English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
by courtesy U ازراه التفات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
favored U التفات
gratia U التفات
favor U التفات
favours U التفات
favouring U التفات
favoring U التفات
favors U التفات
favour U التفات
gratuity U التفات سپاسگزاری
gratuities U التفات سپاسگزاری
in with <idiom> U دررفاقت ،التفات یا نزدیکی با
it is very kind of you U خیلی التفات کردید
do me this kindness U این التفات رادرباره بنده
to court favour U توجه و التفات کسی را طلب کردن
pervertible U ازراه در رو
diagnostically U ازراه تشخیص
by sea U ازراه دریا
catechist U ازراه پرسش
demonstratively U ازراه اثبات
controversially U ازراه مباحثه
inferentially U ازراه استنباط
conjugally U ازراه زناشویی
exegetically U ازراه تفسیر
gymnastically U ازراه ورزش
heretically U ازراه رفض
interposingly U ازراه مداخله
interrogatively U ازراه پرسش
introspectively U ازراه خودنگری
paraphrastically U ازراه تفسیر
posteriori U ازراه استقرار
by indirection U ازراه تقلب
by ear U ازراه گوش
intuitively U ازراه انتقال
intuitively U ازراه کشف
intuitively U ازراه برهانی
encouragingly U ازراه تشویق
offensively U ازراه تهاجم
inquiringly U ازراه استفسار
inquiringly U ازراه بازجویی
foully U ازراه خیانت
algebraically U ازراه جبر
foully U ازراه نادرستی بطورغیرعادلانه
hieroglyphically U ازراه تصویرنگاری بطورمرموزیاغیرخوانا
ingratiatingly U ازراه خود شیرینی
professionally U ازراه پیشه یاکسب
catechization U ازراه سئوال وجواب
to break a way U موانع را ازراه خودبرداشتن
basophobia U هراس ازراه رفتن
philosophically U ازراه حکمت دوستی
inferentially U ازراه نتیجه گیری
glozingly U ازراه عیب پوشی
rje U ورود برنامه ازراه دورEntry ob
withdrawals U تخلیه مواضع ازراه هوا
long distance U ازراه دور تلفن کردن
concretionary U تشکیل شده ازراه تحجریاانجماد
polemically U ازراه مجادله یا سیتزه بطورمباحثه
long-distance U ازراه دور تلفن کردن
air movements U حرکت دادن ازراه هوا
withdrawal U تخلیه مواضع ازراه هوا
gnosticize U ازراه عرفان تشریح کردن
debaueh U ازراه درکردن گمراه کردن
endermic U ازراه پوستی از ورا پوست
telecommunications access method U روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
demonstratively U با اقامه دلیل ازراه نشان دادن
refutation U اثبات اشتباه کسی ازراه استدلال
patronizingly U ازروی بزرگ منشی ازراه تشویق
gamogenesis U زاد و ولد ازراه جفت گیری
intriguingly U با دوز و کلک ازراه عشقبازی نهانی
bobs U ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
parrotry U بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی
bobbing U ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
impo U کاریکه بدانش اموزان ازراه تنبیه میدهند
bob U ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
catechetical U مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
parasyntheton U واژهای که ازراه اشتقاق وترکیب درست شود
break the bank <idiom> U بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
sand crack U ترکی که ازراه رفتن روی ریگ گرم درپای انسان پیداشود
optophone U الت تبدیل روشنایی بصدابدانگونه که کوران موادچاپی را ازراه به گوش بخواند
structuralism U بخشی از روانشناسی که ازراه تعقل وتفکر وضع روحی فرد را مورد مطالعه قرارمیدهد
remote control U کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com