Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
slouch
U
ادم بی کاره وبی کفایت
slouched
U
ادم بی کاره وبی کفایت
slouches
U
ادم بی کاره وبی کفایت
slouching
U
ادم بی کاره وبی کفایت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He is a jack of all trades, but master of none.
<idiom>
U
او مرد همه کاره است و هیچ کاره.
Jack of all trades and master of none..
<proverb>
U
همه کاره هیچ کاره است .
previous question
U
موضوع کفایت یا عدم کفایت مذاکرات
Jack of all trades , master of none .
U
همه کاره وهیچ کاره
general purpose
U
هر کاره
ad hoc
U
تک کاره
inactive
U
بی کاره
jack of all trades
U
همه کاره
halfway
U
نصفه کاره
dual purpose gun
U
توپ دو کاره
versatile
U
همه کاره
picks
U
چند کاره
pick
U
چند کاره
jacks of all trades
U
همه کاره
half faced
U
نیمه کاره
multitasking
U
چند کاره
multipurpose
U
چند کاره
what is he?
U
چه کاره است
multijob operation
U
عملیات چند کاره
multi meter
U
سنجه چند کاره
multi purpose machine
U
ماشین چند کاره
versatility
U
همه کاره بودن
multitester
U
سنجه چند کاره
He is the boss . He runs the show.
U
اوهمه کاره است
do all
U
ادم همه کاره
A good for nothing person .
U
آدم هیچ کاره
i went there particularly to
U
یک کاره انجا رفتم
multiple job processing
U
پردازش چند کاره
factotum
U
ادم همه کاره
factotums
U
ادم همه کاره
partial
U
نیمه کاره بخشی از
qualification
U
کفایت
expertise
U
کفایت
competence
U
کفایت
competent
U
با کفایت
efficiency
U
کفایت
incapacious
U
بی کفایت
sufficienty
U
کفایت
commensuteness
U
کفایت
competence
U
کفایت
incompetent
U
بی کفایت
commensurateness
U
کفایت
credential
U
کفایت
inefficient
U
بی کفایت
sufficiency
U
کفایت
skill
U
کفایت
plenty
U
کفایت
autarchy
U
کفایت
autarky
U
کفایت
adequacy
U
کفایت
He has no influence in this company .
U
دراین شرکت کاره ای نیست
That is my line ( field ) .
U
خودم این کاره هستم
sufficiently
U
بقدر کفایت
serve
U
کفایت کردن
plentifully
U
بقدر کفایت
suffice
U
کفایت کردن
reach
U
کفایت کردن
serves
U
کفایت کردن
competence
U
کفایت سررشته
served
U
کفایت کردن
last
[be enough]
U
کفایت کردن
be enough
U
کفایت کردن
lashongs
U
وفور کفایت
cloture
U
کفایت مذاکرات
sufficiently
<adv.>
U
بقدر کفایت
sufficing
U
کفایت کردن
adequately
[sufficiently]
<adv.>
U
بقدر کفایت
suffice
U
کفایت کردن
sufficed
U
کفایت کردن
suffices
U
کفایت کردن
incommensurateness
U
عدم کفایت
be adequate
U
کفایت کردن
be sufficient
U
کفایت کردن
i have had sufficientfor
U
بقدر کفایت خوردم
closure
U
رای کفایت مذاکرات
efficiently
U
از روی کفایت و لیاقت
insufficiency
U
نابسندگی عدم کفایت
closures
U
رای کفایت مذاکرات
insufficience
U
نابسندگی عدم کفایت
demurrer
U
ایراد عدم کفایت ادله
cloture
U
رای به کفایت مذاکرات دادن
do
U
انجام دادن کفایت کردن
to go round
U
برای همه کفایت کردن
here is bread in plenty
U
نان بقدر کفایت هست
incompetently
U
از روی بی لیاقتی یا عدم کفایت
it is plenty good enough
U
بقدر کفایت خوب است
he is i. to do that
U
شایستگی یا کفایت کردن ان کار راندارد
multifinder
U
گونهای از Apple Macintosh Finder که چند کاره بودن را پشتیبانی میکند
closure
U
رای کفایت مذاکرات عمل محصور شدن
closures
U
رای کفایت مذاکرات عمل محصور شدن
protecting
U
یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protect
U
یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protects
U
یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
microsoft
U
DOS-MS سیستم عامل تک کاربره و تک کاره است و توسط کار خط دستور کنترل میشود
dificiency
U
نقصان درامد و عدم کفایت مبلغ پیش بینی شده جهت اجرای کار
effectiveness clock
U
دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
standard
U
حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standards
U
حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
dual capable
U
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
tasks
U
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
task
U
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
MS DOS
U
سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
microsoft
U
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com