحثه
debaueh
U
ازراه درکردن گمراه کردن
demonstratively
U
ازراه اثبات
demonstratively
U
با اقامه دلیل ازراه نشان دادن
diagnostically
U
ازراه تشخیص
endermic
U
ازراه پوستی از ورا پوست
exegetically
U
ازراه تفسیر
foully
U
ازراه خیانت
foully
U
ازراه نادرستی بطورغیرعادلانه
gamogenesis
U
زاد و ولد ازراه جفت گیری
glozingly
U
ازراه عیب پوشی
gnosticize
U
ازراه عرفان تشریح کردن
gymnastically
U
ازراه ورزش
heretically
U
ازراه رفض
hieroglyphically
U
ازراه تصویرنگاری بطورمرموزیاغیرخوانا
impo
U
کاریکه بدانش اموزان ازراه تنبیه میدهند
inferentially
U
ازراه استنباط
inferentially
U
ازراه نتیجه گیری
ingratiatingly
U
ازراه خود شیرینی
interposingly
U
ازراه مداخله
interrogatively
U
ازراه پرسش
intriguingly
U
با دوز و کلک ازراه عشقبازی نهانی
introspectively
U
ازراه خودنگری
optophone
U
الت تبدیل روشنایی بصدابدانگونه که کوران موادچاپی را ازراه به گوش بخواند
paraphrastically
U
ازراه تفسیر
parasyntheton
U
واژهای که ازراه اشتقاق وترکیب درست شود
parrotry
U
بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی
polemically
U
ازراه مجادله یا سیتزه بطورمباحثه
posteriori
U
ازراه استقرار
rje
U
ورود برنامه ازراه دورEntry ob
sand crack
U
ترکی که ازراه رفتن روی ریگ گرم درپای انسان پیداشود
telecommunications access method
U
روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
to break a way
U
موانع را ازراه خودبرداشتن
break the bank
<idiom>
U
بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com