Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
swashbuckler
U
ادم دعوایی وپر هیاهو وغره دارای زرق وبرق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
loury
U
دارای ابرهای تیره وپر رعد وبرق
lowery
U
دارای ابرهای تیره وپر رعد وبرق
scrapper
U
دعوایی
bellicose
U
دعوایی
pugilist
U
دعوایی
litigious
U
دعوایی
contentious
U
دعوایی
obstreperous
U
دعوایی
barrator
U
دعوایی
gamecock
U
ادم دعوایی
to bring the matter before a court
[the judge]
U
دعوایی را در حضور قاضی آوردن
revivor
U
تعقیب دعوایی که به علتی معوق مانده بوده است
explosion
U
هیاهو
explosions
U
هیاهو
stir about
U
پر هیاهو
obstreperously
U
با هیاهو
rackety
U
پر هیاهو
obstreperoussness
U
هیاهو
pother
U
هیاهو
fanfares
U
هیاهو
fanfare
U
هیاهو
hoop-la
U
هیاهو
commotion
U
هیاهو
hullabaloo
U
هیاهو
hullaballoo
U
هیاهو
hullabaloos
U
هیاهو
tizzy
U
هیاهو
hubbub
U
هیاهو
hoop-las
U
هیاهو
to do
U
هیاهو
to-do
U
هیاهو
ruckus
U
هیاهو
clattering
U
هیاهو کردن
clattered
U
هیاهو کردن
clatters
U
هیاهو کردن
clatter
U
هیاهو کردن
swashbuckle
U
هیاهو ودعوا کردن
charivari
U
صداهای ناجوردرهم برهم هیاهو
take on
U
گرفتن کارگر هیاهو کردن
donnybrook
U
فریاد پرسر وصدا هیاهو
to launch a product with much fanfare
U
کالایی را با هیاهو به صحنه نمایش آوردن
lustre
U
زرق وبرق
flamboyance
U
زرق وبرق
flamboyancy
U
زرق وبرق
clinquant
U
پرزرق وبرق
glitzy
U
پر زرق وبرق
showiness
U
زرق وبرق
glitziest
U
پر زرق وبرق
splendid
U
پرزرق وبرق
splendidly
U
پرزرق وبرق
sheeny
U
پر زرق وبرق
gorgeously
U
بازرق وبرق
shininess
U
زرق وبرق
luster
U
زرق وبرق
gaily
U
پر زرق وبرق
firelight
U
رعد وبرق
glitzier
U
پر زرق وبرق
thunder storm
U
رعد وبرق
lustrous
U
پرزرق وبرق
brandish
U
زرق وبرق دادن
lackluster
U
بدون زرق وبرق
high sounding
U
پر زرق وبرق وتوخالی
brandishing
U
زرق وبرق دادن
gorgeous
U
زرق وبرق دار
high-sounding
U
پر زرق وبرق وتوخالی
gaudy
U
زرق وبرق دار
tawdry
U
زرق وبرق دار
messaline
U
زرق وبرق دار
tawdriest
U
زرق وبرق دار
tawdrier
U
زرق وبرق دار
brandished
U
زرق وبرق دادن
brandishes
U
زرق وبرق دادن
showy
U
زرق وبرق دار
trumpery
U
زرق وبرق دار
schiller
U
زرق وبرق یا شب تابی
fulminate
U
رعد وبرق زدن غریدن
loud
U
زرق وبرق دار پرجلوه
swashbuckle
U
لباس پرزرق وبرق پوشیدن
spangles
U
هر چیز زرق وبرق دار
thundershower
U
رگبار همراه با رعد وبرق
loudest
U
زرق وبرق دار پرجلوه
The water and electricity have been cut off our conversation , the
U
آب وبرق ما قطع شده است
splendor
U
شکوه وجلال زرق وبرق
bedizen
U
زرق وبرق دار کردن
louder
U
زرق وبرق دار پرجلوه
spangle
U
هر چیز زرق وبرق دار
fulminates
U
رعد وبرق زدن غریدن
splendours
U
شکوه وجلال زرق وبرق
meretricious
U
زرق وبرق دار وبد
fulminated
U
رعد وبرق زدن غریدن
splendour
U
شکوه وجلال زرق وبرق
splendors
U
شکوه وجلال زرق وبرق
to suspend
[stay]
a ruling
[proceedings]
[the execution]
U
