English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
confidence level U احتمالی که یک عدد در محدوده قرار بگیرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
surface mount technology U روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
regional breakpoint U نقط ه توقف که در هر جایی از برنامه میتواند قرار بگیرد تا رفع اشکال شود
concertina fold U قسمت دیگر به جهت مخالف تاکاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار بگیرد و به دخالت کاربر نیازی نباشد
masks U طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
mask U طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
normalised U عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
normalizes U عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
normalize U عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
normalises U عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
normalising U عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
water bath U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
bain-marie U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
double boiler U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
water quench U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
waterbath U [ظرفی که ظرف کوچک تری در آن قرار بگیرد و مواد درون آن ظرف بطور غیر مستقیم گرم شود.]
contingencies U عملیات احتمالی پیش امد احتمالی
contingency U عملیات احتمالی پیش امد احتمالی
misrepresentation U در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
contingency option program U برنامه راه کارهای احتمالی برنامه عملیات مختلف احتمالی
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
the d. take him U بلا بگیرد
to burn the food U بگذارند غذا ته بگیرد
he has raving mad U بودکه کسی جلواورانمیتوانست بگیرد
He muddles the water to catch fish . <proverb> U آب را گل آلود مى کند ماهى بگیرد .
cartful U انچه دریک گاری جا بگیرد
water quench U دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
water bath U دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
waterbath U دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
She found it hard to make up her mind. U برایش سخت بود که تصمیم بگیرد
double boiler U دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
complete substitution U وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
bain-marie U دیگی که دیگ کوچک تری در آن جا بگیرد
conceivably <adv.> U احتمالی
possibly <adv.> U احتمالی
eventual U احتمالی
contingency U احتمالی
contingencies U احتمالی
probabilistic U احتمالی
as may be the case <adv.> U احتمالی
probable U احتمالی
contingently <adv.> U احتمالی
even tual U احتمالی
trundle bed U تختخواب چرخکدار کوتاهی که زیرتختخواب بزرگتری جا بگیرد
alternatives U چیزی که میتواند جای چیز دیگر را بگیرد
counter check U چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
alternative U چیزی که میتواند جای چیز دیگر را بگیرد
risked U خطر احتمالی
adventure U خطر احتمالی
PE U خطای احتمالی
risk U خطر احتمالی
presumptive U فرضی احتمالی
risks U خطر احتمالی
contingent profit U منفعت احتمالی
risking U خطر احتمالی
prospect U مشتری احتمالی
gambling U خطر احتمالی
adventures U خطر احتمالی
contingent liability U بدهی احتمالی
contingent liabilities U بدهیهای احتمالی
contingency plan U طرح احتمالی
ramifications U تبعات احتمالی
contender U برنده احتمالی
contenders U برنده احتمالی
probabilism U احتمالی نگری
probabilistic model U مدل احتمالی
probability cost U بهای احتمالی
prospected U مشتری احتمالی
prospecting U مشتری احتمالی
prospects U مشتری احتمالی
acatalepsy U فلسفهء احتمالی
probable error U اشتباه احتمالی
probabilistic model U الگوی احتمالی
probable error U خطای احتمالی
probability limits U حدود احتمالی
diaper pattern U طرح گل و بلبل تکراری [بطوری که کل متن فرش را در بر بگیرد.]
CB U رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignment U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignments U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
posturing U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
likelier U باور کردنی احتمالی
probabilism U انتخاب وجه احتمالی
likly U باور کردنی احتمالی
break up of the a proposed marriage U به هم خوردن ازدواج احتمالی
likeliest U باور کردنی احتمالی
likely U باور کردنی احتمالی
radial probability density U چگالی شعاعی احتمالی
vertical probable error U اشتباه احتمالی قائم
contingency plan U طرح عملیات احتمالی
You cannot make a silk purse out of a sows ear . <proverb> U هیچکس نمى تواند از گوش ماده خو,ابریشم خالص بگیرد .
