English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inquiringly U ازراه بازجویی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cross examination U بازجویی استنطاق بازجویی از شهود مواجهه دادن شهود
pervertible U ازراه در رو
introspectively U ازراه خودنگری
interrogatively U ازراه پرسش
interposingly U ازراه مداخله
catechist U ازراه پرسش
conjugally U ازراه زناشویی
inquiringly U ازراه استفسار
controversially U ازراه مباحثه
inferentially U ازراه استنباط
posteriori U ازراه استقرار
heretically U ازراه رفض
gymnastically U ازراه ورزش
demonstratively U ازراه اثبات
diagnostically U ازراه تشخیص
foully U ازراه خیانت
by sea U ازراه دریا
algebraically U ازراه جبر
paraphrastically U ازراه تفسیر
encouragingly U ازراه تشویق
offensively U ازراه تهاجم
by courtesy U ازراه التفات
by ear U ازراه گوش
exegetically U ازراه تفسیر
by indirection U ازراه تقلب
intuitively U ازراه برهانی
intuitively U ازراه کشف
intuitively U ازراه انتقال
investigation U بازجویی
cross question U بازجویی
investigations U بازجویی
interrogation U بازجویی
interrogations U بازجویی
interrogating U بازجویی
inquiries U بازجویی
interrogated U بازجویی
interrogate U بازجویی
inquiry U بازجویی
interrogates U بازجویی
inquirendo U بازجویی
professionally U ازراه پیشه یاکسب
philosophically U ازراه حکمت دوستی
to break a way U موانع را ازراه خودبرداشتن
basophobia U هراس ازراه رفتن
hieroglyphically U ازراه تصویرنگاری بطورمرموزیاغیرخوانا
foully U ازراه نادرستی بطورغیرعادلانه
glozingly U ازراه عیب پوشی
inferentially U ازراه نتیجه گیری
ingratiatingly U ازراه خود شیرینی
catechization U ازراه سئوال وجواب
investigating committee U کمیسیون بازجویی
cross examiner U بازجویی کننده
committee of inquiry U کمیسیون بازجویی
local enquiry U بازجویی محلی
cross examine U بازجویی کردن
cross examination U بازجویی همگانی
to make enquiries into U بازجویی کردن در
to go into U بازجویی کردن
inquisite U بازجویی کردن
investigated U بازجویی کردن
quests U طلب بازجویی
inquiries U پرسش بازجویی
interrogation U بازپرسی بازجویی
examining U بازجویی کردن
inquired U بازجویی کردن از
examines U بازجویی کردن
examined U بازجویی کردن
inquires U بازجویی کردن از
examine U بازجویی کردن
investigating U بازجویی کردن
inquests U بازجویی رسیدگی
investigates U بازجویی کردن
interrogations U بازپرسی بازجویی
inquiry U پرسش بازجویی
interrogators U بازجویی کننده
investigate U بازجویی کردن
enquired U بازجویی کردن از
interrogator U بازجویی کننده
inquest U بازجویی رسیدگی
quest U طلب بازجویی
enquires U بازجویی کردن از
inquire U بازجویی کردن از
gnosticize U ازراه عرفان تشریح کردن
long-distance U ازراه دور تلفن کردن
endermic U ازراه پوستی از ورا پوست
withdrawals U تخلیه مواضع ازراه هوا
withdrawal U تخلیه مواضع ازراه هوا
air movements U حرکت دادن ازراه هوا
rje U ورود برنامه ازراه دورEntry ob
concretionary U تشکیل شده ازراه تحجریاانجماد
polemically U ازراه مجادله یا سیتزه بطورمباحثه
long distance U ازراه دور تلفن کردن
debaueh U ازراه درکردن گمراه کردن
inquiries U پرسش بازجویی رسیدگی
assays U چشیدن بازجویی کردن
assay U چشیدن بازجویی کردن
inquiry U پرسش بازجویی رسیدگی
coroner's inquest U بازجویی در رگهای ناگهانی
crowner's quest U بازجویی درمرگهای ناگهانی
refutation U اثبات اشتباه کسی ازراه استدلال
telecommunications access method U روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
intriguingly U با دوز و کلک ازراه عشقبازی نهانی
demonstratively U با اقامه دلیل ازراه نشان دادن
gamogenesis U زاد و ولد ازراه جفت گیری
patronizingly U ازروی بزرگ منشی ازراه تشویق
to e. into a matter U مطلبی را بازجویی یا تحقیق کردن
inquests U بازجویی و تحقیق در موردمرگهای مشکوک
inquest U بازجویی و تحقیق در موردمرگهای مشکوک
catechetical U مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
bobbing U ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bobs U ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
parrotry U بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی
parasyntheton U واژهای که ازراه اشتقاق وترکیب درست شود
impo U کاریکه بدانش اموزان ازراه تنبیه میدهند
bob U ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
break the bank <idiom> U بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
sand crack U ترکی که ازراه رفتن روی ریگ گرم درپای انسان پیداشود
optophone U الت تبدیل روشنایی بصدابدانگونه که کوران موادچاپی را ازراه به گوش بخواند
inquisition U نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
inquisitions U نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
structuralism U بخشی از روانشناسی که ازراه تعقل وتفکر وضع روحی فرد را مورد مطالعه قرارمیدهد
criminal investigation U شعبه بازجویی جنایی تحقیقات جنایی
examinations U معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
examination U معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
investigate U وارسی کردن بازجویی کردن
investigates U وارسی کردن بازجویی کردن
investigated U وارسی کردن بازجویی کردن
investigating U وارسی کردن بازجویی کردن
remote control U کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
elicitation U کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com