Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
europatents
U
اختراع ثبت شده که دراروپا معتبر میباشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
europatents
U
حق اختراع قابل قبول دراروپا
specification
U
اوصاف و مشخصات دقیق یک اختراع که بر مبنای ان اختراع ثبت میشود
yugoslav
U
دراروپا jugoslaviaیوگسلاو
vomitoryt
U
دراروپا مدخل تماشاخانه
patents
U
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patenting
U
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patented
U
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patent
U
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
free port
U
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free ports
U
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
well thought of
U
معتبر
well-thought-of
U
معتبر
responsible
U
معتبر
creditor
U
معتبر
liable
U
معتبر
fiduciary
U
معتبر
authentic
U
معتبر
inviolate
U
معتبر
authentical
U
معتبر
standing
U
معتبر
credible
U
معتبر
substantial
U
معتبر
trusty
U
معتبر
of good standing
U
معتبر
authoritative
U
معتبر
creditable
U
معتبر
of reputation
U
معتبر
valid
U
معتبر
accredited
U
مجاز معتبر
hold good
U
معتبر بودن
man of crdit
U
شخص معتبر
man of credit
U
شخص معتبر
valid assumptions
U
فروض معتبر
validated
U
معتبر ساختن
good and svfficient bail
U
ضامن معتبر
good
U
پاک معتبر
validate
U
معتبر ساختن
to hold water
U
معتبر بودن
validates
U
معتبر ساختن
accredits
U
معتبر شناختن
faithworthy
U
امین معتبر
dow
U
معتبر بودن
hard currencies
U
ارز معتبر
to be valid
U
معتبر بودن
accredit
U
معتبر شناختن
validating
U
معتبر ساختن
accrediting
U
معتبر شناختن
to count
[as]
U
معتبر بودن
reliable
U
معتبر قابل اتکا
reputably
U
بطور معتبر یا مشهور
validation
U
تایید معتبر سازی
good
U
معتبر موجه نسبتا" زیاد
time out
U
معتبر نبودن پس از یک دوره زمانی
accrediting
U
معتبر ساختن اختیار دادن
accredits
U
معتبر ساختن اختیار دادن
accredit
U
معتبر ساختن اختیار دادن
to keep an oath inviolate
U
معتبر نگه داشتن سوگند
credible
<adj.>
U
قابل اعتبار
[معتبر]
[اقتصاد]
not valid abroad
U
در خارج
[از کشور]
معتبر نیست
patents
U
حق اختراع
contrivance
اختراع
excogitation
U
اختراع
patenting
U
حق اختراع
devices
U
اختراع
device
U
اختراع
patented
U
حق اختراع
contraption
U
اختراع
patent right
U
حق اختراع
mintage
U
اختراع
contrivances
U
اختراع
invention
U
اختراع
contraptions
U
اختراع
patent
U
حق اختراع
validity
U
نفوذ قوت قانونی معتبر بودن
mints
U
اختراع کردن
invent
U
اختراع کردن
inventive
U
اختراع کننده
invented
U
اختراع کردن
patented
U
حق تثبیت اختراع
inventing
U
اختراع کردن
invents
U
اختراع کردن
patent
U
حق تثبیت اختراع
patent
U
حق ثبت اختراع
patented
U
حق ثبت اختراع
minting
U
اختراع کردن
fictions
U
داستان اختراع
fiction
U
داستان اختراع
make something up
<idiom>
U
اختراع کردن
inventiveness
U
هوش اختراع
inventiveness
U
قوه اختراع
inventive power
U
هوش اختراع
inventive power
U
قوه اختراع
inventible
U
قابل اختراع
pull out of a hat
<idiom>
U
اختراع کردن
drum up
<idiom>
U
اختراع کردن
invenit
U
اختراع کرد
to patent an invention
U
ثبت اختراع
invention of the aeroplane
U
اختراع هواپیما
forgetive
U
اختراع کننده
appliances
U
تمهید اختراع
minted
U
اختراع کردن
mint
U
اختراع کردن
patenting
U
حق ثبت اختراع
patenting
U
حق تثبیت اختراع
patents
U
حق ثبت اختراع
patents
U
حق تثبیت اختراع
artifices
U
اختراع نیرنگ
artifice
U
اختراع نیرنگ
appliance
U
تمهید اختراع
figment
U
سخن جعلی اختراع
contrivable
U
اختراع کردنی اندیشیدنی
best thing since sliced bread
<idiom>
U
[یک نوآوری یا اختراع خوب]
forgetive
U
دارای هوش اختراع
figments
U
سخن جعلی اختراع
patent
U
اختراع ثبت شده
patented
U
حق ثبت اختراع پروانه
patenting
U
اختراع ثبت شده
coin
U
اختراع وابداع کردن
patent
U
حق ثبت اختراع پروانه
coins
U
اختراع وابداع کردن
patenting
U
حق ثبت اختراع پروانه
patents
U
اختراع ثبت شده
patents
U
حق ثبت اختراع پروانه
ingenuity
U
امادگی برای اختراع
patented
U
اختراع ثبت شده
big five
U
پنج بانک معتبر انگلستان یعنی بانکهای میدلند
