Perdic | اثر پیچشی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 45 (6 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	coriolis U	اثر پیچشی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	chop U	ضربه پیچشی
	chopped U	ضربه پیچشی
	torque U	نیروی پیچشی گشتاوری
	torque U	گشتاور پیچشی
	torque U	لنگر پیچشی
	coil spring U	فنر پیچشی
	compound bending U	خمشی که دران لنگر پیچشی صفر بوده وتنشهای عمودی کششی وفشاری فاهر میشوند
	contra rotating U	دو یا چند ملخ یا شفت که درخلاف جهت هم روی محورمشترکی میچرخند و بدین ترتیب مانع اثر نیروهای پیچشی میشوند
	driving torque U	گشتاور پیچشی گرداننده
	drop worm shaft U	محور پیچشی سقوطی
	front strain U	کرنش پیچشی
	kick serve U	سرویس پیچشی
	modulus of torsion U	مدول پیچشی
	torsional modulus U	مدول پیچشی
	no load torque U	گشتاور پیچشی بی باری
	running torque U	گشتاور پیچشی حرکت
	stalling torque U	گشتاور پیچشی ناتوان
	starting torque U	گشتاور پیچشی راه انداز
	synchronizing torque U	گشتاور پیچشی همزمان
	torisonal strain U	فشار پیچشی
	torsional strain U	فشار پیچشی
	torque converter U	مبدل گشتاور پیچشی
	torque regulator U	تنظیم کننده گشتاور پیچشی
	torsion balance U	ترازوی پیچشی
	torsion bar U	بار پیچشی اهرم تعلیق
	torsion dynamometer U	توان سنج پیچشی
	torsion spring U	فنر پیچشی
	torsional angle U	زاویه پیچشی
	torsional ballance U	بالانس پیچشی
	torsional fatigue strength U	استحکام فرسودگی پیچشی
	torsional force U	نیروی پیچشی
	torsional instability U	ناپایداری پیچشی
	torsional load U	بار پیچشی
	torsional moment U	گشتاور پیچشی
	torsional resistance U	مقاومت پیچشی
	torsional strength U	استحکام پیچشی
	torsional stress U	تنش پیچشی
	torsional vibration U	نوسان پیچشی
	torsional vibration U	ارتعاش پیچشی
	twistor U	حافظه پیچشی
	Afshan [all-over pattern] U	طرح افشان [با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
	curved design U	پیچشی
	Herati border U	طرح حاشیه هراتی [این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
	rosette border U	حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
Partial phrase not found.

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy