Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
explees
U
اجاره بها یا منافع زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
severalty
U
مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
Other Matches
vesture
U
منافع و نمائات زمین
emblements
U
منافع حاصله از زمین
shifting use
U
مالکیت منافع زمین با درج شرط به نفع ثالث
profits a prendre
U
درCL عامل در حق علف چر وسایر منافع حاصله از زمین هم ذیحق میشود
land tenure
U
اجاره داری زمین
farm out
U
اجاره دادن زمین مزروعی
soccage
U
سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
socage
U
سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
invisible hand
U
فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
arrendare
U
اجاره دادن ملک یا زمین به طور سالانه
charter
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charters
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartering
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartered
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chater party
U
اجاره نامه یا قرارداد اجاره کشتی تجاری
landholder
U
اجاره دار زمین دار
farm
U
اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farmed
U
اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
Lease (rental) agreement.
U
اجاره نامه (قرار داد اجاره )
farms
U
اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
under lease
U
وقتی مستاجر اصلی ملک برای مدتی کمتر از مدت باقیمانده اجاره خودش ملک را اجاره دهد
let
U
اجاره دادن اجاره رفتن
lets
U
اجاره دادن اجاره رفتن
letting
U
اجاره دادن اجاره رفتن
lease
U
اجاره نامه اجاره دادن
leases
U
اجاره نامه اجاره دادن
leasing
U
اجاره کردن اجاره
rental
U
اجاره بها اجاره
earnings
U
منافع
revenue
U
منافع
perquisites
U
منافع
perquisite
U
منافع
spillover benefits
U
منافع خارجی
private benefits
U
منافع خصوصی
net benefits
U
منافع خالص
mutual interests
U
منافع مشترک
public interest
U
منافع عمومی
public interest
U
منافع عامه
pure interest
U
منافع خالص
benefit spillovers
U
نشر منافع
public benefits
U
منافع عمومی
windfall gains
U
منافع اتفاقی
union
U
اشتراک منافع
economic interest
U
منافع اقتصادی
class interests
U
منافع طبقاتی
unions
U
اشتراک منافع
tangible benefits
U
منافع مرئی
conflict of interest
U
برخورد منافع
harmony of interests
U
هماهنگی منافع
fictious dividened
U
منافع موهوم
capital gains
U
منافع سرمایهای
conflict of interest
U
تضاد منافع
fictitious dividens
U
منافع موهوم
harmony of interests
U
سازگاری منافع
vested interest
U
منافع مقرره
vested interests
U
منافع مقرره
gains from trade
U
منافع حاصل از تجارت
rent
U
مال الاجاره منافع
self regard
U
حفظ منافع شخصی
separable accretions and benefits
U
نمائات و منافع منفصله
social security benefits
U
منافع تامین اجتماعی
solidarity
U
اشتراک منافع ومسئولیتها
beneficial ownership
U
مالکیت به نسبت منافع
undistributed earnings
U
منافع تقسیم نشده
windfall gains
U
منافع باد اورده
undistributed earnings
U
منافع توزیع نشده
valuation of benefits
U
ارزش گذاری منافع
the profits and accretions which are an
U
منافع و نمائات متصله مال
measurement of benefits and costs
U
اندازه گیری منافع و هزینه ها
it is p to our interests
U
برای منافع مازیان اوراست
emblements
U
منافع حاصله اززمین مزروعی
original and derivative estate
U
اصل مال یا نمائات یا منافع ان
tangible benefits
U
منافع مشهود فواید عینی
time charter
U
اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
protection and indemnity club
U
باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
pray in aid
U
دعوی مطالبه منافع ناشی ازمحتویات یک سند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
p&l club
U
club indemnity protectionand باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
saving
U
خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
apportionment
U
افراز سرشکن کردن هزینه به چندسال به نسبت منافع حاصله در هر سال
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sublease
U
اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
intervener
U
در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
lease
U
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
leases
U
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
pork barrel
U
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
leases
U
اجاره
hire
U
اجاره
factor payments
U
اجاره
lets
U
اجاره
to hold by lease
U
در اجاره
hiring
U
اجاره
hires
U
اجاره
let
U
اجاره
locatio
U
اجاره
letting
U
اجاره
rent
U
اجاره
tenanted by
U
در اجاره
on lease
U
در اجاره
rent free
U
بی اجاره
rent-free
U
بی اجاره
leasing
U
اجاره
hired
U
در اجاره
lease
U
اجاره
unfriendly act
هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dedication
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedications
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
lessee
U
اجاره دار
hiring
U
اجاره دادن
hires
U
اجاره کردن
lease contract
U
عقد اجاره
leasable
U
اجاره کردنی
lease contract
U
اجاره نامه
lease holder
U
اجاره دار
lessee
U
اجاره نشین
lease agreement
U
قرارداد اجاره
farming
U
اجاره کاری
estate at will
U
اجاره مشروط
tenency agreement
U
اجاره نامه
farmeble
U
قابل اجاره
hanging gale
U
اجاره پس افتاده
tenruial
U
تصرفی اجاره
tenantry
U
اجاره نشینی
cotenancy
U
اجاره اشتراکی
get out
U
اجاره دادن
explicit rent
U
اجاره بها
farmable
U
قابل اجاره
cotenancy
U
هم اجاره نشینی
cotenant
U
هم اجاره نشین
period of hire
U
مدت اجاره
charter
U
اجاره کشتی
hire
U
اجاره کردن
hire
U
اجاره دادن
chartered
U
اجاره کشتی
chartering
U
اجاره کشتی
charters
U
اجاره کشتی
take on lease
U
اجاره کردن
hires
U
اجاره دادن
hiring
U
اجاره کردن
pepper corn rent
U
اجاره اعتباری
put out on lease
U
اجاره دادن
quasi rent
U
شبه اجاره
lease
U
اجاره کردن
lease
U
اجاره دادن
renewal offf lease
U
تجدید اجاره
rentable
U
قابل اجاره
renter
U
اجاره دهنده
rentier
U
اجاره دهنده
revenue farmer
U
اجاره کار
tenure
U
اجاره داری
pepper corn rent
U
اجاره فاهری
rent
U
اجاره کردن
fee
U
اجاره کردن
rent
U
اجاره دادن
ground rents
U
اجاره عرصه
ground rent
U
اجاره عرصه
leasehold
U
اجاره داری
rent
U
اجاره بها
leaseholder
U
اجاره دار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com