Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
the law is prospective
U
اثر قانون مربوط به اینده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
futuristic
U
مربوط به اینده
prospective
U
مربوط به اینده
long range
U
مربوط به اینده دور
proximo
U
مربوط بماه اینده
child labour legislation
U
قانون مربوط به کارخردسالان
mil rule
U
قانون مربوط به رابطه میلیمی
future perfect
U
شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
huygen's principle
U
قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
forced sale
U
فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
legalism
U
رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
the law is not retroactive
U
قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
code
U
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
declaratory statute
U
قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure
U
قانون اصول محاکمات قانون شکلی
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
canons
U
قانون کلی قانون شرع
say's law
U
قانون سی . براساس این قانون
canon
U
قانون کلی قانون شرع
penal statute
U
قانون جزایی قانون مجازات
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
marginal productivity law
U
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
futurity
U
اینده
aftertime
U
اینده
incoming
U
اینده
to be
U
اینده
forthcoming
U
اینده
approaching
U
اینده
comer
U
اینده
following on
U
از پی اینده
future
U
اینده
toward
U
اینده
forthcomming
U
اینده
coming
U
اینده
lavenir
U
اینده
next
U
اینده
in the time to come
U
اینده
at a laterd
U
در اینده
prospected
U
اینده نگری
prospects
U
اینده نگری
proximo
U
درماه اینده
even tual
U
درنتیجه اینده
by next mail
U
باپست اینده
paulo postfuture
U
اینده نزدیک
the a season
U
موسم اینده
prospectiveness
U
وابستگی به اینده
prospecting
U
اینده نگری
the future
U
جهان اینده
emergent
U
بیرون اینده
intercurrent
U
در میان اینده
proximo
U
ماه اینده
offing
U
در اینده نزدیک
looking
U
بنظر اینده
the f. winter
U
زمستان اینده
futures
U
قراردادهای اینده
prospect
U
اینده نگری
the next world
U
جهان اینده
the a season
U
فعل اینده
the next world
U
عالم اینده
f. tense
U
زمان اینده
odd comeshortly
U
اینده نزدیک
upcoming
U
زود اینده
futures contract
U
قرارداد اینده
futurism
U
اینده گرایی
futurity
U
نسل اینده
futurity
U
اتفاقات اینده
catabatic
U
پایین اینده
providential
U
اینده نگر
sup.latest or last
U
دیر اینده
prospectively
U
با عطف به اینده
prospectus
U
اینده نامه
prospectuses
U
اینده نامه
nrxt monday
U
دوشنبه اینده
prospect of the future
U
دورنمای اینده
erelong
U
در اینده نزدیک
katabatic
U
پائین اینده
nether world
U
جهان اینده
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
emergence
U
ناگه اینده اورژانس
prescient
U
عالم به غیب یا اینده
otherworldiness
U
وابستگی بجهان اینده
oncoming
U
پیشامد کننده اینده
scouts
U
ارزیابی حریف اینده
prospectiveness
U
چشم داشت به اینده
provident
U
صرفه جو اینده نگر
the ensving twelve months
U
دوازده ماه اینده
latest
U
تازه گذشته اینده
scout
U
ارزیابی حریف اینده
future
U
بعد اینده اتیه
scouted
U
ارزیابی حریف اینده
without prejudice
U
بدون تاثیر به اینده
emergency
U
ناگه اینده اورژانس
tardier
U
دیر اینده کند
post date
U
تاریخ اینده گذاشتن
emergencies
U
ناگه اینده اورژانس
tardy
U
دیر اینده کند
tardiest
U
دیر اینده کند
perfect foresight
U
اینده نگری کامل
the rising generation
U
دوره جوانان اینده
implied trust
U
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
intermediate
U
درمیان اینده مداخله کننده
hold over
U
برای اینده نگاه داشتن
hunching
U
فن احساس وقوع امری در اینده
on the th prox
U
در روز چهارم ماه اینده
hunches
U
فن احساس وقوع امری در اینده
hunch
U
فن احساس وقوع امری در اینده
providence
U
صرفه جویی اینده نگری
exdividend
U
بدون سود اینده سهام
forward sales
U
فروش کالاجهت تحویل در اینده
hunched
U
فن احساس وقوع امری در اینده
future attacks
U
حملههای اینده را پیش بینی نکردند
hidden momentum of population growth
U
سبب گستردگی والدین اینده میشود
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
nominating
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominates
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominate
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
tenors
U
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
tenor
U
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
current liabilities
U
بدهیهایی که باید در اینده نزدیک پرداخت شوند
executory contract
U
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
augural
U
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
the law does not apply to him
U
او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
disqualification
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
bill time draft
U
برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
exclusion
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از دوبازی اینده
futures
U
قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
disqualifications
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
prolepsis
U
فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
experimental free handicap
U
دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
demand factors
U
پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
dynamic analisis
U
تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
the long arm of the law
U
دست قانون
[دست قدرتمند قانون]
plunging fire
U
تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
innovation theory
U
ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
future promissory
U
زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
intervenient
U
در میان اینده واقع در میان
rule
U
قانون
law
U
قانون
legal
U
قانون
enacment
U
قانون
kanoon
U
قانون
statutes
U
قانون
canons
U
قانون
act
U
قانون
acted
U
قانون
statute
U
قانون
legislation
U
قانون
canon
U
قانون
laws
U
قانون
regulation
U
قانون
lex
U
قانون
nisi
U
قانون
hess's law
U
قانون هس
edicts
U
قانون
edict
U
قانون
code
U
قانون
regardless of the law
U
به قانون
law of constant heat sumation
U
قانون هس
indemnities
U
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnity
U
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
mil rule
U
قانون میلیم
law of gravitation
U
قانون گرانش
to break a law
U
قانون شکنی
law of frequency
U
قانون بسامد
chain rule
U
قانون زنجیری
law of demand
U
قانون تقاضا
law of election
U
قانون انتخابات
economic law
U
قانون اقتصادی
employment act
U
قانون اشتغال
unwritten law
U
قانون ننوشته
breach
U
قانون شکنی
breached
U
قانون شکنی
nationality law
U
قانون تابعیت
breaches
U
قانون شکنی
trapezoidal law
U
قانون ذوذنقهای
planck law
U
قانون پلانک
law of effect
U
قانون اثر
einstein's law
U
قانون اینشتاین
law of induced current
U
قانون لنتس
distribution law
U
قانون توزیع
articles
U
ماده قانون
merkel's law
U
قانون مرکل
the letter of the law
U
عبارت قانون
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com