Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
i am nat my last shifts
U
اخرین وسیله یا تدبیر من اینست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
last in , first out
U
اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
mask design
U
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
Lilo
U
اخرین صادره از اخرین وارده
Lilos
U
اخرین صادره از اخرین وارده
closing date
U
اخرین روز اخرین فرصت
bell lap
U
زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
final bomb release line
U
اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
here it is
U
اینست
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
it is habitual with me to....
U
خویاعادت من اینست
strange to say
U
یک چیزغریب اینست
it is our pleasure to
U
اراده ما اینست که
it is only his way
U
حالش اینست
it is my wish that
U
میل من اینست که
it is my wish that
U
خواهش من اینست که
it is because
U
برای اینست که
the remedy lies in this
U
چاره ان اینست
the mischief of it is that'
U
خرابی ان اینست که
here is my book
U
اینست کتاب من
iam of the opinion that
U
نظر من اینست که
final protective line
U
خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
She loves to have a lot of doges .
U
عاشق اینست که سگ نگاهدارد
he thinks to deceive you
U
قصدش اینست شمارابفریبد
This is mainly because ...
U
دلیل اصلی آن اینست که ...
The fact is that…
U
قدر مسلم اینست که ...
in point of fact
U
حقیقت امر اینست که
The fact of the matter is. . . . . . .
U
حقیقت امر اینست که ...
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
my recollectio of it is
U
انچه من بیادمی اورم اینست
we make it a rule to
U
قانون ما اینست که ...قانونی داریم که .....
Every one is supposed to know to read and write .
U
فرض بر اینست که هر کس خواندن ونوشتن را می داند
The moral of the story is that …
U
نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
imeant that he is kind
U
مقصودم اینست که ادم مهربانی است
as a matter of fact
U
حقیقت امر اینست که خوب بخواهید بدانید
The moral point of this story is that…
U
مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
If this is your problem , it is no problem , it is no problem .
U
اگر گرفتاریت فقط اینست که اصلا" گرفتاری نیست
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
pop goes the weasel
U
یکجور رقص روستایی که شیوه ان اینست که رقصنده از زیر دست انهامی گذرد
judy
U
در رهگیری هوایی علامت اینست که با هواپیمای دشمن درگیر شده ام و در حال انجام ماموریت می باشم
measure
U
تدبیر
shiftily
U
با تدبیر
shiftiness
U
تدبیر
politic
U
با تدبیر
plans
U
تدبیر
devisal
U
تدبیر
scheme
U
تدبیر
schemed
U
تدبیر
resourcefulness
U
با تدبیر
brassy
U
بی تدبیر
brassiest
U
بی تدبیر
brassier
U
بی تدبیر
make do
U
تدبیر
schemes
U
تدبیر
rede
U
تدبیر
machination
U
تدبیر
prudentially
U
با تدبیر
counselled
U
تدبیر
experiments
U
تدبیر
arrangement
U
تدبیر
counsels
U
تدبیر
counselling
U
تدبیر
gimmicks
U
تدبیر
gimmick
U
تدبیر
plan
U
تدبیر
imprudent
U
بی تدبیر
counseled
U
تدبیر
arrangements
U
تدبیر
experimenting
U
تدبیر
experiment
U
تدبیر
contrivance
تدبیر
contrivances
U
تدبیر
contraption
U
تدبیر
counsel
U
تدبیر
contraptions
U
تدبیر
policies
U
تدبیر
policy
U
تدبیر
experimented
U
تدبیر
home economics
U
تدبیر منزل
commander's concept
U
تدبیر فرمانده
concept of operation
U
تدبیر عملیاتی
devise
U
تدبیر کردن
designs
U
تدبیر قصد
household economy
U
تدبیر منزل
general concepts
U
تدبیر عمومی
meditated
U
تدبیر کردن
contrivable
U
تدبیر کردنی
concept of operations