validation
U
بررسی انجام شده برای معتبر بودن داده
authority
U
مدرک یا ماخذی از کتاب معتبریا سندی نویسندهء معتبر
patentee
U
صاحب اختراع ثبت شده
patentee
U
صاحب اختراع ثبت شدن
patentee
U
ذینفع اختراع ثبت شده
atentee
U
صاحب اختراع ثبت شده
daedal
U
دارای هوش اختراع پیچیده
CERN
U
یس که www اولین آنجا اختراع شد
compass
U
نقشه کشیدن اختراع کردن
trump up
<idiom>
U
ساختن ،درمغز اختراع کردن
patentee
U
ذینفع اختراع به ثبت رسیده
del credere
U
ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
It sinds into insignificance beside his invention .
U
این درمقابل اختراع اوهیچ است
ads
U
میباشد
gallium
U
میباشد
afro
U
میباشد
gametophyte
U
میباشد
ad
U
میباشد
adeno
U
میباشد
sequoia
U
میباشد
afr
U
میباشد
adeni
U
میباشد
aden
U
میباشد
aceto
U
میباشد
local
U
انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
locals
U
انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
newer
U
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
new
U
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
ajeeb
U
دستگاه شطرنجبازمکانیکی به اختراع چارلزارثر هاپر در 8681
newest
U
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
nordenfelt
U
یکجور مسلسل که سوئدی اختراع کرده است
contraption
U
تدبیر
[اختراع]
[ابتکار]
[اسباب عجیب و غریب]
cook up
<idiom>
U
اختراع کردن ،ساختن وچیزی روباهم گذاشتن
new-
U
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
he is a man he is sick
U
وی مریض میباشد
mauser
U
یکجور تفنگ که ماوزرنام المانی اختراع کرده است
royalties
U
پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
royalty
U
پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
dual
U
دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
two phase commit
U
ن میشود که هر مرححله تراکنش صحیح است و معتبر , پیش از برخورد با تغییرات پایگاه داده ها
iodin
U
عنصرشیمیایی که علامت ان I میباشد
custodians
U
بستههای دیسک و ..... میباشد
iodine
U
عنصرشیمیایی که علامت ان I میباشد
custodian
U
بستههای دیسک و ..... میباشد
caveat subscriptor
U
مسئولیت به عهده عضو میباشد
anopheles
U
که ناقل میکرب مالاریا میباشد
bonded goods
U
کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
morse alphabet or code
U
الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد
vestry
U
نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
froud number
U
عدد فرود که بدون بعد میباشد
vestries
U
نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
functionally
U
چنانکه وابسته به وفیفه اندا میباشد
free zone
U
منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
AC
U
مخفف اصطلاح شیمیایی alicyclic میباشد
vacuist
U
کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
ace
U
میباشد که بصورت ترکیب با سایرکلمات میاید
common user items
U
کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
common user supplies
U
کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
aces
U
میباشد که بصورت ترکیب با سایرکلمات میاید
reorder level
U
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
operational weapon
U
جنگ افزاری که در عملیات مورداستفاده میباشد
acantho
U
کلمهء پیشوندی بمعنی خار وخادار میباشد
granite paper
U
کاغذی که دارای رشته ها و خطوط رنگارنگ میباشد
inversions
U
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
capital bonus
U
سودسهام معادل کلمه dividened stock میباشد
five and ten
U
کالاهایی که قیمت ان بین 5 تا01 سنت میباشد
he is a shame to his family
U
ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
abs
U
پیشوندیست لاتینی که همان پیشوند ab میباشد و بمعنی
warhead
U
قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد
inversion
U
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
warheads
U
قسمتی از موشک که حاوی مواد منفجره میباشد
sestina
U
سبک شعر بزمی که شبیه مسدس میباشد
dials
U
راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
radical economists
U
منظور گروهی ازاقتصاددانان کلاسیک مانندمالتوس و مارکس میباشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com