English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fret saw U اره فریف کاری
fretsaw U اره فریف کاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thick U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thickest U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
fined U فریف
finest U فریف
fine U فریف
precieux U فریف
precieuse U فریف
delicate U فریف
pindling U فریف
mignon U فریف
svelte U فریف
minikin U فریف
slender U فریف
chichi U فریف
subtile U فریف
svelt U فریف
elegant U فریف
aesthetically U فریف طبع
fine structure U استخوانبندی فریف
fine boring U سوراخکاری فریف
quaint U خیلی فریف
wiredrawn U طویل و فریف
tinnily U بطور فریف
airy-fairy U فریف و لطیف
aesthetic U فریف طبع
superfine U بسیار فریف
sheer U مستقیما فریف
fine structure U ساختار فریف
fine adjustment U تنظیم فریف
hyperfine U فوق فریف
high grade zink U زینک فریف
lenis U رقیق فریف
in miniature U بطور فریف
fine skill U مهارت فریف
elegant style U انشا فریف
elegant maners U اطوار فریف
finely U بطورعالی یا فریف یا ریز
supersubtle U فوق العاده فریف
davenport U یکنوع میزتحریر فریف
serrulate U دارای دندانههای فریف
nobby U فریف خیلی شیک
serrulated U دارای دندانههای فریف
capillaries U فریف عروق شعریه
commercial light gage sheet U ورق فریف تجارتی
dainty U هر چیز فریف و عالی
capillary U فریف عروق شعریه
floc U کلالهای ازرشتههای فریف
fine motor skills U مهارتهای حرکتی فریف
finesse U ضربه فریف و ماهرانه
fimbrillate U دارای ریشه فریف
hyperfine structure U ساختار فوق فریف
fine boring machine U دستگاه مته فریف
fine miscle movement U حرکت فریف عضلانی
edition de luxe U چاپ فریف یا تجملی
sheer U پارچه فریف حریری
wire gauze U تور فریف سیم مانند
plumulate U دارای پرهای فریف و ریز
reticulated U دارای شبکه سه بعدی فریف
penicillate U دارای شبکه توری فریف
rugulose U دارای چینهای فریف وکوچک
h.f.s U structure hyperfine ساختار فوق فریف
cambric U نوعی پارچه کتانی فریف قمیص
in petto U سری بصورت خیلی ریز و فریف
curvacious U دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
wirespun U زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
curvaceous U دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
blow torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes U راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torching U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
close grained U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
close grain U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
mignonette U یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
mechlin U توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
pence for any thing U میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing U خطوط خاتم کاری و منبت کاری
diatomite U ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
iceneedle U یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
bone china U چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است
malines U تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
glid U تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
crocus cloth U پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
thumbnail U نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnails U نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
drilling pattern U نمونه مته کاری الگوی مته کاری
plumbery U سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics U موزاییک کاری معرق معرق کاری
curry U کاری
inaction U بی کاری
flower piece U گل کاری
plasterwork U گچ کاری
currie U کاری
hypofunction U کم کاری
parget U گچ کاری
impotency U کاری
malfunctions U کژ کاری
feckful U کاری
malfunctioned U کژ کاری
curries U کاری
malfunction U کژ کاری
under employment U کم کاری
plastering U گچ کاری
effective U کاری
active U کاری
slobbery U تف کاری
electroplating U اب کاری
impotence U کاری
curry powders U کاری
curry powder U کاری
intent on doing anything U کاری
elegance U ریزه کاری
glazing U شیشه کاری
brickwork U سفت کاری
extravagantly U با افراط کاری
dry farm U دیم کاری
disguised underemployment U کم کاری پنهان
squalor U کثافت کاری
acting U فعال کاری
discreetness U احتیاط کاری
discreetnss U احتیاط کاری
plumbing U سرب کاری
punch-up U کتک کاری
drilling work U مته کاری
factorage U حق العمل کاری
fairing U صیقل کاری
fal lal U ریزه کاری
drilling U مته کاری
lubrication U روغن کاری
welding U جوش کاری
farming U اجاره کاری
joinery U نازک کاری
compounding U امیزه کاری
workstations U ایستگاه کاری
workstation U ایستگاه کاری
punching U منگنه کاری
conservativeness U محافظه کاری
fretwork U منبت کاری
forging U چکش کاری
amalgamating U ملغمه کاری
fiendishness U تبه کاری
amalgamates U ملغمه کاری
amalgamated U ملغمه کاری
amalgamate U ملغمه کاری
figuration U شیرین کاری
forming U فرم کاری
smelting U ذوب کاری
finishing touches U دست کاری
caulking U بتونه کاری
brick work U اجر کاری
brick work U سفت کاری
compulsiveness U مکرر کاری
blindage U صیقل کاری
contouring operation U فرم کاری
contrasuggestibility U وارون کاری
cotton plantation U پنبه کاری
cautiousness U احتیاط کاری
brickworks U سفت کاری
cementation U سمنت کاری
cementation U سیمان کاری
cartwhip U شلاق کاری
canniness U ملاحظه کاری
chromium plating U اب کرم کاری
calk U بتونه کاری
business hours U ساعت کاری
counterattack U بدل کاری
boo boo U اشتباه کاری
delicacy of touch U ریزه کاری
decorations U زینت کاری
bumping tool U ابزار خم کاری
decoration U زینت کاری
misconduct U خلاف کاری
d. touch U نازک کاری
cutting off U برش کاری
argentation U نقره کاری
crypianalysis U پنهان کاری
anaplasty U پیوند کاری
an active remedy U درمان کاری
an active man U مرد کاری
active cell U خانه کاری
acrography U گچ کاری برجسته
mining U معدن کاری
turnery U تراش کاری
punch-ups U کتک کاری
tokenism U نمونه کاری
tour de force U شیرین کاری
prepared U آمادهانجام کاری
To follow up (trace) something. U پی کاری را گرفتن
You dont seem to be with it . You dont know the half of it . U تو کجای کاری
come to <idiom> U شروع کاری
touch off <idiom> U شروع کاری
off season U در دوران کم کاری
dressing-down U چوبه کاری
turnery U منبت کاری
ultraism U افراط کاری
wood carving U منبت کاری
work area U ناحیه کاری
work year U سال کاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com