Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
parole
U
ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroled
U
ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroles
U
ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroling
U
ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
emancipation proclamation
U
اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
on oath
U
بقید قسم
with reserve
U
بقید احتیاط
paroled
U
بقید قول شرف ازادساختن
paroles
U
بقید قول شرف ازادساختن
paroling
U
بقید قول شرف ازادساختن
parole
U
بقید قول شرف ازادساختن
bail
U
بقید کفیل ازاد کردن
jailers
U
زندانیان
jailer
U
زندانیان
gaolers
U
زندانیان
jailor
U
زندانیان
prisoners of state
U
زندانیان سیاسی
prison camp
U
اردوگاه زندانیان
prison camps
U
اردوگاه زندانیان
state prisoners
U
زندانیان سیاسی
hospitalized prisoners
U
زندانیان بستری در بیمارستان
prisoner of war cage
U
زندان زندانیان جنگی
work camp
U
محل کار زندانیان
work farm
U
اردوی کار اجباری زندانیان
tipstaff
U
مامور مسئول زندانیان دردادگاه
patrol wagon
U
ماشین مخصوص حمل زندانیان
disciplinary training center
U
مرکز اموزش زندانیان نظامی
concentration camp
U
بازداشتگاه زندانیان سیاسی یااسرای جنگی
concentration camps
U
بازداشتگاه زندانیان سیاسی یااسرای جنگی
treadmill
U
چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
rehabilitation training center
U
مرکز اموزش بازاموزی زندانیان جنگی دشمن
treadmills
U
چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
dead line
U
خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
The prisoners of the terrorist militia were detained under inhumane conditions.
U
زندانیان گروه شبه نظامی تروریستی در شرایط غیرانسانی بازداشت شده بودند.
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hunger strikes
U
اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
hunger strike
U
اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
liberation
U
ازادی
liberties
U
ازادی
openness
U
ازادی
enfranchisement
U
ازادی
emancipation
U
ازادی
liberty
U
ازادی
freeness
U
ازادی
insubjection
U
ازادی
releases
U
ازادی
released
U
ازادی
release
U
ازادی
freedoms
U
ازادی
freedom
U
ازادی
immunity
U
ازادی
liberals
U
ازادی
liberal
U
ازادی
large n
U
ازادی
liberticide
U
ازادی کش
independence
U
ازادی
indpendence
U
ازادی
options
U
ازادی
option
U
ازادی
looseness
U
ازادی
manumission
U
ازادی
elbow room
U
ازادی عمل
economic freedom
U
ازادی اقتصادی
catholicity
U
ازادی فکر
conditional discharge
U
ازادی مشروط
degree of freedom
U
درجه ازادی
degrees of freedom
U
درجات ازادی
edict of emancipation
U
منشور ازادی
liberty of the press
U
ازادی مطبوعات
manumission
U
ازادی برده
manumit
U
ازادی بخشیدن
market freedom
U
ازادی بازار
market freedom
U
ازادی تجاری
medal of freedom
U
مدال ازادی
probational
U
ازادی بقیدالتزام
statue of liberty
U
مجسمه ازادی
freedom to choose
U
ازادی در انتخاب
freedom of the press
U
ازادی نگارش
freedom of the press
U
ازادی مطبوعات
emancipatory
U
ازادی بخش
freedom of belief
U
ازادی عقیده
freedom of choice
U
ازادی انتخاب
freedom of enterprise
U
ازادی تجارت
freedom of trade
U
ازادی تجارت
freedom of experssion
U
ازادی بیان
freedom of seas
U
ازادی دریاها
liberty party
U
حزب ازادی
the champion of liberty
U
مدافع ازادی
liberators
U
ازادی بخش
probation
U
ازادی بقیدالتزام
probation
U
ازادی مشروط
civil liberty
U
ازادی مدنی
civil liberties
U
ازادی مدنی
free enterprise
U
ازادی اقتصادی
freehand
U
ازادی عمل
free will
U
ازادی اراده
toleration
U
ازادی ازادگی
freehand
U
ازادی در تصمیم
liberator
U
ازادی بخش
laissez-faire
U
ازادی تجارت
parole
U
ازادی مشروط
advantages accruning from
U
ازادی مطبوعات
relief
U
فراغت ازادی
habeas corpus
U
حکم ازادی
elbowroom
U
ازادی عمل
paroling
U
ازادی مشروط
liberally
U
ازادی خواهانه