تعلیق کردن حکمی
[دعوایی ]
[ اجرای حکمی]
[قانون]
cross action
U
در CL حالتی است که یک طرف عین دعوایی را که طرف متقابل درموضوع واحد علیه او مطرح کرده
to hear a case
U
دعوایی راگوش کردن درامری دادرسی کردن
foofaraw
U
ریزه کاری پر زرق وبرق ناراحتی
kid glove
U
ازلای زرق وبرق بیرون امده
tinsel
U
زرق وبرق دار پولک زدن
schiller
U
تلالو وزرق وبرق ذرات سنگ معدنی
flamboyant
U
زرق وبرق دار وابسته به مکتب معماری گوتیگ
thunderhead
U
توده ابری که حاشیه اش سفیداست وقبل از رعد وبرق دراسمان فاهر میشود
peals
U
ترق وتروق کردن هیاهو وغوغا کردن
peal
U
ترق وتروق کردن هیاهو وغوغا کردن
pealed
U
ترق وتروق کردن هیاهو وغوغا کردن
pealing
U
ترق وتروق کردن هیاهو وغوغا کردن
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
U
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
bilabiate
U
دارای دو لب
glochidiate
U
دارای مو
fraught with
U
دارای
trilinear
U
دارای سه خط
three-legged
U
دارای سه پا
iodic
U
دارای ید
footy
U
دارای پا
three legged
U
دارای سه پا
odoriferous
U
دارای بو
backed
U
دارای پشت
equivocal
U
دارای دومعنی
whizzer
U
دارای صدای غژ
foliolate
U
دارای برگچه
deadbeats
U
دارای سکون
short-range
U
دارای برد کم
homolographic
U
دارای قرینه
deadbeat
U
دارای سکون
polygamous
U
دارای چند زن
short range
U
دارای برد کم
portentous
U
دارای فال بد
trinary
U
دارای سه متغیر
trinal
U
دارای سه متغیر
legitimating
U
دارای حق مشروع
trimolecular
U
دارای سه ملکول
monopetalous
U
دارای یک گلبرگ
legitimates
U
دارای حق مشروع
trilocular
U
دارای سه حفره
tristigmatic
U
دارای سه مادگی
woolly headed
U
دارای سر پشمالو
rectilinear
U
دارای مسیرمستقیم
glanduliferous
U
دارای غد دکوچک
tripetalous
U
دارای سه کلبرگ
trinomial
U
دارای سه عبارت
humous
U
دارای موادالی
flabby
U
دارای عضلات شل
plumose
U
دارای دسته پر
floaty
U
دارای اب نشین کم
reversioner
U
دارای حق رجوع
windiness
U
دارای باد
hexameter
U
دارای شش وزن
rarely beautiful
U
دارای زیبائی
vagile
U
دارای تحرک
unifoliate
U
دارای یک برگ
unipod
U
دارای یک پایه
univalent
U
دارای یک فرفیت
tungstic
U
دارای تنگستن
vagility
U
دارای تحرک
pulsatile
U
دارای تپش
pulsant
U
دارای تپش
unidirectional
U
دارای یک جهت
unidirection
U
دارای یک جهت
turpentinous
U
دارای تربانتین
two way
U
دارای دو راه
geniculate
U
دارای زانویی
undersigned
U
دارای امضاء
underweight
U
دارای کسروزن
quartziferous
U
دارای در کوهی
glary
U
دارای تشعشع
two handed
U
دارای دو دست
umbrageous
U
دارای سوفن
varietal
U
دارای تنوع
pseudonymous
U
دارای تخلص
heterogamous
U
دارای مادگی ها
pre emptive
U
دارای حق شفعه
weighted
U
دارای وزن
wapper jawed
U
دارای ارواره کج
triradiate
U
دارای سه شعاع
warty
U
دارای زگیل
weak eyed
U
دارای چشم کم سو
weak sighted
U
دارای چشم کم سو
vivific
U
دارای حیات
preemptor
U
دارای حق شفعه
viniferous
U
دارای شراب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com