English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
major penalty U اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
red card U علامت اخراج اخراج بازیگر
misconduct penalty U جریمه 01 دقیقه اخراج
game misconduct penalty U 01 دقیقه اخراج بازیگرخطاکار
minor penalty U خطای کوچک و 2 دقیقه اخراج
outed U اخراج بازیگر
send-offs U اخراج بازیگر
send off U اخراج بازیگر
out U اخراج بازیگر
send-off U اخراج بازیگر
out- U اخراج بازیگر
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
exclusion U اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از دوبازی اینده
disqualifications U اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
disqualification U اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
man down U بازی با یک نفر کمتر از عده معمولی بعلت اخراج یک بازیگر
slow fire U یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
roundest U هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
round U هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
foulest U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouler U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouls U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foul U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouled U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
connects U هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
connect U هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
intermediate contingency U قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
heisman trophy U جام هایزمن برای بهترین بازیگر دانشگاهی
drop ball U انداختن توپ بین دو بازیگر برای شرع مجدد
attacked U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attack U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacks U فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
standoff half U بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
golf car U وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
cues U اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
cue U اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
appeal play U تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
pocket U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pockets U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
send in U وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
shake bottle U بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
out U اخراج کردن اخراج شدن
outed U اخراج کردن اخراج شدن
out- U اخراج کردن اخراج شدن
undesireable discharge U اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق
double footed U بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
dishonorable discharge U اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
bucket U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
buckets U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
wait a second U یک دقیقه
minute U دقیقه
hour U 06 دقیقه
hours U 06 دقیقه
line per minute U خط در دقیقه
min U دقیقه
half hour U 03 دقیقه
From moment to moment . Every minute. U آن به آن ( هر دقیقه )
minute U : دقیقه
whipstitch U یک دقیقه
rpm U گردش بر دقیقه
exact sciences U علوم دقیقه
rpm U گردش در دقیقه
full-time U 09 دقیقه بازی
watt minute U وات- دقیقه
revolution per minute U دور در دقیقه
speed of rotation U گردش بر دقیقه
rotational speed U گردش بر دقیقه
number of revolutions U گردش بر دقیقه
rev U گردش بر دقیقه
revs per minute U گردش بر دقیقه
revolutions per minute U گردش بر دقیقه
speed of rotation U چرخش بر دقیقه
beat U تعدادپاروزنها در هر دقیقه
ampere minute U امپر- دقیقه
beats U تعدادپاروزنها در هر دقیقه
rotational speed U چرخش بر دقیقه
revolutions per minute U دور بر دقیقه
revs per minute U دور بر دقیقه
rpm U دور بر دقیقه
revolutions per minute U چرخش بر دقیقه
revs per minute U چرخش بر دقیقه
speed of rotation U دور بر دقیقه
rotational speed U دور بر دقیقه
rev U دور بر دقیقه
number of revolutions U دور بر دقیقه
mathematics U علوم دقیقه
rate of fire U تعدادتیر در دقیقه
quarter hour U پانزده دقیقه
rpm U چرخش بر دقیقه
rev U چرخش بر دقیقه
number of revolutions U چرخش بر دقیقه
running fix U کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
it is 0 minutes past four U ده دقیقه از چهار می گذرد
180 strokes a minute U ۱۸۰ ضربه در دقیقه
subtility U نکته باریک دقیقه
Wait a minute . U یک دقیقه مهلت بده
rpm U مخفف دور در دقیقه
cyclic rate U نواخت تیر در دقیقه
wait a minute U یک دقیقه صبر کنید
cyclic rate U تعداد تیردر دقیقه
megacycle U یک میلیون دوردر دقیقه
at ten minutes notice U با ده دقیقه اخطار قبلی
I will be back in 10 minutes. 10 دقیقه دیگر برمیگردم.
There will be a delay of 8 minutes. 8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
The train was 10 minutes late. U قطار 10 دقیقه دیر رسید
minute hand U عقربه دقیقه شمار ساعت
Tell him, he needs to wait for a moment. U به او [مرد] بگوئید یک دقیقه صبر کند.
at the elventh hour U دقیقه نود کاری انجام دادن
Let me think a moment . U بگذارید یک دقیقه ( لحظه ) فکر کنم
tempos U سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2-
paged U تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
pages U تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
tempo U سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2-
page U تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
timed U زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
round U روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
roundest U روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
time U زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
times U زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
dislodgement U اخراج
dismissal U اخراج
firing U اخراج
deports U اخراج
disqualifies U اخراج
disqualified U اخراج
deporting U اخراج
evacuation U اخراج
dismissals U اخراج
lay off U اخراج
extrusion U اخراج
excomminucation U اخراج
ejection U اخراج
the boot U اخراج
rustication U اخراج
deported U اخراج
deport U اخراج
evictions U اخراج
out lawry U اخراج
deposal U اخراج
eviction U اخراج
expulsion U اخراج
banishment U اخراج
disqualify U اخراج
expulsions U اخراج
exclusion U اخراج
deportation U اخراج
ouster U اخراج
foul out U اخراج
disqualifying U اخراج
dismissals U اخراج از شغل
out with U اخراج کردن
evictions U اخراج کردن
clearing out [of a place] U اخراج [از مکانی]
reseau U اخراج اشعه
deportation U اخراج از کشور
xenelasia U اخراج بیگانگان
expel U اخراج کردن
expelled U اخراج کردن
suspension U اخراج موقت
cast out U اخراج کردن
suspensions U اخراج موقت
exorcise U اخراج کردن
dismissal U اخراج از خدمت
deportees U اخراج شده
expellable U قابل اخراج
oust U اخراج کردن
dismissal U اخراج از شغل
ousting U اخراج کردن
deportee U اخراج شده
ousts U اخراج کردن
expels U اخراج کردن
ousted U اخراج کردن
dismissals U اخراج از خدمت
expelling U اخراج کردن
dismissals U انفصال اخراج
excommunicable U سزاوارتکفیریا اخراج
to expel [from] U اخراج کردن [از]
swopped U اخراج کردن
dis- U اخراج کردن
get the ax <idiom> U اخراج شدن
expulsions U اخراج از کشور
swaps U اخراج کردن
swapped U اخراج کردن
cans U اخراج کردن
swap U اخراج کردن
walking papers <idiom> U برگه اخراج
let go <idiom> U اخراج شدن
canning U اخراج کردن
can U اخراج کردن
expulsion U اخراج از کشور
swopping U اخراج کردن
swops U اخراج کردن
dismissal U انفصال اخراج
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com