Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
idological parties
U
احزاب دارای روش فکری خاص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conservatism
U
عقیده معتقدین به حفظ وضع موجود روش فکری احزاب " توری " درانگلستان که محتوای عقایدشان محافظه کارانه بوده است
socialist international
U
بین الملل سوسیالیست انجمن جهانی احزاب سوسیال دمکرات در لندن که به سال 1591 تاسیس یافته است واعضا ان را احزاب سوسیالیست معتدل تشکیل می دهند
pixilated
U
دارای عدم تعادل فکری
masterminding
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
masterminds
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
masterminded
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
mastermind
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
parts
U
احزاب
the coalition parties
U
احزاب موتلفه
coalition parties
U
احزاب موتلف
coalition parties
U
احزاب موتلفه
The opposition parties .
U
احزاب مخالف
the coalition parties
U
احزاب ائتلاف کننده
cominform
U
دفتر اطلاعات احزاب کمونیست
popular front
U
ائتلاف احزاب دست چپی ومیانه رو
factionalism
U
اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
popular front
U
ائتلافی که احزاب غیر فاشیست در 5391در انترناسیونال کمونیست پیشنهاد شد و بر مبنای ان دولتهایی نیز در فرانسه واسپانیا روی کار امد
intellectuals
U
فکری
excogitative
U
فکری
inconsiderateness
U
بی فکری
incogitancy
U
بی فکری
incogitance
U
بی فکری
conceptual
U
فکری
notional
U
فکری
cerebral
U
فکری
reflectional
U
فکری
intellectual
U
فکری
irreflection
U
بی فکری
mental
U
فکری
braininess
U
فکری
visualization
U
تجسم فکری
fanaticism
U
کوته فکری
ideological war
U
جنگ فکری
perspective
U
جنبه فکری
perspectives
U
جنبه فکری
obsessive rumination
U
نشخوار فکری
enlightenment
U
روشن فکری
sentience
U
زندگی فکری
brain work
U
کار فکری
prudery
U
کوته فکری
provinciality
U
کوته فکری
captivity
U
گفتاری فکری
ideational shield
U
سپر فکری
head work
U
کار فکری
ideo motor
U
فکری- حرکتی
mental work
U
کار فکری
narrow minddedness
U
کوتع فکری
mechanical
U
غیر فکری
indoctrination
U
تلقین فکری
notions
U
ادراک فکری
reflective
U
فکری بازتابی
heartsease
U
اسایش فکری
infantilism of thought
U
کوته فکری
insularism
U
کوته فکری
notion
U
ادراک فکری
perspicuity
U
روش فکری
intellectual capital
U
سرمایه فکری
caprices
U
تمایل فکری
provincialism
U
کوته فکری
dyslogia
U
گفتارپریشی فکری
obsession
U
وسواس فکری
caprice
U
تمایل فکری
obsessions
U
وسواس فکری
intellectualize
U
بصورت فکری در اوردن
brainstorm
U
اشفتگی فکری موقتی
he thought out a plan
U
فکری بنظرش رسید
that is a good idea
U
خوب فکری است
equanimity
U
تعادل فکری انصاف
absolute
آزاد از قیود فکری
ideo motor act
U
عمل فکری- حرکتی
brainstorms
U
اشفتگی فکری موقتی
psychopathy
U
اختلالات فکری وروانی
thoughtless
U
لاقید ناشی از بی فکری
He is an inconderate person .
U
آدم بی فکری است
habiliment
U
جامه استعداد فکری
obsessive compulsive state
U
حالت وسواس فکری- عملی
sympathisers
U
طرفدار همفکر پشتیبان فکری
A penny for your thoughts . Whats exactly on your mind ?
U
به چی؟ فکر می کنی ؟چرا در فکری ؟
sympathizer
U
طرفدار همفکر پشتیبان فکری
sympathizers
U
طرفدار همفکر پشتیبان فکری
To dismiss something from ones thoughtl .
U
فکری را از سر خود بیرون کردن
(have a) bee in one's bonnet
<idiom>
U
فکری که مکررا به ذهن میآید
sympathetically
U
ازروی همدردی یا هم فکری غمخوارانه
to be i. with an idea
U
فکری در کسی تاثیر نمودن
morons
U
فرد فاقد رشد فکری
She's quite a back number.
<idiom>
U
او
[زن]
آدم کهنه فکری است.
moron
U
فرد فاقد رشد فکری
obsessive compupsive disorer
U
روان رنجوری وسواسی فکری- عملی
ideologies
U
روش فکری فرد یا طبقه خاص
radicalism
U
اجتماعی موجود سا سیستم فکری افراطی
He is most suitable for brain work .
