Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
differ
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differed
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differing
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differs
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dissent
U
اختلاف عقیده داشتن
to disagree
[or be in disagreement]
[on something/about something]
U
بر سر چیزی اختلاف داشتن
dissented
U
اختلاف عقیده داشتن
dissents
U
اختلاف عقیده داشتن
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
hair
U
[الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down
U
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
vary
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
resided
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
proffering
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
mean
U
مقصود داشتن هدف داشتن
meaner
U
مقصود داشتن هدف داشتن
meanest
U
مقصود داشتن هدف داشتن
resides
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
reside
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
proffer
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
to have by heart
U
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
cost
U
قیمت داشتن ارزش داشتن
proffers
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhorred
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffered
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhorring
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
abhors
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
upkeep
U
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
lead a dog's life
<idiom>
U
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
long for
U
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
to have something in reserve
U
چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
relieve
U
داشتن
relieves
U
داشتن
relieving
U
داشتن
intercommon
U
داشتن
owned
U
داشتن
own
U
داشتن
monogyny
U
داشتن یک زن
owning
U
داشتن
owns
U
داشتن
bear
U
داشتن
bear
U
در بر داشتن
to have
U
داشتن
to possess
U
داشتن
to have possession of
U
داشتن
to be feverish
U
تب داشتن
to have f.
U
تب داشتن
want
U
کم داشتن
lackvt
U
کم داشتن
doubt
U
شک داشتن
bears
U
داشتن
to hold
U
داشتن
bears
U
در بر داشتن
having
U
داشتن
have
U
داشتن
to go hot
U
تب داشتن
doubts
U
شک داشتن
doubting
U
شک داشتن
doubted
U
شک داشتن
wanted
U
کم داشتن
possessing
U
داشتن
possesses
U
داشتن
lack
U
کم داشتن
to be in a f.
U
تب داشتن
redolence
U
بو داشتن
lacked
U
کم داشتن
to hold a meeting
U
داشتن
lacks
U
کم داشتن
possess
U
داشتن
recoil
U
واکنش داشتن بر
recoiled
U
واکنش داشتن بر
retains
U
نگاه داشتن
hungering
U
اشتیاق داشتن
hungers
U
اشتیاق داشتن
hankers
U
اشتیاق داشتن
possesses
U
در تصرف داشتن
monogamy
U
داشتن یک همسر
possess
U
در تصرف داشتن
recoiling
U
واکنش داشتن بر
belonged
U
تعلق داشتن
belongs
U
تعلق داشتن
correspond
U
رابطه داشتن
corresponded
U
رابطه داشتن
expects
U
چشم داشتن
corresponds
U
رابطه داشتن
expecting
U
چشم داشتن
retain
U
نگاه داشتن
retaining
U
نگاه داشتن
hungered
U
اشتیاق داشتن
recoils
U
واکنش داشتن بر
retained
U
نگاه داشتن
belong
U
تعلق داشتن
expected
U
چشم داشتن
hankered
U
اشتیاق داشتن
differing
U
فرق داشتن
cans
U
قدرت داشتن
differed
U
فرق داشتن
differ
U
فرق داشتن
disguising
U
نهان داشتن
disguises
U
نهان داشتن
disguised
U
نهان داشتن
occupies
U
مشغول داشتن
occupy
U
مشغول داشتن
disguise
U
نهان داشتن
occupying
U
مشغول داشتن
thirst
U
اشتیاق داشتن
canning
U
امکان داشتن
canning
U
قدرت داشتن
can
U
امکان داشتن
differs
U
فرق داشتن
resemble
U
شباهت داشتن
cans
U
امکان داشتن
hanker
U
اشتیاق داشتن
exists
U
وجود داشتن
attends
U
حضور داشتن
possessing
U
در تصرف داشتن
attending
U
حضور داشتن
attend
U
حضور داشتن
stinks
U
تعفن داشتن
stink
U
تعفن داشتن
existed
U
وجود داشتن
exist
U
وجود داشتن
resembling
U
شباهت داشتن
resembles
U
شباهت داشتن
resembled
U
شباهت داشتن
can
U
قدرت داشتن
expect
U
چشم داشتن
bestowon
U
ارزی داشتن
encumbering
U
باز داشتن
encumbered
U
باز داشتن
encumber
U
باز داشتن
intends
U
در نظر داشتن
in the cards
<idiom>
U
انتظار داشتن
intends
U
قصد داشتن
intending
U
در نظر داشتن
intending
U
قصد داشتن
encumbers
U
باز داشتن
fizz
U
گاز داشتن
fizzed
U
گاز داشتن
bipolarity
U
داشتن دو قطب
quavers
U
ارتعاش داشتن
quavering
U
ارتعاش داشتن
quavered
U
ارتعاش داشتن
quaver
U
ارتعاش داشتن
fizzing
U
گاز داشتن
fizzes
U
گاز داشتن
in common
<idiom>
U
مسئولیت داشتن
intend
U
قصد داشتن
dehydrate
U
پسابش داشتن
take kindly to
<idiom>
U
دوست داشتن
dispateh
U
گسیل داشتن
stand off
<idiom>
U
دورنگه داشتن
stand a chance
<idiom>
U
احتمال داشتن
dubitate
U
شک داشتن تردیدکردن
dubitation
U
گمان شک داشتن
dubitation
U
تردید داشتن
eloign
U
دورنگاه داشتن از
execrate
U
مکروه داشتن
falloff
U
تمایل داشتن
up to
<idiom>
U
بستگی داشتن به
in a hurry
<idiom>
U
عجله داشتن
in a jam
<idiom>
U
مشکل داشتن
abhor
U
ترس داشتن از
able
U
شایستگی داشتن
despising
U
نفرت داشتن
despises
U
نفرت داشتن
despised
U
نفرت داشتن
despise
U
نفرت داشتن
in a rush
<idiom>
U
عجله داشتن
bear on
U
نسبت داشتن
keeps
U
نگاه داشتن
stick-ups
U
برجستگی داشتن
stick-up
U
برجستگی داشتن
stick up
U
برجستگی داشتن
intend
U
در نظر داشتن
have butterflies in one's stomach
U
دلهره داشتن
have butterflies in one's stomach
U
اضطراب داشتن
to be thirsty
U
اشتیاق داشتن
abound in
U
فراوان داشتن
quaking
U
لرزش داشتن
quakes
U
لرزش داشتن
refrain
U
نگاه داشتن
keep
U
نگاه داشتن
lean
U
تمایل داشتن
leaned
U
تمایل داشتن
leans
U
تمایل داشتن
concern
U
اهمیت داشتن
concerns
U
اهمیت داشتن
quake
U
لرزش داشتن
quaked
U
لرزش داشتن
refrains
U
نگاه داشتن
refraining
U
نگاه داشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com