English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sheldrake U اردک وحشی دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mallard U اردک وحشی
wildfowl U اردک وحشی
mallards U اردک وحشی
loggerhead U نوعی اردک دریایی
brutify U وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
pickerel U اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
wild fowl U مرغان وحشی پرندگان وحشی
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
ferae naturae U وحشی ذاتا وحشی
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic U درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
running lights U فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
petty officer U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
kites U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officers U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
kite U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
pilot chart U نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
stadimeter U مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea cucumber U حلزون دریایی از جنس راب دریایی
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
ducks and drakes U اردک نر
duck اردک
duck and drake U اردک نر
ducked U اردک
duckings U اردک
drakes U اردک نر
drake U اردک نر
ducks U اردک
pike U اردک ماهی
quack U صدای اردک
duckling U جوجه اردک
quacking U صدای اردک
goosander U اردک ماهیخوار
flapper U جوجه اردک
quacked U صدای اردک
merganser U اردک ماهیخوار
pintail U اردک دم دراز
ducklings U جوجه اردک
ducklings U بچه اردک
duckling U بچه اردک
quacks U صدای اردک
duckings U اردک ماده غوطه
duck U اردک ماده غوطه
squawks U صدای اردک دراوردن
ducks U اردک ماده غوطه
waddles U اردک وارراه رفتن
squawked U صدای اردک دراوردن
luce U اردک ماهی بزرگ
waddled U اردک وارراه رفتن
squawk U صدای اردک دراوردن
waddle U اردک وارراه رفتن
ugly duckling <idiom> U جوجه اردک زشت
waddling U اردک وارراه رفتن
ducked U اردک ماده غوطه
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner U ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
terns U پرستوک دریایی چلچله دریایی
tern U پرستوک دریایی چلچله دریایی
marine U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marines U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director U وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
scaup duck U اردک قرمز اسیاواروپا وامریکا
sashay U اردک وار راه رفتن
waddle U راه رفتن اردک وار
walleyed U انواع مختلف اردک ماهی
waddling U راه رفتن اردک وار
walleye U انواع مختلف اردک ماهی
waddles U راه رفتن اردک وار
waddled U راه رفتن اردک وار
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists U کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
dibber U اب خوردن مثل اردک بذر کاری
jack salmon U اردک ماهی چشم سفید امریکا
Black sheep U جوجه اردک زشت [اصطلاح روزمره]
quacks U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacking U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacked U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quack U صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
gadwall U اردک قهوهای و سیه فام شمال اروپا و امریکا
pochard U یکجور اردک اروپایی که سروگردنش حنایی رنگ اشت
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
decoyed U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoys U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoy U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoying U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
rear commodore U سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
rambunctious U وحشی
uncivilized U وحشی
ungovernable U وحشی
ruttish U وحشی
truculent U وحشی
sylvatic U وحشی
unshaped U وحشی
wild U وحشی
savages U وحشی
unmannerly U وحشی
hare brained U وحشی
feral U وحشی
anthropophagus U وحشی
undaunted U وحشی
barbaric U وحشی
barbarous U وحشی
savaged U وحشی
ruffian U وحشی
ruffians U وحشی
savage U وحشی
ferocious U وحشی
wilds U وحشی
wildest U وحشی
gris U وحشی
ferine U وحشی
boarish U وحشی
savaging U وحشی
Gothic U وحشی
unshapen U وحشی
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
convoy commodore U فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
savage U وحشی کردن
savage U وحشی شدن
mustang U اسب وحشی
manlike U جنس نر وحشی
barbarize U وحشی کردن
savages U وحشی شدن
brutalizing U وحشی شدن
savaged U وحشی شدن
savaging U وحشی کردن
savages U وحشی کردن
savaging U وحشی شدن
wildling U حیوان وحشی
saracen U کافر وحشی
cheetahs U یوزپلنگ وحشی
cheetah U یوزپلنگ وحشی
onion grass U یکجور جو وحشی
brutalised U وحشی شدن
brutalises U وحشی شدن
brutalising U وحشی شدن
brutalize U وحشی شدن
brutalized U وحشی شدن
brutalizes U وحشی شدن
fellness U وحشی گری
buffalo U گاو وحشی
buffaloes U گاو وحشی
feral child U کودک وحشی
onion couch U یکجور جو وحشی
on the same p as the savages U درترازو وحشی ها
gothicism U وحشی گری
parsnips U زردک وحشی
parsnips U هویج وحشی
farouche U وحشی صفت
parsnip U زردک وحشی
parsnip U هویج وحشی
imbrute U وحشی شدن
horsemint U نعناع وحشی
wildcats U گربه وحشی
wildcat U گربه وحشی
bullock U گوساله وحشی
savaged U وحشی کردن
bullocks U گوساله وحشی
grosses U وحشی توده
grosser U وحشی توده
headache U خشخاش وحشی
grossed U وحشی توده
wildness U وحشی گری
headaches U خشخاش وحشی
wildlife U حیوانات وحشی
Wild West U غرب وحشی
gross U وحشی توده
wild rice U برنج وحشی
tiger cat U گربه وحشی
semi barbarian U نیم وحشی
bestiality U وحشی گری
uncivilly U وحشی بی ادب
grossing U وحشی توده
uncivil U وحشی بی ادب
charlock U خردل وحشی
toadflax U کتان وحشی
grossest U وحشی توده
barbarise U وحشی کردن
leopard U پلنگ گربه وحشی
caprifig U درخت انجیر وحشی
wildfowler U شکارچی غاز وحشی
leopards U پلنگ گربه وحشی
mallard U نوعی مرغابی وحشی
troglodyte U انسانهای غارنشین وحشی
wild parsley U انواع هویج وحشی
wild beasts U جانوران وحشی وحوش
perfection of savagery U نهایت وحشی گری
styrax U بوته وحشی جاوی
perfection of savagery U کمال وحشی گری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com