Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
obey
U
اجرا کردن دستور
obeyed
U
اجرا کردن دستور
obeying
U
اجرا کردن دستور
obeys
U
اجرا کردن دستور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
actual address
U
دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
GOSUB
U
دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
basic
U
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basics
U
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
effective
U
دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
discrimination instruction
U
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
halted
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
run
U
دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
runs
U
دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
enforcement order
U
دستور اجرا
operation
U
دستور بعدی برای اجرا را می خوانند
executes
U
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
execute
U
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
kill
U
دستور توقف کار کامپیوتر در حین اجرا
executed
U
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
kills
U
دستور توقف کار کامپیوتر در حین اجرا
executing
U
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
multiple
U
نتیجه و محل دستور بعدی که باید اجرا شود
op register
U
ثباتی که حاوی کد عمل دستور در حال اجرا باشد
microprogram
U
هر دستور زبان اسمبلی کامپیوتر که با زیربرنامه اجرا شود
fetched
U
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
mode
U
نوشتن یک دستور که پس از انتخاب دکمهای که به سرخط می رود اجرا میشود
fetches
U
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
operation
U
بخشی از دستور زبان اسمبلی که حاوی نشانههای کد اجرا باشد
modes
U
نوشتن یک دستور که پس از انتخاب دکمهای که به سرخط می رود اجرا میشود
fetch
U
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
mesne process
U
مراحل مختلفه و احکام وقرارهای مختلف دادگاه تاپیش از دستور اجرا
multiphase program
U
برنامهای که بیشتر از یک دستور بازیابی پیش از خاتمه اجرا نیاز دارد
microprogram
U
ثباتی که آدرس ریز دستور بعدی که اید اجرا شود را دارد.
step
U
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
presumptive instruction
U
دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
stepping
U
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
functions
U
دستور برنامه که اجرا را به یک تابع از پیش تعیین شده می برد یا به یک مجموعه دسورات مرتب نامدار
functioned
U
دستور برنامه که اجرا را به یک تابع از پیش تعیین شده می برد یا به یک مجموعه دسورات مرتب نامدار
function
U
دستور برنامه که اجرا را به یک تابع از پیش تعیین شده می برد یا به یک مجموعه دسورات مرتب نامدار
unmodified instruction
U
دستور برنامه که مستقیماگ و بدون تغییرات اجرا میشود تا عملیاتی که باید انجام شود را بدست آورد
separator
U
نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
traces
U
برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
trace
U
برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traced
U
برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
statement
U
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements
U
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
decisions
U
دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
do while
U
یک دستور برنامه نویسی زبان سطح بالا که تا موقعی که شرایط معینی وجود داشته باشد دستورالعملهای حلقهای را اجرا میکند
decision
U
دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد
one for one
U
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
entry
U
اولین دستور اجرا شده در تابع فراخوانده شده
complete
U
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completes
U
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completed
U
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completing
U
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
transfers
U
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transferring
U
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer
U
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
statement
U
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skips
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
modifier
U
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
skipped
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statements
U
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifiers
U
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
piped
U
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe
U
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
fetch
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetched
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetches
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
prefixes
U
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefix
U
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branch
U
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches
U
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
parting injuncyions
U
دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
disassembly order
