English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
inevitable U اجتناب ناپذیر
unavoidable U اجتناب ناپذیر
absolute <adj.> U اجتناب ناپذیر
inalienable <adj.> U اجتناب ناپذیر
indispensable <adj.> U اجتناب ناپذیر
inevitable <adj.> U اجتناب ناپذیر
unalienable <adj.> U اجتناب ناپذیر
unalterable <adj.> U اجتناب ناپذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
stagnation thesis U ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
Other Matches
evasive steering U اجتناب از زیردریایی دشمن حرکت اجتناب امیز ناو
evasion U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasions U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
invulnerable U زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
immedicable U درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
irrevocably U بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
avoidance U اجتناب
shirk U اجتناب
eschewal U اجتناب
elusion U اجتناب
shirks U اجتناب
shirking U اجتناب
shirked U اجتناب
eschewing U اجتناب کردن
passes U اجتناب کردن
eschews U اجتناب کردن
stay away from <idiom> U اجتناب کردن
eluding U اجتناب کردن از
pass U اجتناب کردن
passed U اجتناب کردن
aviod U اجتناب کردن از
eschew U اجتناب کردن
forbear U اجتناب کردن از
forbears U اجتناب کردن از
eschewed U اجتناب کردن
to shuffle throuch shun U اجتناب کردن از
steer clear of someone <idiom> U اجتناب کردن
eludes U اجتناب کردن از
eluded U اجتناب کردن از
active avoidance U اجتناب فعال
avoidance gradient U شیب اجتناب
avoidancae training U اجتناب اموزی
steer clear U اجتناب کردن
evitable U اجتناب پذیر
avoidable U اجتناب پذیر
inescapable U غیرقابل اجتناب
elude U اجتناب کردن از
refrainment U خود داری اجتناب
avoidable costs U هزینههای قابل اجتناب
risk avoider U اجتناب کننده از خطر
risk avoider U اجتناب کننده از ریسک
unavoidable U غیر قابل اجتناب
inevitable U غیر قابل اجتناب
emergency risk U خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
to stay away from something U اجتناب کردن از چیزی یا جایی
tax avoidance U اجتناب از پرداخت مالیات کاهش بدهی مالیاتی
last chance rule U مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
evade U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evaded U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evading U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
terrain avoidance U اجتناب خودکار هواپیما از برخورد باموانع زمینی هنگام فرود
evades U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
lay up U ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
chop U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chopped U کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
unchallenged U بحث ناپذیر
waterproof U نم ناپذیر
imperviable U نم ناپذیر
inappeasable U ناپذیر
watertight U اب ناپذیر
waterproofed U نم ناپذیر
waterproofs U نم ناپذیر
indefectible U خلل ناپذیر
incorruptibly U بطورفساد ناپذیر
inconvertible U مبادله ناپذیر
incompressible U فشار ناپذیر
incompressible U تراکم ناپذیر
incommutably U تبدیل ناپذیر
indecomposable U فساد ناپذیر
incommutable U تخفیف ناپذیر
indefeasible U فسخ ناپذیر
incommensurable U مقایسه ناپذیر
indefeasible U بطلان ناپذیر
incommutable U استحاله ناپذیر
incommensurable U سنجش ناپذیر
unwearying U خستگی ناپذیر
fatigueless U خستگی ناپذیر
exhautless U خستگی ناپذیر
engrained U چاره ناپذیر
beyond bearing U تحمل ناپذیر
ego alien U خود ناپذیر
drainless U خستگی ناپذیر
