Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
farm out
U
اجاره دادن زمین مزروعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
arrendare
U
اجاره دادن ملک یا زمین به طور سالانه
farms
U
زمین مزروعی
tilth
U
زمین مزروعی
farmed
U
زمین مزروعی
farm
U
زمین مزروعی
arable
U
قابل زرع زمین مزروعی
farmed
U
اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farms
U
اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farm
U
اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
letting
U
اجاره دادن اجاره رفتن
lease
U
اجاره نامه اجاره دادن
lets
U
اجاره دادن اجاره رفتن
let
U
اجاره دادن اجاره رفتن
leases
U
اجاره نامه اجاره دادن
land tenure
U
اجاره داری زمین
explees
U
اجاره بها یا منافع زمین
socage
U
سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
soccage
U
سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
sublease
U
اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
severalty
U
مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
lends
U
عاریه دادن اجاره دادن
lend
U
عاریه دادن اجاره دادن
stand for
<idiom>
U
اجاره دادن
farmed
U
اجاره دادن به
farm
U
اجاره دادن به
get out
U
اجاره دادن
to put out to lease
U
اجاره دادن
to let out
U
اجاره دادن
leases
U
اجاره دادن
hiring
U
اجاره دادن
lease
U
اجاره دادن
hires
U
اجاره دادن
rent
U
اجاره دادن
hire
U
اجاره دادن
let out
U
اجاره دادن
put out on lease
U
اجاره دادن
let
U
اجاره دادن
letting
U
اجاره دادن
farms
U
اجاره دادن به
lets
U
اجاره دادن
to take in lodgers
U
اجاره فرعی دادن
sublet
U
اجاره فرعی دادن
to let something on a lease
U
اجاره دادن چیزی
to underlease
U
اجاره فرعی دادن
to underlet
U
اجاره فرعی دادن
to hire out something
U
اجاره دادن چیزی
to rent out something
U
اجاره دادن چیزی
to underlet
U
حق اجاره به مستاجرفرعی دادن
sublet
U
حق اجاره بمستاجرفرعی دادن
to let a house
U
خانهای را اجاره دادن
to let something
[British E]
[Real Estate]
U
اجاره دادن چیزی
to take in lodgers
U
حق اجاره به مستاجرفرعی دادن
to underlease
U
حق اجاره به مستاجرفرعی دادن
sublets
U
اجاره فرعی دادن
sublets
U
حق اجاره بمستاجرفرعی دادن
charters
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartered
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charter
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartering
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
sublease
U
به مستاجر دیگری اجاره دادن
charter
U
دربست اجاره کردن یا دادن
rent
U
کرایه اجاره کردن یا دادن
charters
U
دربست اجاره کردن یا دادن
chartered
U
دربست اجاره کردن یا دادن
chartering
U
دربست اجاره کردن یا دادن
underlet
U
کمتر از ارزش واقعی اجاره دادن
chater party
U
اجاره نامه یا قرارداد اجاره کشتی تجاری
arability
U
مزروعی
landholder
U
اجاره دار زمین دار
organization of the ground
U
سازمان دادن یا ارایش دادن زمین
Lease (rental) agreement.
U
اجاره نامه (قرار داد اجاره )
cultivated areas
U
مناطق مزروعی
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
cadastral
U
مربوط به املاک مزروعی
iceland poppy
U
انواع خشخاش مزروعی چندساله
emblements
U
منافع حاصله اززمین مزروعی
rurban
U
وابسته بناحیه مسکونی مزروعی
under lease
U
وقتی مستاجر اصلی ملک برای مدتی کمتر از مدت باقیمانده اجاره خودش ملک را اجاره دهد
cadastre
U
مامور ثبت وممیزی املاک مزروعی وغیر منقول
hire
U
اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
hiring
U
اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
hires
U
اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
earth
U
به زمین اتصال دادن
land forming
U
شکل دادن زمین
earths
U
به زمین اتصال دادن
ground
U
تماس دادن توپ با زمین
kow-tow
U
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tows
U
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-towed
U
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
reclaim
U
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaimed
U
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
kow-towing
U
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
reclaiming
U
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaims
U
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
rental
U
اجاره بها اجاره
leasing
U
اجاره کردن اجاره
tries
U
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
try
U
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
ground
U
تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
marker
U
علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
markers
U
علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
time charter
U
اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
development
U
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
developments
U
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
fumbles
U
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbled
U
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumble
U
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
on lease
U
در اجاره
tenanted by
U
در اجاره
to hold by lease
U
در اجاره
let
U
اجاره
factor payments
U
اجاره
locatio
U
اجاره
rent-free
U
بی اجاره
rent free
U
بی اجاره
hire
U
اجاره
hiring
U
اجاره
lets
U
اجاره
leases
U
اجاره
letting
U
اجاره
hired
U
در اجاره
leasing
U
اجاره
rent
U
اجاره
lease
U
اجاره
hires
U
اجاره
renter
U
اجاره دهنده
hire out
<idiom>
U
اجاره شخصی
cash rent
U
اجاره نقدی
to charter
U
اجاره کردن
chartering
U
اجاره کشتی
farmer
U
اجاره کار
charters
U
اجاره کشتی
charter
U
اجاره کشتی
pepper corn rent
U
اجاره فاهری
chartered
U
اجاره کشتی
pepper corn rent
U
اجاره اعتباری
bailor
U
اجاره دهنده
rental
U
اجاره نامه
revenue farmer
U
اجاره کار
cotenancy
U
هم اجاره نشینی
cotenancy
U
اجاره اشتراکی
cotenant
U
هم اجاره نشین
rentable
U
قابل اجاره
rent
U
اجاره بها
rent
U
اجاره کردن
crop rent
U
اجاره محصول
leasing
U
اجاره داری
charterer
U
اجاره کننده
bareboat charter
U
اجاره دربست
barehull charter
U
اجاره دربست
barepole charter
U
اجاره دربست
bailer
U
اجاره دهنده
tenancies
U
اجاره داری
quasi rent
U
شبه اجاره
tenancy
U
اجاره داری
back rent
U
اجاره پس افتاده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com