paroled
U
ازادی مشروط
paroles
U
ازادی مشروط
laissez-faire
U
ازادی صادرات وواردات
laissez faire
U
ازادی مطلق اقتصادی
liberal school
U
مکتب ازادی اقتصادی
the champion of liberty
U
سنگ بسینه زن ازادی
libertarianism
U
طرفداری از ازادی فردی
liberty of conscience
U
ازادی عقیده یا فکر
liberalism
U
اصول ازادی خواهی
probationary period
U
دوره ازادی مشروط
laissez-faire
U
ازادی کسب و کار
nurse of liberty
U
پرورشگاه یا مهد ازادی
overindulgence
U
ازادی بیش از حد دادن
libertarian
U
طرفدار ازادی اراده
libertarians
U
طرفدار ازادی اراده
liberal
U
ازادی خواه زیاد
free thought
U
ازادی فکر لامذهب
free thinking
U
ازادی از قیود مذهب
latitudes
U
ازادی عمل وسعت
franchises
U
ازادی حق انتخاب امتیاز
franchise
U
ازادی حق انتخاب امتیاز
freedom of entry and exit
U
ازادی ورود و خروج
latitude
U
ازادی عمل وسعت
declaration of indulgence
U
اعلام ازادی دینی
free movement of capital
U
ازادی جابجایی سرمایه
liberals
U
ازادی خواه زیاد
scope
U
میدان دید ازادی عمل
jubilee
U
روز ازادی سال ویژه
nationalists
U
ازادی خواه واستقلال طلب
four freedoms
U
ازادی در نطق و بیان عقیده
edict of emancipation
U
ازادی بی قید و شرط اعطا شد
jubilees
U
روز ازادی سال ویژه
nationalists
U
ملی گرا ازادی طلب
nationalist
U
ملی گرا ازادی طلب
illiberal
U
متعصب مخالف اصول ازادی
disestablishing
U
کلیسا را از ازادی محروم کردن
ransom
U
ازادی کسی یاچیزی راخریدن
ransoms
U
ازادی کسی یاچیزی راخریدن
Soc
U
ازادی دراخذ تصمیم قضایی
disestablishes
U
کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablished
U
کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablish
U
کلیسا را از ازادی محروم کردن
freewheels
U
با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheeled
U
با ازادی حرکت وجنبش کردن
the liberal party
U
حزب یا دسته ازادی خواه
freewheel
U
با ازادی حرکت وجنبش کردن
nationalist
U
ازادی خواه واستقلال طلب
gold palm
U
نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
manchester school
U
مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
individualism
U
اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
liberalism
U
اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
piscary
U
ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
four freedoms
U
دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
the open door
U
ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
mr. and mrs billiards
U
بیلیارد کیسه دار بین زن ومرد که زن ازادی ضربه دارد
convertibility
U
قابلیت تبدیل پول و اسعار ازادی خرید و فروش ارز درممالک مختلف
ticket of leave
U
سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
necessity
U
درCL به حالاتی اطلاق میشودکه عامل عمل به علت عدم ازادی اراده مسئول اعمال خود نیست
serfs
U
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serf
U
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
front de liberation national
U
جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
phyrgian cap
U
یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
magna charta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna carta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
rate integration gyro
U
ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
resistance force
U
جنبش مقاومت یا جنبش ازادی بخش انقلابی
freedom of seas
U
ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
economic liberalism
U
مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
liberalparty
U
حزب ازادی خواه یا ترقی خواه
individualism
U
فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
optional claiming race
U
مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
authoritarainism
U
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
guild socialism
U
سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com