English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
quarantine U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantined U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantines U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantining U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
geriatrics U رشتهای از علم طب که درباره امراض دوران پیری و افراد پیر بحث میکند مبحث امراض پیری
operating strenght U پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
disinfecting U ضد عفونی کردن
infect U عفونی کردن
infects U عفونی کردن
disinfects U ضد عفونی کردن
disinfected U ضد عفونی کردن
infecting U عفونی کردن
antisepticize U ضد عفونی کردن
asepticize U ضد عفونی کردن
disinfect U ضد عفونی کردن
staffing guide U کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
decontaminated U رفع الودگی ضد عفونی کردن
decontaminating U رفع الودگی ضد عفونی کردن
decontaminates U رفع الودگی ضد عفونی کردن
decontaminate U رفع الودگی ضد عفونی کردن
sterilized U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilize U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilising U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilizing U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilizes U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilises U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilised U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
transit area U منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
stages U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
rail loading U سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
asepsis U ضد عفونی
disinfection U ضد عفونی
zymotic U عفونی
disinfectant U ضد عفونی
pestiferous U عفونی
infectious U عفونی
decontamination U ضد عفونی
staging U سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
camps U اردوگاه
cantonment U اردوگاه
camped U اردوگاه
bivouacking U اردوگاه
bivouacked U اردوگاه
compound U اردوگاه
bivouac U اردوگاه
bivouacs U اردوگاه
camp U اردوگاه
compounded U اردوگاه
campound U اردوگاه
encampments U اردوگاه
camping U اردوگاه
encampment U اردوگاه
compounds U اردوگاه
saperaemia U عفونی خون
the wound was infected U زخم عفونی شد
septic U جسم عفونی
septic U ماده عفونی
antiseptics U دوای ضد عفونی
fumigation U ضد عفونی سازی
antisepsis U حالت ضد عفونی
antiseptic U دوای ضد عفونی
infectiousness U عفونی بودن
pulmonary discases U امراض ریوی
pediatrics U امراض کودکان
porters U ناقل امراض
nosography U تعریف امراض
dermatosis U امراض جلدی
occupation disease U امراض حرفهای
porter U ناقل امراض
infectiously U بطور مسری یا عفونی
bivouac U اردوگاه موقتی
prison camp U اردوگاه زندانیان
prison camps U اردوگاه زندانیان
bivouacking U اردوگاه موقتی
bivouacs U اردوگاه موقتی
bivouacked U اردوگاه موقتی
labor camp U اردوگاه کار
encamp U مستقرشدن در اردوگاه
camps U اردوگاه نظامی
campground U محوطهی اردوگاه
camped U اردوگاه نظامی
encamped U مستقرشدن در اردوگاه
camp U اردوگاه نظامی
encamping U مستقرشدن در اردوگاه
campgrounds U محوطهی اردوگاه
picket guard U پاسبان اردوگاه
refugee camp U اردوگاه پناهندگان
campoo U اردوگاه نظامیان
encamps U مستقرشدن در اردوگاه
osteopathy U انواع امراض استخوانی
epidemiology U علم امراض مسری
gynaecologist U متخصص امراض زنانه
gynaecology U علم امراض زنانه
internist U پزشک امراض داخلی
geriatrician U امراض دوران پیریgyrfalcon
geriatrist U امراض دوران پیری
gerontologist U متخصص امراض پیری
otologist U متخصص امراض گوش
dermatology U مبحث امراض پوستی
dermatologist U متخصص امراض پوست
chiropody U فن معالجه ودرمان امراض پا
gynecology U دانش امراض زنانه
histopathology U مبحث امراض بافتی
pediatric U مربوط به امراض کودکان
occupation disease U امراض ناشی از کار
general practitioner U طبیب امراض عمومی
fumigant U ماده ضد عفونی کننده تدخینی
scrubs U ضد عفونی برای عمل جراحی
disinfectant U داروی ضد عفونی ماده گندزدا
scrubbing U ضد عفونی برای عمل جراحی
