English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
manorialism U ارباب منشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clerks U منشی
characteristic U منشی
penman U منشی
suzerain U ارباب
characteristically U منشی
actuaries U منشی
monseigneur U ارباب من
liege U ارباب
overlords U ارباب
overlord U ارباب
actuary U منشی
monsieur U ارباب
buckra U ارباب
clerk U منشی
masterless U بی ارباب
secretary U منشی
lords U ارباب
lord U ارباب
amanuensis U منشی
secretaries U منشی
landlords U ارباب
landlord U ارباب
score keeper U منشی
doggery U سگ منشی
seignior U ارباب
company secretary U منشی شرکت
clientage U ارباب رجوع
drafter U منشی پیام
character trait U صفت منشی
flag secretary U منشی تیمسار
clerkship U منشی گری
kingliness U شاه منشی
villeinage U ارباب رعیتی
squirish U ارباب وار
seigneurial U ارباب وار
secretaryship U منشی گری
secretary of embassy U منشی سفارت
queenliness U ملکه منشی
puerilism U کودک منشی
piggishness U خوک منشی
sacerdocy U کشیش منشی
particianship U بزرگ منشی
padrone U مدیر ارباب
master slave U ارباب و برده
mansion house U خانه ارباب
lordliness U لرد منشی
beggarliness U گدا منشی
lord U ارباب خداوندگار
masters U ارباب صاحب
masters U ارباب استاد
mastered U ارباب صاحب
mastered U ارباب استاد
master U ارباب صاحب
master U ارباب استاد
hauteur U بزرگ منشی
squires U ارباب سلحشور
bossy U ارباب منش
bossiness U ارباب منش
self-employed U ارباب خود
self employed U ارباب خود
gentility U اقا منشی
lords U ارباب خداوندگار
squire U ارباب سلحشور
principal U موکل ارباب
bossed U ارباب برجسته
bossing U ارباب برجسته
client U ارباب رجوع
boss U ارباب برجسته
clients U ارباب رجوع
clientele U ارباب رجوع
bosses U ارباب برجسته
artistans U ارباب حرف
principals U موکل ارباب
master slave system U سیستم ارباب و برده
territorialism U سیستم ارباب ورعیتی
territoriality U سیستم ارباب ورعیتی
piggishly U ازروی خوک منشی
esquire U مالک زمین ارباب
clerk of the course U منشی گروه داوران
gentlemanly U از روی بزرگ منشی
meanness U گدا منشی خست
patrons U مشتری یا ارباب رجوع
lordliness U بزرگ منشی مناعت
patron U مشتری یا ارباب رجوع
Let the secretary get on with it . U بگذارید منشی کارش را بکند
scribe U کاتب نسخههای خطی منشی
scribes U کاتب نسخههای خطی منشی
manor house U خانه ارباب یا صاحب تیول
manor houses U خانه ارباب یا صاحب تیول
secretariate U منشی گری کارمندان دبیرخانه
seignorage U حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
patronizingly U ازروی بزرگ منشی ازراه تشویق
seigniorage U حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
docketed U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docketing U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
copyhold U تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
dockets U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docket U صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
anglicization U انگلیسی منشی اتصاف بصفات و خصوصیات انگلیسی
development support library U امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com