U
خیلی بدرد کارهای فکری می خورد
ideology
U
روش فکری فرد یا طبقه خاص
tabula rasa
U
مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
psychomotor
U
ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
orthopsychiatry
U
تداوی روحی اختلالات فکری وروحی اطفال
Mentally retarded children.
U
کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
psychokinesis
U
عملیات جنون امیز در اثراختلالات فکری وروانی
Marxism
U
روش فکری کارل مارکس فیلسوف المانی
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
radicalism
U
روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
churns
U
بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
To work on someone
کسی را پختن
[از نظر فکری وذهنی آماده کردن]
cult
U
هوس وجنون برای تقلید از رسم یاطرز فکری
churned
U
بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
churn
U
بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
aeolist
U
انسانی غلط انداز که ادعای روشن فکری دارد
cults
U
هوس وجنون برای تقلید از رسم یاطرز فکری
stalinism
U
سیستم فکری مارکسیسم به نحوی که استالین ان را تعبیر و تفسیرکرده است
evolutionism
U
روش فکری کسانی که در جمیع امورمعتقد به سیر تکاملی هستند
feel out
<idiom>
U
صحبت یا انجام باشخص به صورتیکه متوجه بشوی که چه فکری میکند
parochialism
U
محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
egalitaire
U
روش فکری است که طرفدارمساوات ابناء بشر در جمیع شئون میباشد
trotskism
U
سیستم فکری تروتسکی همکار لنین که به وسیله استالین از روسیه طرد شد
outside agency
U
شخصی که مجاز نیست درزمین گلف به بازیگر کمک فکری کند
prepossess
U
تحت تاثیرعقیده یامسلکی قرار دادن قبلا تبعیض فکری داشتن
dialectic
U
البته باتفاوتهایی که ناشی از روش فکری خاص هر یک بود به کار می بردند
poomse
U
نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
escapism
U
هر روش فکری که متضمن عزلت و گوشه گیری و فرار از فعالیتهای اجتماعی باشد
idealism
U
روش فکری کسانی که معتقدندسیاست باید تابع ایده الهای انسانی باشد
rationalism
U
سیستم فکری که عقل و استدلال عقلی را مقدم بر هر چیز جهت کشف حقیقت می داند
ideology
U
روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
objectivism
U
روش فکری که مبتنی بر اصالت حقایقی است که به وسیله درک حسی استنباط میشود
ideologies
U
روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
ideology
U
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
erastianism
U
سیستم فکری که وجود هرنوع منشاء الهی و اسمانی رابرای سلطنت و کلیسا نفی میکند
ideologies
U
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
commitment board
U
هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
dogmatism
U
دگماتیسم روش فکری که به موجب ان "دگمها" یا سنن و سوابق مسلمه باید بدون پرسش وکورکورانه مورد تبعیت قرارگیرند
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
controvrsism
U
روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
internationalism
U
روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
whiggism
U
روش فکری منتسب به حزب "ویگ " که در واقع حزب لیبرال و ازادیخواه انگلستان بود
terrorism
U
عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
horizon
U
افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizons
U
افق فکری بوسیله افق محدود کردن
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
mercantilism
U
روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
individualism
U
فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
U
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
utopiannism
U
اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
cataleptic
U
مبتلا به بیماری جمود عضلات مبتلا به جمود فکری
revisionism
U
روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
economic nationalism
U
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
pragmatism
U
مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
fraught with
U
دارای
glochidiate
U
دارای مو
iodic
U
دارای ید
trilinear
U
دارای سه خط
odoriferous
U
دارای بو
footy
U
دارای پا
bilabiate
U
دارای دو لب
three-legged
U
دارای سه پا
three legged
U
دارای سه پا
underweight
U
دارای کسروزن
unidirection
U
دارای یک جهت
tardiest
U
دارای تاخیر
tardier
U
دارای تاخیر
auxiliary
<adj.>
U
دارای مزیت
sulfureous
U
دارای گوگرد
undersigned
U
دارای امضاء
pseudonymous
U
دارای تخلص
behinds
U
دارای پس افت
behind
U
دارای پس افت
unidirectional
U
دارای یک جهت
haired
U
دارای موی ...
vagile
U
دارای تحرک
prerogatived
U
دارای حق ویژه
primipara
U
دارای یک اولاد
primiparous
U
دارای یک اولاد
billed
U
دارای نوک
sedulous
<adj.>
U
دارای پشتکار
studious
<adj.>
U
دارای پشتکار
tardy
U
دارای تاخیر
univalent
U
دارای یک فرفیت
unipod
U
دارای یک پایه
unifoliate
U
دارای یک برگ
unifilar
U
دارای یک سیم یا نخ
beneficial
<adj.>
U
دارای مزیت
ambivalence
U
دارای دو جنبه
portentous
U
دارای فال بد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com