Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
secondary evidence
U
ادله فاقداعتبار زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
evidance in substanttiation of claims
U
ادله اثبات دعوی
secta
U
ادله خواهان دعوی
secondary evidence
U
ادله درجه دوم
demurrer
U
ایراد عدم کفایت ادله
indirect evidence
U
مدارک و ادله غیر مستقیم
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
summing up evidence
U
نطق اختتامیه وکیل در انتهای دادرسی که ضمن ان ادله ومدافعات خود را برای هیات منصفه شرح میدهد
compression ignition
U
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
demurrer
U
ایراد میکند که ادله ابرازی برای اقامه دعوی کافی نیست و بالنتیجه خود را به پاسخگویی دادخواست ملزم نمیداند
I didnt get much sleep.
U
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
reported
U
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report
U
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reports
U
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect
U
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
presumption hominis
U
قرینه ضعیفه که به فرض وجود ان طرف مجبور به ابراز ادله معارض نیست چون این قرینه به تنهایی ولو با نبودن دلیل معارض قدرت اثباتی ندارد
summings up
U
خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
summing up
U
خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
surcharge
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed
U
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
fulsome
U
زیاد
in excess
U
زیاد
to a large extent
U
زیاد
outrageously
U
زیاد
vastly
U
زیاد
supererogatory
U
زیاد
extortionate
U
زیاد
squeamishness
U
زیاد
squeamishly
U
زیاد
numerous
U
زیاد
populous
U
زیاد
too much
U
زیاد
egregiously
U
زیاد
for all the world
U
بی کم و زیاد
overmuch
U
زیاد
effusively
U
زیاد
quite a few
<idiom>
U
زیاد
superabundant
U
زیاد
heart break
U
غم زیاد
overly
U
زیاد
immane
U
زیاد
too
U
زیاد
intense
U
زیاد
extortionary
U
زیاد
in quantities
U
زیاد
profoundly
U
زیاد
greatly
U
زیاد
greatest
U
زیاد
great-
U
زیاد
great
U
زیاد
wide
U
زیاد
wider
U
زیاد
widest
U
زیاد
heavily
U
زیاد
large adv
U
زیاد
much
U
زیاد
heartbreak
U
غم زیاد
copious
U
زیاد
highly
U
زیاد
profusely
U
زیاد
late
U
زیاد
ranksack
U
زیاد
excessive
U
زیاد
plethoric
U
زیاد
plaguily
U
زیاد
over and above
U
زیاد
extensive
U
زیاد
very
U
زیاد
no end of
U
زیاد
many
U
زیاد
not a lettle
U
زیاد
muckle
U
زیاد
mickle or muckle
U
زیاد
mickle
U
زیاد
rife
U
زیاد
intensely
U
زیاد
generous
U
زیاد
thick
U
زیاد
intensively
U
زیاد
thickest
U
زیاد
mortally
U
زیاد
thicker
U
زیاد
high
U
زیاد
hugely
U
زیاد
tremendously
U
زیاد
widely
U
زیاد
highs
U
زیاد
glaring
U
زیاد
immoderate
U
زیاد
swingeing
U
زیاد
highest
U
زیاد
musk cat
U
گریه زیاد
much rain
U
باران زیاد
multiply
U
زیاد شدن
multiplies
U
زیاد شدن
mort
U
مقدار زیاد
oodles
U
خیلی زیاد
multiplied
U
زیاد شدن
multiplying
U
زیاد شدن
high relief
U
برجستگی زیاد
manifold
U
بسیار زیاد
superannuated
U
زیاد کهنه
terror
U
ترس زیاد
quaffs
U
زیاد نوشیدن
quaffing
U
زیاد نوشیدن
quaffed
U
زیاد نوشیدن
quaff
U
زیاد نوشیدن
mass bombing
U
بمباران زیاد
long range
U
با برد زیاد
swarms
U
دسته زیاد
swarmed
U
دسته زیاد
macro
U
رشد زیاد
swarm
U
دسته زیاد
magna cum laude
U
با امتیاز زیاد
mass casualties
U
تلفات زیاد
long precision
U
دقت زیاد
prosternation
U
سستی زیاد
overwrite
U
زیاد نوشتن
overvoltage
U
فشار زیاد
overstock
U
زیاد پر کردن
overrider
U
حق دلالی زیاد
heighten
U
زیاد کردن
heightened
U
زیاد کردن
heightening
U
زیاد کردن
heightens
U
زیاد کردن
at long intervals
U
بفواصل زیاد
particularity
U
دقت زیاد
polymathy
U
دانش زیاد
fixations
U
دلبستگی زیاد
fixations
U
عشق زیاد
profuse of gilfts
U
زیاد بخشنده
profound interest
U
دلبستگی زیاد
pretentiousness
U
ادعایی زیاد
pretentiously
U
با ادعای زیاد
polyuria
U
ادرار زیاد
polyphagia
U
اشتهای زیاد
abound
زیاد بودن
overlabour
U
زیاد کارکردن
overdrssed
U
زیاد اراسته
over blow
U
زیاد دمیدن
over anxious
U
زیاد دل واپس
over anxiety
U
دل واپسی زیاد
onding
U
بارندگی زیاد
obstipation
U
یبوست زیاد
lots
U
خیلی زیاد
my grief was intensified
U
غصه من زیاد
over confident
U
زیاد مطمئن
over estimate
U
زیاد براوردکردن
overbusy
U
زیاد مشغول
overburdensome
U
زیاد سنگین
overload
U
زیاد پر کردن
punctiliousness
U
دقت زیاد
overblown steel
U
فولاد با دم زیاد
over ripe
U
زیاد رسیده
overloaded
U
زیاد پر کردن
over issue
U
زیاد انتشاردادن
overloads
U
زیاد پر کردن
torrid
U
زیاد گرم
terrors
U
ترس زیاد
amplitude
U
فاصلهء زیاد
boisterously
U
باصدای زیاد
high altitude
U
ارتفاع زیاد
carnosity
U
گوشت زیاد
high altitude
U
از ارتفاع زیاد
heavy poll
U
رایهای زیاد
surcharge
U
زیاد ستاندن
overweight
U
سنگینی زیاد
consumedly
U
بطور زیاد
bad nip
U
تای زیاد
augmenter
U
زیاد کننده
at a great rat
U
بسرعت زیاد
an abrupt place
U
با سراشیبی زیاد
an abundance of
U
مقدار زیاد
high vacuum
U
خلاء زیاد
high spin
U
چرخش زیاد
surcharges
U
زیاد ستاندن
high pressure
U
فشار زیاد
high precison
U
دقت زیاد
at a great penny worth
U
به بهای زیاد
d. haste
U
شتاب زیاد
h.f.
U
بسامد زیاد
eclat
U
سروصدا زیاد
finicality
U
خودارایی زیاد
fervidness
U
گرمی زیاد
fervidity
U
گرمی زیاد
exuberantly
U
بفراوانی زیاد
excessive eating
U
خوردن زیاد
excessive love
U
دوستی زیاد
floridly
U
با ارایش زیاد
frequent visiting
U
دیدنی زیاد
diuresis
U
ادرار زیاد
dense ignorance
U
نادانی زیاد
deprecation
U
افهاربیمیلی زیاد
furor
U
خشم زیاد
desudation
U
عرق زیاد
desudation
U
خوی زیاد
diaphoresis
U
عرق زیاد
full tilt
U
باسرعت زیاد
exquisite taste
U
سلیقه زیاد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com