U
تدبیر عملیات
plan
U
تدبیر اندیشه
plans
U
تدبیر اندیشه
design
U
تدبیر قصد
devised
U
تدبیر کردن
meditates
U
تدبیر کردن
treatments
U
تدبیر در ازمایشها
meditating
U
تدبیر کردن
meditate
U
تدبیر کردن
treatment
U
تدبیر در ازمایشها
shifty
U
با ابتکار با تدبیر
compass
U
تدبیر کردن
mismanagement
U
سوء تدبیر
resourc
U
تدبیر کاردانی
contriving
U
تدبیر کردن
devises
U
تدبیر کردن
contrives
U
تدبیر کردن
contrived
U
تدبیر کردن
contrive
U
تدبیر کردن
devising
U
تدبیر کردن
tactical concept
U
تدبیر عملیات تاکتیکی
manoeuver
U
تدبیر بکار بردن
commander's concept
U
تدبیر عملیاتی فرمانده
finals
U
اخرین
to the last
U
تا اخرین دم
lastmentioned
U
اخرین
last a
U
اخرین
bottommost
U
اخرین
final
U
اخرین
tactician
U
با تدبیر متخصص فنون جنگی
tacticians
U
با تدبیر متخصص فنون جنگی
concepts
U
تدبیر روش اجرای یک چیز
manipulation
U
دست زنی تدبیر استادی
concept
U
تدبیر روش اجرای یک چیز
machinate
U
نقشه کشیدن تدبیر کردن
management
U
مدیریت وریاست حسن تدبیر
managements
U
مدیریت وریاست حسن تدبیر
deadline
U
اخرین مهلت
deadlines
U
اخرین مهلت
nightcaps
U
اخرین مسابقه
upshot
U
اخرین شماره
nightcap
U
اخرین مسابقه
bitter end
U
اخرین پریشانی
last
U
اخرین اخیر
match point
U
اخرین امتیاز
match points
U
اخرین امتیاز
final price
U
اخرین قیمت
lasted
U
اخرین اخیر
final coordination line
U
اخرین خط هماهنگیها
lasts
U
اخرین اخیر
the last two
U
اخرین دوتا
to the bitters end
U
تا اخرین دم یاحد
tag end
U
اخرین قسمت
reserve price
U
اخرین بها
the very last drop
U
اخرین قطره
inextremis
U
در اخرین مرحله
pis aller
U
اخرین چاره
set point
U
اخرین امتیاز
stoppress
U
اخرین خبر
parthian glance
U
اخرین نگاه
topnotch
U
اخرین نقطه
asynchronous
U
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawler
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loops
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
U
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down
U
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
daisy chain
U
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
strategic concept
U
تدبیر یا خط مشی عملیات استراتژیکی یا ملی
outmaneuvred
U
در تدبیر یا زیرکی از کسی پیش افتادن
outmaneuvres
U
در تدبیر یا زیرکی از کسی پیش افتادن
outmaneuvring
U
در تدبیر یا زیرکی از کسی پیش افتادن
outmanoeuvre
U
در تدبیر یا زیرکی از کسی پیش افتادن
outmanoeuvring
U
در تدبیر یا زیرکی از کسی پیش افتادن
outmanoeuvres
U
در تدبیر یا زیرکی از کسی پیش افتادن
outmanoeuvred
U
در تدبیر یا زیرکی از کسی پیش افتادن
up to date
U
حاوی اخرین اطلاعات
ultimata
U
اخرین پیشنهاد قطعی
ultimatums
U
اخرین پیشنهاد قطعی
surrebutter
U
اخرین پاسخ خواهان
up to date
U
مطابق اخرین طرز
last but not least
U
اخرین ولی نه کمترین
ultimatum
U
اخرین پیشنهاد قطعی
up-to-date
U
حاوی اخرین اطلاعات
pis aller
U
اخرین پناه چاره
up-to-date
U
مطابق اخرین طرز
set point
U
اخرین امتیاز بازی
deadlines
U
سررسید اخرین فرصت
currents
U
فعلی اخرین اطلاعات
Halloween
U
اخرین شب ماه اکتبر
no wind position
U
اخرین محل هواپیما
bell lap
U
اخرین دور مسابقه
final protective fires
U
اخرین اتشهای حفافتی
deadline
U
سررسید اخرین فرصت
current
U
فعلی اخرین اطلاعات
immersion proof
U
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainer
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
contraption
U
تدبیر
[اختراع]
[ابتکار]
[اسباب عجیب و غریب]
her last was a son
U
اخرین بچهای که زایید پسربود
omega
U
اخرین حرف الفبای یونانی
filo
U
اخرین صادره از اولین وارده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com