Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
quixotic
U
ارمان گرای وابسته به دان کیشوت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
idealistic
U
مطلوب وابسته به ارمان گرایی
transit bearing
U
گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
ideals
U
ارمان
ideal
U
ارمان
imago
U
ارمان خردسالی
ideologist
U
ارمان شناس
utopolis
U
ارمان شهر
idealism
U
ارمان گرایی
idealistic
U
ارمان گرا
utopianism
U
ارمان گرایی
ideals
U
هدف زندگی ارمان
ideal
U
هدف زندگی ارمان
phallic
U
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
skeptic
U
شک گرای
socialists
U
جامعه گرای
true azimuth
U
گرای حقیقی
militarist
U
جنگ گرای
socialist
U
جامعه گرای
nudist
U
برهنگی گرای
materialist
U
ماده گرای
segregationist
U
جدایی گرای
realists
U
راستین گرای
materialists
U
ماده گرای
unitarian
U
توحید گرای
grid bearing
U
گرای شبکه
ultramodernist
U
فرانو گرای
separatist
U
جدا گرای
militarists
U
جنگ گرای
oxyphile
U
اسید گرای
extroverts
U
برون گرای
theocentric
U
خدا گرای
sectarian
U
فرقه گرای
theist
U
یزدان گرای
grid azimuth
U
گرای شبکه
halophile
U
ابشور گرای
heliotrope
U
افتاب گرای
back azimuth method
U
گرای وارونه
unitary
U
توحید گرای
individualists
U
فرد گرای
doctrinaire
U
ایین گرای
realistically
U
راستین گرای
extrovert
U
برون گرای
nationalists
U
ملت گرای
assumed azimuth
U
گرای فرضی
realistic
U
تحقق گرای
realistic
U
راستین گرای
nationalist
U
ملت گرای
realistically
U
تحقق گرای
oxyphil
U
اسید گرای
solipsist
U
نفس گرای
individualist
U
فرد گرای
capitalist
U
سرمایه گرای
structuralist
U
ساخت گرای
structuralists
U
ساخت گرای
capitalists
U
سرمایه گرای
supremacist
U
برتری گرای
supremacists
U
برتری گرای
impressionists
U
برداشت گرای
incalescent
U
گرما گرای
lipophilic
U
چربی گرای
pneumotropic
U
ریه گرای
centralist
U
مرکز گرای
centralists
U
مرکز گرای
egalitarian
U
تساوی گرای
pragmatist
U
مصلحت گرای
progressivist
U
پیشرفت گرای
dermotropic
U
پوست گرای
relative bearing
U
گرای نسبی
impressionist
U
برداشت گرای
realist
U
راستین گرای
compass direction
U
گرای مغناطیسی
feudal
U
تیول گرای
compass azimuth
U
گرای مغناطیسی
realists
U
تحقق گرای
evolutionist
U
فرگشت گرای
magnetic azimuth
U
گرای مغناطیسی
equalitarian
U
تساوی گرای
realist
U
تحقق گرای
photophilic
U
نور گرای
meliorist
U
بهبود گرای
saprophytic
U
پوده گرای
ruralist
U
روستا گرای
escapist
U
گریز گرای
escapists
U
گریز گرای
communalist
U
اشتراکی گرای
visionary
U
الهامی رویا گرای
visionaries
U
الهامی رویا گرای
regionalistic
U
منطقهای ناحیه گرای
hygrophyte
U
گیاه رطوبت گرای
corrected azimuth
U
گرای تصحیح شده
regionalist
U
منطقهای ناحیه گرای
reactionary
U
مخالفت گرای بی منطق
reactionaries
U
مخالفت گرای بی منطق
back azimuth method
U
گرای معکوس در اخراج اشعه
imperialistic
U
استعمار گرای بهره جویانه
closing azimuth error
U
اشتباه گرای بستن پیمایش
azimuth angle
U
زاویه گرای نجومی هواپیما
compass azimuth
U
گرای قطب نمای کشتی
azimuth
U
گرای نجومی راس القدم
true azimuth
U
سمت حقیقی گرای جغرافیایی
bureaucratic
U
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
U
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
U
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
subglacial
U
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
U
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral
U
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
U
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
conversion angle
U
زاویه تبدیل گرای مسیر ناو
traditionalist
U
پیرو روایات وسنن سنت گرای
traditionalists
U
پیرو روایات وسنن سنت گرای
layihg azimuth
U
گرای روانه کردن لوله توپ
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
U
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal
U
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar
U
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
militarist
U
ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
gyroscopes
U
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
militarists
U
ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
gyroscope
U
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
introvert
U
شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
introverts
U
شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
ozone
U
نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
cliquey
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy
U
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
U
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
frontal
U
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
U
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
U
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
U
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
U
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
steers
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
azimuth deviation
U
اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
associate
U
وابسته وابسته کردن
associates
U
وابسته وابسته کردن
associated
U
وابسته وابسته کردن
associating
U
وابسته وابسته کردن
poplitaeal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
U
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal
U
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
ascendant
U
فراز جو فراز گرای
apl
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
diphtheric
U
وابسته به
plantar
U
وابسته به کف پا
attendants
U
وابسته
attendant
U
وابسته
elysian
U
وابسته به
israelitish
U
وابسته به
attributable
U
وابسته به
aquatic
U
وابسته به اب
levitical
U
وابسته به
hanger on
U
وابسته
of kin
U
وابسته
pertinent
U
وابسته
pertaining
U
وابسته
febile
U
وابسته به تب
pertianing
U
وابسته
interdependent
U
وابسته
related
U
وابسته
monitorial
U
وابسته به
affiliate
U
وابسته
federating
U
وابسته
affiliated
U
وابسته
affiliates
U
وابسته
federates
U
وابسته
adjective
U
وابسته
adjectives
U
وابسته
federate
U
وابسته
affiliating
U
وابسته
akin
U
وابسته
thereof
U
وابسته به ان
subordinated
U
وابسته
subordinates
U
وابسته
subordinating
U
وابسته
syncop
U
وابسته به غش
cephalic
U
وابسته به سر
contingent
U
وابسته
germane
U
وابسته
commissarial
U
وابسته به
dependent
U
وابسته
subordinate
U
وابسته
relevant
U
وابسته
thereof=of that
U
وابسته به ان
correspondent
U
وابسته
attache
U
وابسته
correspondents
U
وابسته
messianic
U
وابسته به
attached
U
وابسته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com