scrub U ضد عفونی برای عمل جراحی
scrubbed U ضد عفونی برای عمل جراحی
concentration camp U اردوگاه کار اجباری
concentration camps U اردوگاه کار اجباری
campgrounds U محل گردهمآیی در اردوگاه
campground U محل گردهمآیی در اردوگاه
hydropathy U معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
physiatrics U درمان امراض باوسایل طبیعی
pedicures U معالجه امراض دست وپا
pedicure U معالجه امراض دست وپا
viruses U عامل نقل وانتقال امراض
virus U عامل نقل وانتقال امراض
rehabilitation U اردوگاه استراحت تسلی دادن
Where is the location of this camp ? U محل این اردوگاه کجاست ؟
antiperiodic U جلوگیری کننده از نوبت و دورهء امراض
nosology U مبحث شناسایی و تقسیم بندی امراض
hypnotherapy U معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی
yaws U بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
sanitary napkin U دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
sanitary napkins U دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
boot camp U اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
boot camps U اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
internment camp U بازداشتگاه غیر نظامیان اردوگاه پناهندگان
case fatality rate U درصدمرگ و میر در اثر امراض یاضایعات دیگر
aetiology U علم تشخیص علل امراض علت شناسی
periodontics U مبحث امراض لثه وبافتهای محافظ اطراف دندان
humoralism U اعتقاد به اینکه امراض نتیجه فساد اخلاط است
sepsis U مسمومیت عفونی حاصله در اثر جذب باکتریهاومواد فاسد بخون
roentgenology U شاخهای از پرتونگاری که با استفاده از اشعه مجهول امراض رامعالجه میکند
tomography U فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی
epizootiology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology U علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
homeopathy U معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
epizootology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
personnel U پرسنل
staffs U پرسنل
staff U پرسنل
staffed U پرسنل
permanent party U پرسنل دایمی
complementing U پرسنل سازمانی
complements U پرسنل سازمانی
shipmate U پرسنل هم ناو
ship's company U پرسنل ناو
personnel officer U افسر پرسنل
complemented U پرسنل سازمانی
turout U تجمع پرسنل
trooping U پرسنل دار
trooped U پرسنل دار
cadres U پرسنل پیمانی
operations personal U پرسنل عملیات
cadre U پرسنل پیمانی
complement U پرسنل سازمانی
adjutant general U دایره پرسنل
all hands U کلیه پرسنل
intransit strenth U پرسنل سیال
operating personnel U پرسنل فعال
crew U پرسنل ناو
crewing U پرسنل ناو
crews U پرسنل ناو
troop U پرسنل دار
crewed U پرسنل ناو
epiphytology U علمی که درباره خواص و بوم شناسی وعلل شیوع امراض گیاهی بحث میکند
pip U انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pipped U انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pipping U انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pips U انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
turout U جمع شدن پرسنل
station complement U پرسنل خدماتی پایگاه
military pay order U لیست حقوقی پرسنل
nonoperating strength U پرسنل غیر فعال
station complement U پرسنل ثابت یک پایگاه
regular U پرسنل کادر منظم
staffs U پرسنل ستاد ستادی
ration method U روش تغذیه پرسنل
quarters U محل اسایشگاه پرسنل
lag rate U میزان کسری پرسنل
regulars U پرسنل کادر منظم
administrative acceptees U پرسنل پذیرفته شده
evacuee U پرسنل تخلیه شده
evacuees U پرسنل تخلیه شده
carreer personnel U پرسنل کادر ثابت
proceed time U زمان انتقال پرسنل
service number U شماره خدمتی پرسنل
manpower cieling U سطح استعداد پرسنل
staffed U پرسنل ستاد ستادی
staff U پرسنل ستاد ستادی
transport area U منطقه حمل و نقل پرسنل
retrofit action U بهبودسازی وسایل وتجهیزات و پرسنل
blind U بدون دید مستقیم پرسنل
debarkation net U پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
safeguarding U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
blinds U بدون دید مستقیم پرسنل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com