English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pachydrmatous U ادم پوست کلفت و بیرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
impassive U پوست کلفت
thick-skinned U پوست کلفت
pachydermatous U پوست کلفت
pachydrmatous U پوست کلفت
thick skinned U پوست کلفت
pachyderms U جانور پوست کلفت
pachyder mata U جانوران پوست کلفت
indurate U پوست کلفت کردن
pachyderm U جانور پوست کلفت
senile keratosis U کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
endermic U انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma U مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
cable weft U پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
dermatological U مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skinning U پوست کندن با پوست پوشاندن
skin U پوست کندن با پوست پوشاندن
skins U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned U پوست کندن با پوست پوشاندن
slough U پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
tegumnentum U پوست طبیعی پوست
peel U پوست انداختن پوست
peels U پوست انداختن پوست
swabber U کلفت
housemaid U کلفت
housemaids U کلفت
squatty U کلفت
woman U کلفت
heavy-set U کت و کلفت
femme de chambre U کلفت
servant maid U کلفت
handmaiden U کلفت
thicker U کلفت
burly U کلفت
thick U کلفت
trull U کلفت
stockier U کلفت
thickest U کلفت
charwomen U کلفت
moll U کلفت
chambermaid U کلفت
chambermaids U کلفت
molls U کلفت
stockiest U کلفت
stocky U کلفت
handmaidens U کلفت
tirewoman U کلفت
maidservant U کلفت
handmaid U کلفت
chamber maid U کلفت
chamberer U کلفت
bonne U کلفت
blobber U کلفت
ladys maid U کلفت
charwoman U کلفت
hand maid U کلفت
labrose U لب کلفت
biddy U کلفت
thicken U کلفت کردن
plank U تخته کلفت
odalisque U کلفت یا صیغه
incrassate U کلفت شدن
junk board U مقوای کلفت
inspissate U کلفت کردن
poutingly U لب کلفت کنان
muslinet U مشمش کلفت
stodgy U گردن کلفت
yak U گاومیش دم کلفت
yaks U گاومیش دم کلفت
moppy U کلفت بلند
blunt U کلفت کردن
blunted U کلفت کردن
thicken U کلفت ترشدن
roughneck U گردن کلفت
thickened U کلفت کردن
thickened U کلفت ترشدن
thickens U کلفت کردن
thickens U کلفت ترشدن
heavyset U کلفت زمخت
hoodman blind U گردن کلفت
stiff necked U گردن کلفت
incrassate U کلفت کردن
parlour maid U کلفت سرمیز
thickset U تنگ کلفت
blunts U کلفت کردن
blunting U کلفت کردن
bluntest U کلفت کردن
blunter U کلفت کردن
gold foil U زرورق کلفت
baryphonia U کلفت صدایی
ruffian U گردن کلفت
waitresses U ندیمه کلفت
ancilla U پیشخدمت زن کلفت
thick weft U نخ پود کلفت
thick warp U نخ تار کلفت
thickening U کلفت سازی
dumpy U گردن کلفت
doubling U کلفت ریسی
ruffians U گردن کلفت
hawser U طناب کلفت
box coat U پالتوی کلفت
waitress U ندیمه کلفت
hawsers U طناب کلفت
girl U دوشیزه کلفت
girls U دوشیزه کلفت
bondwoman U کلفت زرخرید
moreen U پارچه کلفت پردهای
snubbing U کلفت وکوتاه سرزنش
snubs U کلفت وکوتاه سرزنش
bullied U گردن کلفت گوشت
bullies U گردن کلفت گوشت
bully U گردن کلفت گوشت
heavyset U چهارشانه کلفت وکوتاه
snubbed U کلفت وکوتاه سرزنش
snub U کلفت وکوتاه سرزنش
marchionesses U نوعی گلابی کلفت
marchioness U نوعی گلابی کلفت
fly line U ریسمان کلفت ماهیگیری
ruffianly U گردن کلفت وحشی
hyperostosis U کلفت شدگی استخوان
bullying U گردن کلفت گوشت
lumpier U کلفت ناهنجار تودهای
thugs U قاتل گردن کلفت
lumpiest U کلفت ناهنجار تودهای
thug U قاتل گردن کلفت
lumpy U کلفت ناهنجار تودهای
deep mouthed U دارای صدای درشت و کلفت
ancillary U مستخدم بومی مربوط به کلفت
butch U مرد یا پسر گردن کلفت
parlormaid U کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
boat rod U چوب کلفت ماهیگیری با قایق
stick glove U دستکش کلفت دروازه بان
chunk U تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
nappy U کلفت و پرزدار خواب دار
chunks U تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
nappies U کلفت و پرزدار خواب دار
grego U جامه کوتاه باشلق دارازپارچههای کلفت
beefcake U آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
belly U کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
bellies U کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
muscleman U آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
meathead U آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
pea jacket or coat U جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
xanthochroid U شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
grossest U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
gross U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
fearnought U یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
grosser U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossing U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosses U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
barreled shaft U میله تیر که وسط ان کلفت تراز انتهایش باشد
barrel U قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barong U یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
barrels U قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
grossed U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
cabled U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
chest protector U لایی کلفت محافظ سینه توپگیریا داور بیس بال
petersham U یکجور پارچه پشمی پالتوی نوار کلفت وراه راه که برای ......می برند
club propeller U ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
millboard U مقوای جلد کتاب وامثال ان مقوای کلفت
flayer U پوست کن
shelling U پوست
dermatalgia U پوست
cuticle U پوست
integument U پوست
shell U پوست
rinds U پوست
dermis U پوست
hides U پوست
skinned U پوست
skin U پوست
goats U پوست بز
shells U پوست
goat U پوست بز
rind U پوست
hide U پوست
skins U پوست
crustal U پوست
husk U پوست
glume U پوست
skinning U پوست
husks U پوست
shale U پوست
swanskin U پوست قو
tegmen U پوست
tegmentum U پوست
tunc U پوست
strippers U پوست کن
peel پوست
peltry U پوست
bark U پوست
barking U پوست
barked U پوست
cortex U پوست
cortices U پوست
scalp U پوست سر
skinless U بی پوست
barks U پوست
hulls U پوست
goatskin U پوست بز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com