English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
go head U ادامه بدهید بفرماید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Keep moving! U ادامه بده [بدهید ] به راه!
hold over U به تصرف ملک ادامه دادن ادامه دادن
rub it in U به خوردش بدهید
oyez U گوش بدهید
send a letter U کاغذ بدهید
Go ahead! U انجام بدهید دیگه!
give it a twist U انرا پیچ بدهید
give your v to U برای اورای بدهید
had it trans ted U بدهید ترجمه کنند
hsd it out U بدهید دندان را بکنند
listen to me U بمن گوش بدهید
pay a way the sheet U کاغذ را بدهید بیاید
muster up your courage U جرات بخود بدهید
PLease let me know(notiffy me). U لطفا" به من خبر بدهید
Please give me this one . U این یکی را لطفا" بدهید
Please give me four more. U چهار تای دیگر به من بدهید
thank tou for that book U خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
Please answer the telephone. U لطفا" جواب تلفن را بدهید
Please let me give you a lift (ride). U اجازه بدهید سوارتان کنم
Press the elevator button. U تکمه آسانسور رافشار بدهید
Please give the other foot . لنگه دیگه این کفش را بدهید.
Two coffees please . U لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
Can you give me an estimate? U ممکن است یک برآورد هزینه به من بدهید؟
Can you give me a heads up? <idiom> آیا میتوانید قبلش به من خبر بدهید؟
Can you lend me ... آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
Can you give me the key, please? U لطفا ممکن است کلید را به من بدهید؟
Can you get it repaired? U آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
repondez s'il vous plait [RSVP] U لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
please reply U لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
Clinch the deal while the concerned party is stI'll keen U تا طرف گرم است معامله را انجام بدهید
Allow me to chew it over in my mind . U اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
Please let me take a share in the expenses. U اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
Could you clarify that for me? U می توانید توضیح بدهید که موضوع از چه قرار است؟
Could we have a plate for the child? U آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
midnight U فرمان از کنترل نزدیک به دورتغییر فرکانس بدهید دررهگیری هوایی
Can you show me on the map where I am? U آیا ممکن است به من روی نقشه نشان بدهید که کجا هستم؟
Let me back up and explain how ... U به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ...
continuation line U خط ادامه
continuation U ادامه
going on U ادامه
continuance U ادامه
resumption U ادامه
continuative U ادامه دهنده
hold good <idiom> U ادامه دادن
go along <idiom> U ادامه دادن
keep on U ادامه دادن
continuant U ادامه دهنده
over run U ادامه به کاردادن
go on <idiom> U ادامه دادن
continuable U قابل ادامه
keep up <idiom> U ادامه دادن
continue statement U حکم ادامه
to carry on U ادامه دادن
to drag on or out U ادامه دادن
hang on <idiom> U ادامه دادن
to keep on U ادامه دادن
to run on U ادامه داشتن
hold on U ادامه دادن
to take up U ادامه دادن
take up U ادامه دادن
discontinuation U عدم ادامه
discontinuance U عدم ادامه
continuation card U کارت ادامه
extend U ادامه دادن
reopens U ادامه دادن
discontinue U ادامه ندادن
discontinued U ادامه ندادن
discontinues U ادامه ندادن
discontinuing U ادامه ندادن
carry on U ادامه دادن
carry-on U ادامه دادن
reopened U ادامه دادن
reopening U ادامه دادن
reopen U ادامه دادن
keeps U ادامه دادن
extending U ادامه دادن
extends U ادامه دادن
duration U مدت ادامه
continue U ادامه دادن
continues U ادامه دادن
keep U ادامه دادن
to continue U ادامه دادن
to follow U ادامه دادن
furthers U ادامه دادن
furthering U ادامه دادن
furthered U ادامه دادن
for a continuance U برای ادامه
run on U ادامه دادن
further U ادامه دادن
bring on U ادامه دادن
dashes U مسیری را ادامه دادن
dashed U مسیری را ادامه دادن
dwell at U به تیراندازی ادامه دادن
detainer U حکم ادامه توقیف
dash U مسیری را ادامه دادن
shorthanded U ادامه با بازیگر کمتر
contd U مخفف ادامه یافته
viability U امکان ادامه حیات
tracks U ادامه گوی در مسیربولینگ
time in U ادامه بازی پس از توقف
sustaining U نگهدارنده ادامه دهنده
transattack period U مدت ادامه تک اتمی
continuator U ادامه دهنده مستمر
track U ادامه گوی در مسیربولینگ
keep the home fires burning <idiom> U اجازه ادامه دادن
continuation U عمل ادامه دادن
inability to box U ناتوان از ادامه دادن
to set on U با زور ادامه دادن
to press ahead with U با زور ادامه دادن
follow-through U ادامه حرکت پس از ضربه
follow-throughs U ادامه حرکت پس از ضربه
tracked U ادامه گوی در مسیربولینگ
live on U بزندگی ادامه دادن
thwarted U ادامه دادن یا کشیدن
fall behind <idiom> U درمانده از ادامه راه
dwell at U اتش را ادامه دادن
thwart U ادامه دادن یا کشیدن
bide U بکاری ادامه دادن
keep up with <idiom> U به شکل قبل ادامه دادن
stick it out <idiom> U طاقت آوردن ،ادامه دادن
give someone the green light <idiom> U اجازه ادامه به کار رادادن
Gothic Survival U [ادامه عنصر سبک گوتیک]
resumed U چکیده کلام ادامه یافتن
hang on U ادامه دادن دوام داشتن
maintains U ابقا کردن ادامه دادن
border break U ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
maintrain U ادامه دادن عقیده داشتن
viability U قدرت ادامه زندگی پس از تولد
i took up where he left U از جایی که او ول کرد من ادامه دادم
discounting match U ادامه ندادن به مسابقه کشتی
robust U که کار را پس از خطا ادامه میدهد
go on U سخن خود را ادامه دهید
resume U چکیده کلام ادامه یافتن
robustly U که کار را پس از خطا ادامه میدهد
resumes U چکیده کلام ادامه یافتن
topspin U ادامه حرکت چرخش توپ
touch in goal line U ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
resuming U چکیده کلام ادامه یافتن
runs U دوام یافتن ادامه دادن
maintained U ابقا کردن ادامه دادن
extrapolations U ادامه روند تعمیم دهی
run U دوام یافتن ادامه دادن
extrapolation U ادامه روند تعمیم دهی
maintain U ابقا کردن ادامه دادن
continuous U آنچه بدون توقف ادامه یابد
pull off U باوجود مشکلات بکارخود ادامه دادن
continue port/starboard U چرخش به سمت چپ یا راست را ادامه دهید
border break U ادامه دادن اطلاعات نقشه تا حاشیه ان
There's more to come. <idiom> U باز هم هست. [هنوز ادامه داره]
run on U ادامه دادن متن بدون توقف
I can't go on any longer. U من دیگر نمی توانم ادامه بدهم.