U
دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
macroinstruction
U
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
language
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction
U
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
enhancing
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhanced
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhance
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhances
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
standards
U
تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard
U
تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
asynchronous
U
تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
simplest
U
وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simpler
U
وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple
U
وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
carry ineffect
U
اجرا کردن
enforce
U
اجرا کردن
carry out
U
اجرا کردن
actualize
U
اجرا کردن
actualise
[British]
U
اجرا کردن
executed
U
اجرا کردن
implement
U
اجرا کردن
delivers
U
اجرا کردن
deliver
U
اجرا کردن
enforced
U
اجرا کردن
implement
U
اجرا کردن
executes
U
اجرا کردن
enforcing
U
اجرا کردن
carry into effect
U
اجرا کردن
make something happen
U
اجرا کردن
fulfit
U
اجرا کردن
carry into execution
U
اجرا کردن
executing
U
اجرا کردن
put ineffect
U
اجرا کردن
put inpractice
U
اجرا کردن
carry into effect
U
اجرا کردن
practising
U
اجرا کردن
perform
U
اجرا کردن
effect
U
اجرا کردن
make a reality
U
اجرا کردن
fulfill
[American]
U
اجرا کردن
exercised
U
اجرا کردن
execute
U
اجرا کردن
exercise
U
اجرا کردن
carry out
U
اجرا کردن
bring inbeing
U
اجرا کردن
administrations
U
اجرا کردن
put into practice
U
اجرا کردن
put into effect
U
اجرا کردن
effected
U
اجرا کردن
exercises
U
اجرا کردن
to put in practice
U
اجرا کردن
bring into being
U
اجرا کردن
effecting
U
اجرا کردن
put in practice
U
اجرا کردن
accomplish
U
اجرا کردن
performs
U
اجرا کردن
performed
U
اجرا کردن
administration
U
اجرا کردن
conduct
U
اجرا کردن
enforces
U
اجرا کردن
implemented
U
اجرا کردن
practises
U
اجرا کردن
conducted
U
اجرا کردن
conducting
U
اجرا کردن
implementing
U
اجرا کردن
practicing
U
اجرا کردن
implements
U
اجرا کردن
execute
U
اجرا کردن
conducts
U
اجرا کردن
practise
U
اجرا کردن
residents
U
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
resident
U
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
briefest
U
دستور خلاصه کردن
brief
U
دستور خلاصه کردن
briefer
U
دستور خلاصه کردن
to put out of court
U
از دستور خارج کردن
tabled
U
از دستور خارج کردن
tables
U
از دستور خارج کردن
briefed
U
دستور خلاصه کردن
tabling
U
از دستور خارج کردن
table
U
از دستور خارج کردن
lay on the table
U
از دستور خارج کردن
to issue instructions
U
دستور صادر کردن
perform a contract
U
قرارداد را اجرا کردن
to carry a motion
U
پیشنهادی را اجرا کردن
fulfill a contract
U
قرارداد را اجرا کردن
to perform a command
U
فرمانی را اجرا کردن
one plus one address
U
قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branch
U
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branches
U
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
to act for somebody
U
به دستور کسی عمل کردن
sight-reading
U
فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
sight read
U
فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
performs
U
بجا اوردن اجرا کردن
sight-read
U
فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
sight-reads
U
فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
perform
U
بجا اوردن اجرا کردن
performed
U
بجا اوردن اجرا کردن
to conduct
[run]
a campaign
U
مبارزه ای
[مسابقه ای]
را اجرا کردن
fill
U
اجرا کردن بزرگ شدن
fills
U
اجرا کردن بزرگ شدن
immediate
U
دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
implemented
U
انجام دادن یا اجرا کردن چیزی
implement
U
انجام دادن یا اجرا کردن چیزی
implements
U
انجام دادن یا اجرا کردن چیزی
execution
U
بدار زدن اعدام اجرا کردن
to spotlessly perform something
U
اجرا کردن چیزی بطور بی ایراد
implementing
U
انجام دادن یا اجرا کردن چیزی
cancelling
U
لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancels
U
لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancel
U
لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
conducted
U
اجرا کردن هدایت کردن
conducts
U
اجرا کردن هدایت کردن
conduct
U
اجرا کردن هدایت کردن
conducting
U
اجرا کردن هدایت کردن
kills
U
دستور پاک کردن فایل ذخیره شده به کلی
justifies
U
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
kill
U
دستور پاک کردن فایل ذخیره شده به کلی
cancel
U
متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
justifying
U
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
cancels
U
متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
cancelling
U
متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
justify
U
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
pass
U
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
kills
U
پاک کردن فایل با توقف برنامه در حین اجرا
passes
U
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com