English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
valour U ارزش شخصی واجتماعی
valor U ارزش شخصی واجتماعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
brainwashing U تلقین عقاید و افکارسیاسی ومذهبی واجتماعی درشخص
casuistry U حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
strategies U خط مشی نظامی و سیاسی و اقتصادی واجتماعی یا ملی کشور
strategy U خط مشی نظامی و سیاسی و اقتصادی واجتماعی یا ملی کشور
f.drss U جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
subscribers U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscriber U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
book value U ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
ad valorem U به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value U تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
ended U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
no par value U بدون ارزش واقعی بی ارزش
axiological U وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
self determination U استقلال سیاسی یک ملت و عدم تاثیرنیروهای خارجی درتصمیمات و روشهای سیاسی و اقتصادی و نظامی واجتماعی ان
capital gain U منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
carries U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
currency devaluation U کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
informal U شخصی
personal U شخصی
privates U شخصی
personable U شخصی
persona U شخصی
personae U شخصی
personas U شخصی
civil U شخصی
civilian U شخصی
civilians U شخصی
some one U شخصی
ones U شخصی
private U شخصی
one U شخصی
under one's thumb <idiom> U زیرنظر شخصی
personal ownership U مالکیت شخصی
personal saving U پس انداز شخصی
personal right U حقوق شخصی
personal requirment U احتیاجات شخصی
backcourt foul U خطای شخصی
personal remarks U انتقادات شخصی
particular good U عین شخصی
passanger car U اتومبیل شخصی
personalty U دارایی شخصی
whoso U هر شخصی که باشد
whosoever U هر شخصی که باشد
under one's belt <idiom> U میل شخصی
personal staff U ستاد شخصی
personal service U ابلاغ شخصی
personal service U خدمت شخصی
on one's shoulders <idiom> U مسئولیت شخصی
hire out <idiom> U اجاره شخصی
by end U غرض شخصی
personalized form letter U فرم شخصی
personalty U اموال شخصی
personal requirment U حوائج شخصی
ibm personal computer U IBکامپیوتر شخصی
A private car. U اتوموبیل شخصی
bomb scare U اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
personal property U مایملک شخصی
personal property U اموال شخصی
personal action U دعوی شخصی
personal pronoun U ضمیر شخصی
somebody U یک شخص شخصی
self-interest U نفع شخصی
self interest U غرض شخصی
personal influence U نفوذ شخصی
self intrest U نفع شخصی
self will U اراده شخصی
separate estate U اموال شخصی زن
personal error U خطای شخصی
personal income U درامد شخصی
personal identity U هویت شخصی
oomph U چاذبه شخصی
personal computers U کامپیوتر شخصی
personal computer U کامپیوتر شخصی
personal affairs U امور شخصی
private property U دارایی شخصی
proenomen U نام شخصی
personal outlays U هزینههای شخصی
ea state in severalty U ملک شخصی
personal computing U محاسبات شخصی
private motive U غرض شخصی
personal constructs U سازههای شخصی
who U چه شخصی چه اشخاصی
personal motive U غرض شخصی
personal interest U نفع شخصی
self interest U نفع شخصی
personal pronouns U ضمائر شخصی
personal exemptions U معافیتهای شخصی
idiograph U نشان شخصی
very own <adj.> U خصوصی [شخصی]
idols of the cave U اوهام شخصی
individual foul U خطای شخصی
informal observations U مشاهدات شخصی
self employed U کار شخصی
self-employed U کار شخصی
personal effects U لوازم شخصی
paraphernalia U اموال شخصی زن
own U شخصی مال خودم
owned U شخصی مال خودم
self intrested U دربند نفع شخصی
pinned U شماره شناسایی شخصی
pinning U شماره شناسایی شخصی
home use entry U اعلامیه مصرف شخصی
private property U دارایی شخصی بلامعارض
privy seal U مهر شخصی پادشاه
owning U شخصی مال خودم
ibm personal computer system/ U کامپیوتر ای بی ام سیستم شخصی 2
duffle bag U کیسه لوازم شخصی
owns U شخصی مال خودم
individualization of punshment U شخصی کردن مجازاتها
to hold in d. U درتصرف شخصی داشتن
personal chattels U دارایی شخصی منقول
mannerisms U اطوار واخلاق شخصی
mannerism U اطوار واخلاق شخصی
theatergoer U شخصی که مکرر به تئاترمیرود
personal identification number U شماره شناسایی شخصی
personal income tax U مالیات بر درامد شخصی
paraphernal U وابسته به دارایی شخصی زن
self regard U حفظ منافع شخصی
onother's money U پول شخصی دیگر
author U شخصی که برنامه می نویسد
pin U شماره شناسایی شخصی
leave alone <idiom> U راحت گذاشتن (شخصی)
self-interested U در بند نفع شخصی
in one's best interest U به صلاح خود شخصی
personalize U جنبه شخصی دادن به
bunched income U درامد خدمات شخصی
pocket expenses U هزینه مختصر شخصی
bye end U غرض شخصی قصدپنهان
mend one's ways <idiom> U اثبات عادت شخصی
ibm personal computer at U کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل AT
unbeknown U خارج از معلومات شخصی
toe the line <idiom> U انجام وفایف شخصی
unbeknownst U خارج از معلومات شخصی
turn (someone) on <idiom> U به هیجان آوردن شخصی
fill (someone) in <idiom> U جزئیات را به شخصی گفتن
put in one's two cents <idiom> U به شخصی نظریه دادن
in one's hair <idiom> U عصبانی کردن شخصی
play (someone) for something <idiom> U به بازی گرفتن شخصی
individual income tax U مالیات بر درامد شخصی
personal property U دارایی شخصی منقول
With my own capital . U با سرمایه شخصی خودم
self interested U در بند نفع شخصی
ibm personal computer xt U کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل XT
cost U ارزش
brummagem U کم ارزش
trivalency U سه ارزش
trivalence U سه ارزش
treasure U با ارزش
brummagem U بی ارزش
worth U با ارزش
values U ارزش
value U ارزش
valuing U ارزش
naught U بی ارزش
shotten U بی ارزش
avail U ارزش
worthless U بی ارزش
punk U بی ارزش
valueless U بی ارزش
rubbish U بی ارزش
regardant U با ارزش
worm eaten U بی ارزش
prices U ارزش
low level U کم ارزش
raffish U بی ارزش
good for nothing U بی ارزش
price U ارزش
big ticket U با ارزش
junky U بی ارزش
unvalued U بی ارزش
worth U ارزش
small change U کم ارزش
fustian U بی ارزش
rewarding U پر ارزش
market value U ارزش
low grade U کم ارزش
picayune U بی ارزش
worthiness U ارزش
no par U بی ارزش
picayubnish U بی ارزش
punks U بی ارزش
lowerclassman U شخصی که از طبقه پایین است
self help U اعاشه از راه کار شخصی
lightplane U هواپیمای شخصی کوچک وسبک
commercial water movement U حمل و نقل با کشتیهای شخصی
commercial type vehicle U خودروی تجارتی خودروهای شخصی
name U کلمه فراخوانی شخصی یا چیزی
names U کلمه فراخوانی شخصی یا چیزی
lifeguards U نجات غریق محافظ شخصی
caller U شخصی که تقاضای تماس دارد
lifeguard U نجات غریق محافظ شخصی
callers U شخصی که تقاضای تماس دارد
message U اطلاع تارسالی از شخصی به دیگری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com