betterment U خرجی که به منظور افزایش بازده یا تقلیل هزینه عملیات صورت بگیرد
contingencey forces U نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
norm point U نقطه احتمالی فرود در پرش
contingent zone of fire U منطقه اتش احتمالی توپخانه
buffer zones U منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
buffer zone U منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
contingent effects U اثرات احتمالی انفجار هستهای
probable U باور کردنی امر احتمالی
range probable error U اشتباه احتمالی برد توپ
He is trying to run before he has learned do walk. <proverb> U او مى خواهد قبل از آنکه راه رفتن را یاد بگیرد شروع به دویدن کند.
contingency retention stock U اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی
dope U اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
dopes U اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
When we get this project off the ground we can relax. U وقتی این پروژه پا بگیرد و با موفقیت شروع شود، دیگر خیالمان راحت است.
contingency support stocks U اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
circular probable error U دایره پراکندگی گلوله ها اشتباه احتمالی دایرهای
loading for contingencies U کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
spanned U محدوده
span U محدوده
range U محدوده
spans U محدوده
spanning U محدوده
confine U محدوده
ranges U محدوده
scope U محدوده
confining U محدوده
ranged U محدوده
zones U حیطه محدوده
ranged U حدود محدوده
fair territory U محدوده خطا
error range U محدوده خطا
playing area U محدوده زمین
ranges U حدود محدوده
floored U محدوده زمین
range check U بررسی محدوده
floors U محدوده زمین
grades U سطح یا محدوده
sin bin U محدوده پنالتی
range U حدود محدوده
time limit U محدوده زمانی
grade U سطح یا محدوده
transmission limit U محدوده فرافرستی
soft cell boundaries U محدوده ازاد سل
floor U محدوده زمین
normal range U محدوده عادی
zone U حیطه محدوده
number range U محدوده اعداد
time limits U محدوده زمانی
writ of error U قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
searches U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searched U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searchingly U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
search U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
in U توپ در محدوده زمین
frequency range U محدوده فرکانس نامی
bank switching U راه گزینی محدوده
in- U توپ در محدوده زمین
band U محدوده فرکانس ها بین دو حد
bands U محدوده فرکانس ها بین دو حد
balking billiard U بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
armed peace U حالتی که دولتهابدون درگیری نظامی خود رابرای جنگ احتمالی اماده می کنند
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects. U در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
place utility U استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
leg hit U ضربه بسمت محدوده توپزن
touch in goal U محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
palettes U محدوده رنگهایی که استفاده می شوند
trap shot U ضربه به گوی از محدوده ماسهای
palette U محدوده رنگهایی که استفاده می شوند
barrator U قاضی رشوه گیر رئیس یامتصدی کشتی که رشوه بگیرد
infield U محدوده زمین کریکت نزدیک میله ها
patch U محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
patches U محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
repertoire U محدوده توابع یک وسیله یا نرم افزار
family U محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
outsides U منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
out of bounds U خارج شدن توپ از محدوده زمین
newton U محدوده PDAتوسعه یافته توسط Apple
short line U محدوده تعیین شده برای فرودتوپ
outside U منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
square out U ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
normal U هر محدوده خارج آن خطا محسوب میشود
families U محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
classifying U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
UHF U محدوده فرکانس برای ارسال سیگنالهای تلویزیون
skid pad U محدوده روغنکاری شده ازمایش اتومبیل یاموتورسیکلت
scope U محدوده مقادیر که یک متغیر میتواند شامل شود
band U محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال
bands U محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال
in hand U گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده
normal U محدوده مورد نظر برای نتیجه یا عدد
special U حرف چاپ اضافی که در محدوده استاندارد نوشتاری نیست
team area U محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
center of gravity envelope U تصویر نموداری محدوده عقب و جلوی تغییرات مجازگرانیگاه
quantifier U علامت یا نشانهای که حجم یا محدوده چیزی را نشان دهد
leg theory U روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
popping crease U خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
platform U نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
platforms U نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
privates U محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
window U فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window U فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
trapped U زمینی که دارای محدوده یاتلههای ماسهای بصورت مانع باشد
private U محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
thirds U محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com