to keep the field U جنگ یاعملیات جنگی را ادامه دادن
pick up <idiom> U ادامه دادن ،دوباره شروع کردن
to rumble on [British E] U ادامه دادن به شکایت پر سرو صدا
resumptive U ادامه دهنده دوباره بدست اورنده
There's no need to elaborate. U لازم نیست که شما در ادامه چیزی بگید.
head pole U تیری که از پشت اسب تاکنارسرش ادامه دارد
long haul <idiom> U مدت درازی بین کاری که ادامه داد
let (something) ride <idiom> U ادامه دادن بدون عوض شدن شرایط
inviable U عاجز از ادامه بقا در اثرساختمان نژادی و ارثی
You need to take care to differentiate between facts and opinions [ differentiate facts from opinions] . U شماها باید به فرق بین حقایق و نظرات توجه بکنید [حقایق را از نظرات تشخیص بدهید] .
extend U ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
set in <idiom> U تغییرات آب وهوا شروع وممکنه ادامه داشته باشد
extends U ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
supersedeas U دستور موقت دادگاه در موردخودداری از انجام یا ادامه کاری
to continue one's progress U پیشرفت خودرا ادامه دادن همواره جلو رفتن
carry one's bat U تا پایان بازی ادامه دادن کارتوپزن بدون سوختن
extending U ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
play out one's option U ادامه بازی در تیم پس ازپایان قرارداد بدون قراردادجدید
down U توپ اسکواش دو بار به زمین خورده ناتوان از ادامه مبارزه
increments U افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
increment U افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
recoverable error U نوع خطا که امکان ادامه اجرای برنامه پس ازرویدادن ان میدهد
attention code U حروف AT در دستور Hayes AT به مودم می گوید که دستوری در ادامه بیان خواهد شد
privileged U مجاز به ادامه مسیر و گرفتن سرعت درصورت رسیدن قایق دیگر به ان
heavy and light system U روش کاستن وزن با اغاز باوزنه سنگین و ادامه با وزنههای سبکتر
waiting state U وضعیت کامپیوتر که در آن برنامه درخواست ورودی یا سیگنال میکند پیش از ادامه اجرا
ionosphere U قسمتی از فضای جوزمین که از ارتفاع 52 میل شروع میشود و تا00022میل ادامه دارد
redundancies U اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
redundancy U اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
tenant by sufference U مالک معترض اونشود و تصرفش ادامه پیداکند این عنوان به او اطلاق میشود
enjambment U دنبالهء سخنی رادرشعریابیت بعدی ادامه دادن دنباله سطری رابه سطردیگرکشیدن
recovery U نرم افزاری که به طورخودکارپس ازبروزخطا کارکندبرای اطمینان یافتن ازاینکه سیستم عملیات را ادامه میدهد
wheel sucker U دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
bench check U ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
hitch and go U نوعی پاس که گیرنده بجلو می دود و به سمت دیگر می چرخد و باز به جلو ادامه میدهد
robustness U توانایی سیستم برای ادامه کار کردن حتی با وجود خطا در حین اجرای برنامه
recoveries U نرم افزاری که به طورخودکارپس ازبروزخطا کارکندبرای اطمینان یافتن ازاینکه سیستم عملیات را ادامه میدهد
give it a good wash U خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
backward chaining U روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
boostrap operation U عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
To stay the course . U تا آخر ماندن ( به مسابقه و مبارزه وغیره تا آخر ادامه دادن )
lock on U قفل کردن توپ روی هدف هنگام تعقیب ادامه مستمرتعقیب هدف
The main road bears to the right. U این جاده اصلی به کمی راست [مورب در سمت راست] ادامه دارد.
hidden momentum of population growth U نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
filed U زمینه اصلی فرش [که عموما تا قسمت حاشیه ادامه یافته و در بعضی از فرش ها کل بافت را در بر می گیرد.]
ascii U رشتهای از حروف ASCII که در ادامه کد ASCII صفر را به عنوان بیان کننده انتهای رشته دارا می باشند
There's more to come. <idiom> U هنوز تموم نشده. [هنوز ادامه داره]
bimestrial U هر دوماه یکبار دوماه ادامه یابنده
sustains U پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com