Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
special administration
U
اداره قسمت خاصی از ترکه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
letters of administration
U
حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
administration of estate
U
اداره ترکه
deck department
U
قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
beach organization
U
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
wattle
U
ترکه برای ساختن سبد ترکه
variables
U
شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
variable
U
شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
locals
U
متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
local
U
متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
yamen
U
اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
scotland yard
U
اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
switches
U
ترکه
sprayed
U
ترکه
spray
U
ترکه
switch
U
ترکه
sprigs
U
ترکه
sprig
U
ترکه
twigs
U
ترکه
affshoot
U
ترکه
branchlet
U
ترکه
legacies
U
ترکه
sprays
U
ترکه
spraying
U
ترکه
twig
U
ترکه
bough
U
ترکه
successions
U
ترکه
succession
U
ترکه
patrimonies
U
ترکه
patrimony
U
ترکه
scion
U
ترکه نو
heirlooms
U
ترکه
heirloom
U
ترکه
rods
U
ترکه
rod
U
ترکه
bequests
U
ترکه
bequest
U
ترکه
asthin as lath
<idiom>
ترکه ای
legacy
U
ترکه
roof batten
U
ترکه
twing
U
ترکه
virga
U
ترکه
boughs
U
ترکه
switched
U
ترکه
wands
U
ترکه
scions
U
ترکه نو
estate of a deceased
U
ترکه
wand
U
ترکه
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
personal representative
U
مدیر ترکه
personal representative
U
امین ترکه
renouncing probate
U
رد سمت ترکه
residue of the state
U
مازاد ترکه
distribution of the estate
U
تقسیم ترکه
residuary account
U
حساب ترکه
residue of the state
U
باقیمانده ترکه
one thrid of the estate
U
ثلث ترکه
withy
U
ترکه بید
twiggy
U
ترکه مانند
viminal
U
ترکه دهنده
offshoot
U
ترکه فرع
offshoots
U
ترکه فرع
twigged
U
ترکه مانند
one third of estate
U
ثلث ترکه
legacy
U
ترکه موصی به
adminstrator of state
U
مدیر ترکه
legacies
U
ترکه موصی به
distribution
U
تقسیم ترکه متوفی
wicker
U
ترکه یا چوب کوتاه
letters of administration
U
سند مدیریت ترکه
distributions
U
تقسیم ترکه متوفی
fiducial
U
وابسته به امین ترکه
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
headquarters
U
اداره کل اداره مرکزی
wickerwork
U
ساخته شده از ترکه سبدسازی
heritage
U
ماترک ترکه غیر منقول
pendent lite
U
حکم معلق امین ترکه
the system of
U
رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
packing sheet
U
حوله ترکه بتن بیمار بپیچند
personnel
U
کارمندان مجموعه کارمندان یک اداره اداره کارگزینی
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
reliance on a document
U
استناد به مدرک خاصی
laymen
U
خارج از حرفه یا فن خاصی
particularity
U
بستگی بعقاید خاصی
particularism
U
دلبستگی بمرام خاصی
referring to a document
U
استناد به مدرک خاصی
layman
U
خارج از حرفه یا فن خاصی
stockist
U
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
laic
U
شخص که علم خاصی را نداند
dead
U
[چوبکاری بدون ویژگی خاصی]
intonate
U
بااهنگ خاصی ادا کردن
intonate
U
با لحن خاصی تلفظ کردن
stockists
U
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
interspecific
U
واقع در بین دستههای خاصی
stylize
U
به روش یا سبک خاصی دراوردن
interspecies
U
واقع در بین دستههای خاصی
dialect
U
نسخه خاصی از یک زبان کامپیوتر
dialects
U
نسخه خاصی از یک زبان کامپیوتر
attitudinize
U
حالت خاصی بخود گرفتن
meaner
U
معنی ومفهوم خاصی داشتن
mean
U
معنی ومفهوم خاصی داشتن
meanest
U
معنی ومفهوم خاصی داشتن
plene administravit
U
دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
specifying
U
جنبه خاصی قائل شدن برای
specify
U
جنبه خاصی قائل شدن برای
specifies
U
جنبه خاصی قائل شدن برای
blocks
U
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
blind
U
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blinded
U
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blocked
U
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block
U
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
facies
U
منطقه مناسب رشدحیوان یانبات خاصی
for no p reason
U
بی انکه دلیل خاصی داشته باشد
selectively
U
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
selective
U
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
blinds
U
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
put
U
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
putting
U
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
doctrinaire
U
کسی که تابع دکترین خاصی است اصولی
dd name
U
برچسبی که دستور تعریف خاصی را مشخص میکند
dedicated
U
کامپیوتری که فقط برای مقصود خاصی است
puts
U
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
sig
U
علاقمند به یک نرم افزاریاسخت افزار خاصی هستند
attachment
U
وسیلهای که به دلیل خاصی به ماشین وصل است
dedicated
U
برنامه یا تابع یا سیستمی که برای استفاده خاصی است
code
U
سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد
doped
U
قطعهای که به آن ماده شیمیایی خاصی اضافه شده است
toneme
U
لفظی که درالسنه اهنگی تلفظ خاصی داشته باشد
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
local
U
که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
locals
U
که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
engine
U
بخشی از بسته نرم افزاری که تابع خاصی را انجام میدهد
integral
U
وسیله جانبی یا طرح خاصی که در سیستم نصب شده است
demarche
U
عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
case law
U
رویهای که قاضی CL در موضوع خاصی اعمال میکند و از ان به بعدسابقه میشود
real representative
U
قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
terrane
U
طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
area
U
بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
pitches
U
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
areas
U
بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
pitch
U
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
pact
U
نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
pacts
U
نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
shuttled
U
بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots
U
قسمت قسمت فروختن
throttles
U
عبور قسمت به قسمت
throttled
U
عبور قسمت به قسمت
shuttle
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m
U
قسمت در یک میلیون قسمت
shuttle
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttle
U
عبور قسمت به قسمت
shuttles
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttles
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
parts per million
U
قسمت در میلیون قسمت
throttling
U
عبور قسمت به قسمت
acupressure
U
روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
processor
U
ریزپردازنده جدا در سیستم که حاوی توابع خاصی تحت کنترل پردازنده مرکزی است
boot
U
دیسک خاصی که حاوی برنامه راه انداز ونرم افزار سیستم عامل است
hot dog skiing
U
اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
forward overlap
U
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
wicker work
U
سبد جگن بافته ترکه بافته دریچه در بچه
hotspot
U
فضای خاص در تصویر یا نمایش که در صورت حرکت کردن نمایشگر روی آن کار خاصی میکند
programs
U
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
phonetician
U
متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
program
U
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
demanded
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
DPA
U
روش بار کردن پشتههای پروتکل در حافظه فقط وقتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
attached processor
U
ریز پردازنده جدا در سیستم که تحت کنترل واحد پردازش مرکزی توابع خاصی را انجام میدهد
demand
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demands
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
cross refer
U
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
capitulation
U
تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
head-shrinkers
U
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinker
U
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
inelastic demand
U
تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
port a punch card
U
علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com