deathless U فنا ناپذیر
immiscible U امیزش ناپذیر
immiscible U امتزاج ناپذیر
incodensable U انقباض ناپذیر
inappellable U پژوهش ناپذیر
inappealable U پژوهش ناپذیر
inalterable U تغییر ناپذیر
imperviable U سرایت ناپذیر
impenitent U توبه ناپذیر
impartible U بخش ناپذیر
immitigable U تخفیف ناپذیر
incoercible U انقباض ناپذیر
unchallenged U انکار ناپذیر
waterproof wire U سیم نم ناپذیر
water proof U رطوبت ناپذیر
untouchability U لمس ناپذیر
unsearchable U کاوش ناپذیر
unobjectionable U اعتراض ناپذیر
uninflammable U اشتعال ناپذیر
undecidable U تصمیم ناپذیر
unconquerable U تسخیر ناپذیر
uncomputable U محاسبه ناپذیر
unchangeable U تغییر ناپذیر
unappealabe U پژوهش ناپذیر
stainless U زنگ ناپذیر
spanless U پیمایش ناپذیر
sateless U سیری ناپذیر
sure-fire U شکست ناپذیر
inaccessible U ارتباط ناپذیر
impossible [colloquial] <adj.> U تحمل ناپذیر
impracticable <adj.> U انجام ناپذیر
inexecutable <adj.> U انجام ناپذیر
unfeasible <adj.> U انجام ناپذیر
remediless U درمان ناپذیر
raintight U باران ناپذیر
insol U انحلال ناپذیر
inscrvtable U تفحص ناپذیر
inirritable U تحریک ناپذیر
infrangible U تجزیه ناپذیر
inextinguishably U بطورتسکین ناپذیر
inexplorable U کاوش ناپذیر
inexhaustibly U بطورپایان ناپذیر
inexcitable U هیجان ناپذیر
ineludible U گریز ناپذیر
indubious U تردید ناپذیر
indisributable U بخش ناپذیر
unappeasable U استمالت ناپذیر
indispansably U بطورچاره ناپذیر
indisciplinable U انظباط ناپذیر
insusceptible U تایید ناپذیر
intangibly U بطورلمس ناپذیر
nonsuperimposable U انطباق ناپذیر
non descript U تشریح ناپذیر
non descript U وصف ناپذیر
nanoaddressable U نشانی ناپذیر
joiner door U دربهای اب ناپذیر
irriversible U برگشت ناپذیر
irresolvable U تجزیه ناپذیر
irresistable U مقاومت ناپذیر
irremissible U اغماض ناپذیر
irrecoverably U بطوراصلاح ناپذیر
irrecoverable U جبران ناپذیر
irrecocilably U بطوروفق ناپذیر
ireversible U تغییر ناپذیر
invariant U تغییر ناپذیر
indiminishable U کاهش ناپذیر
interminable U پایان ناپذیر
immutable U تغییر ناپذیر
unexceptionable U استثناء ناپذیر
irrevocably U بطورفسخ ناپذیر
unanswerable U جواب ناپذیر
unavoidable U چاره ناپذیر
disconsolate U تسلی ناپذیر
unanswerable U تکذیب ناپذیر
impermeable U تراوش ناپذیر
irreconcilable U اشتی ناپذیر
invariable U تغییر ناپذیر
unbearably U تحمل ناپذیر
intangible U لمس ناپذیر
inaccessible U دسترسی ناپذیر
unbeatable U باخت ناپذیر
infallible U لغزش ناپذیر
ineluctable U چاره ناپذیر
insoluble U انحلال ناپذیر
inalienable U بیع ناپذیر
inseparable U تفکیک ناپذیر
unbearable U تحمل ناپذیر
unalterable U تغییر ناپذیر
impermeable U رطوبت ناپذیر
irreconcilable U وفق ناپذیر
unceasing U ایست ناپذیر
incurable U درمان ناپذیر
incurable U بهبودی ناپذیر
incurable U علاج ناپذیر
impregnable U رسوخ ناپذیر
adamantly U تزلزل ناپذیر
immobile U جنبش ناپذیر
undeniable U انکار ناپذیر
undeniably U انکار ناپذیر
inconceivable U تصور ناپذیر
inflexible U انحناء ناپذیر
overpowering U مقاومت ناپذیر
voracious U سیری ناپذیر
incomparable U مقایسه ناپذیر
uncompromisingly U مصالحه ناپذیر
uncompromising U مصالحه ناپذیر
irreversible U بازگشت ناپذیر
irreversible U واگشت ناپذیر
indeterminable U تعیین ناپذیر
irreversible U برگشت ناپذیر
unceasing U پایان ناپذیر
adamant U تزلزل ناپذیر
inscrutable U نفوذ ناپذیر
indefatigable U خستگی ناپذیر
insupportable U تحمل ناپذیر
intolerable U تحمل ناپذیر
irrefutable U انکار ناپذیر
inconsolable U دلداری ناپذیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com