Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
confluence
اتصال یا تلاقی دو نهر همریختنگاه
confluences
U
اتصال یا تلاقی دو نهر همریختنگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
concurrence
U
تلاقی دو نیرو در یک خط عملیات نقطه تلاقی همزمان بودن
male connector
U
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
conflux
U
تلاقی
confluence
U
تلاقی
collisions
U
تلاقی
collision
U
تلاقی
tangency
U
تلاقی
anastomosis
U
تلاقی
weaving
U
تلاقی
confluences
U
تلاقی
anastomois
U
تلاقی
layers
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patch
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP
U
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
connector
U
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibre
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contacting
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
U
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
gantlet
U
تلاقی کردن
intersection point
U
نقطه تلاقی
interactional points
U
نقاط تلاقی
commissure
U
محل تلاقی
crossing points
U
نقطه تلاقی
vanishing point
U
نقطه تلاقی
incidence matrix
U
ماتریس تلاقی
meetings
U
تلاقی همایش
point of intersection
U
نقطه تلاقی
crossing point
U
نقطه تلاقی
meeting
U
تلاقی همایش
DB connector
U
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
outfall
U
محل تلاقی دوابریز
crossing
U
نقطه تلاقی دوراهی
mould line
U
خط حاصل از تلاقی دو سطح
counter
U
باجه تلاقی کردن
countered
U
باجه تلاقی کردن
redezvous
U
محل تلاقی یکانها
groins
U
محل تلاقی دوطاق
groin
U
محل تلاقی دوطاق
quits
U
بی حساب تلاقی شده
countering
U
باجه تلاقی کردن
concourses
U
محل تلاقی چندخیابان یا جاده
pitch curves
U
تلاقی سطوح طرفین دندانه
concourse
U
محل تلاقی چندخیابان یا جاده
csma/cd
U
دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
meeting
U
تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
weaving distance
U
طول تلاقی مسافت همبری
meetings
U
تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
gantlet
U
: محل تلاقی دو خط راه اهن
swivelled
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drawbar
U
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivels
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkages
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivel
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
creased
U
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creasing
U
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
crease
U
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creases
U
محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
buttock lines
U
نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
telematics
U
نقطه تلاقی راه دور وپردازش خودکار اطلاعات
RJ connector
U
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
ramps
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
lead
U
قطب اتصال سیم اتصال
ramp
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
leads
U
قطب اتصال سیم اتصال
terminals
U
محل اتصال پیچ اتصال
terminal
U
محل اتصال پیچ اتصال
cascade connection
U
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
slip road
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
passing place
U
محل پیش بینی شده برای تلاقی در راههای شوسهای
carrier sense
U
detect collision accesswith multiple دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
junction well
U
چاهها یا گودالهایی که درمحل تلاقی تغییر شیب زهکشهای زیرزمینی ایجادمیگردند
relief hole
U
سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
T connector
U
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
mach stem
U
جبهه موج حاصل از تلاقی موج برخوردی و منعکس
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line
U
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
crossing point
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
redezvous
U
تلاقی کردن ملاقات کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
interconnection
U
اتصال
interconnetion
U
اتصال
scarf
U
اتصال
contacts
U
اتصال
juncture
U
اتصال
attach
U
اتصال
attaching
U
اتصال
bounding
U
اتصال
inosculation
U
اتصال
coupling
U
اتصال
contacting
U
اتصال
conjunction
U
اتصال
conjunctions
U
اتصال
contacted
U
اتصال
coitus
U
اتصال
scarfs
U
اتصال
single u butt weld
U
اتصال لب به لب "یو"
union
U
اتصال
unions
U
اتصال
networks
U
اتصال
network
U
اتصال
nexus
U
اتصال
suspensions
U
اتصال
seam
U
خط اتصال
continuity
U
اتصال
seams
U
خط اتصال
fitting
U
اتصال
suspension
U
اتصال
fusion
U
اتصال
bonding
U
اتصال
hitching
U
اتصال
single u butt joint
U
اتصال لب به لب "یو"
lap joint
U
اتصال لب به لب
law of continvity
U
اتصال
lead wire
U
خط اتصال
joint
U
اتصال
hitch
U
اتصال
hitched
U
اتصال
hitches
U
اتصال
fusions
U
اتصال
attaches
U
اتصال
connectivity
U
اتصال
connection line
U
خط اتصال
junction
U
اتصال
concatenate
U
اتصال
cutter link
U
اتصال
tie line
U
خط اتصال
tie down
U
اتصال
junctions
U
اتصال
link
U
اتصال
connection
U
اتصال
connector
U
اتصال
connexions
U
اتصال
conjuncture
U
اتصال
v joint
U
اتصال "وی "
connect node
U
کد اتصال
butt joint riveting
U
اتصال لب به لب
wiring
U
اتصال
contact
U
اتصال
bindings
U
اتصال
symphysis
U
اتصال
binding
U
اتصال
colligation
U
اتصال
jump joint
U
اتصال لب به لب
incorporation
U
اتصال
abutment
U
اتصال
abjoint
U
بی اتصال
clutch dog
U
فک اتصال
butt joint
U
اتصال لب به لب
capacity ground
U
اتصال به فرفیت
connecting diagram
U
دیاگرام اتصال
receptacle
U
سیم اتصال
fuse post
U
اتصال فیوز
flang joint
U
اتصال سرلوله
accolade
U
خط اتصال اکولاد
flang joint
U
اتصال لبه
accolades
U
خط اتصال اکولاد
receptacles
U
سیم اتصال
fitting joint
U
اتصال مناسب
connected load
U
توان اتصال
finger joint
U
اتصال انگشتی
jacks
U
انبر اتصال
cable joint
U
موف اتصال
jack
U
انبر اتصال
cam control
U
بادامک اتصال
connect time
U
زمان اتصال
fusion cone
U
مخروطی اتصال
fusible link
U
اتصال گداختنی
floating
U
فاقدوسیله اتصال
connecting branch
U
اتصال یا پیوستگی
copula
U
وسیله اتصال
grid cap
U
اتصال شبکه
junction box
U
جعبه اتصال
channel attached
U
اتصال کانالی
circuit diagram
U
شمای اتصال
commissure
U
محل اتصال
cluster joint
U
اتصال خوشهای
pendants
U
طناب اتصال
pendant
U
طناب اتصال
tapping
U
اتصال وسط
collector contact
U
اتصال کلکتور
tapped
U
اتصال وسط
tap
U
اتصال وسط
slings
U
تسمه اتصال
slinging
U
تسمه اتصال
sling
U
تسمه اتصال
commissure
U
سطح اتصال
drag bar
U
میله اتصال
junction boxes
U
جعبه اتصال
grid clip
U
اتصال شبکه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com