English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
adhesion U اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
connexions U پیوستگی اتصال
connecting branch U اتصال یا پیوستگی
connection U پیوستگی اتصال
juncture U بحران موقعیت ویژه بهم پیوستگی اتصال
canards U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canard U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
antineuritic U برضد اماس عصب مخاف اماس عصبی
appendicitis U اماس ضمیمه روده اماس اپاندیس
male connector U ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
sophisticated U غیرطبیعی
denaturalize U غیرطبیعی کردن
abnormalities U خاصیت غیرطبیعی
abnormality U خاصیت غیرطبیعی
factitious U غیرطبیعی دروغی
sodomyh U جماع غیرطبیعی
yo-yos U آدم غیرطبیعی
yo-yo U آدم غیرطبیعی
preposterously U بطور غیرطبیعی
malposition U حالت غیرطبیعی جنین
acromphalus U برجستگی و زائدهء غیرطبیعی ناف
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
tail planes U سطوح دم
patches U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patch U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layers U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP U پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibre U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector U وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
contacting U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings U سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
At lower levels. U در سطوح پایین تر
composite area U سطوح مرکب
DB connector U اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
aloft U سطوح بالا در بالای
auxiliary control surfaces U سطوح فرامین کمکی
isothermal layer U سطوح هم حرارت اب دریا
altitude separation U حد سطوح مبنای ارتفاع
energy gap U فاصله سطوح انرژی
auxiliary flight surfaces U سطوح پرواز کمکی
fairing U صاف کاری سطوح ائرودینامیکی
pitch curves U تلاقی سطوح طرفین دندانه
tail boom U پایهای که سطوح دم را تحمل میکند
calyculate U دارای سطوح حفره دار
ailavator U سطوح فرامین روی بال
formwork at cirved section U قالب بندی در سطوح منحنی
formwork exposed U قالب بندی سطوح مرئی
formwork unexposed U قالب بندی سطوح نامرئی
drawbar U بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkages U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivel U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
isotherm follower U دستگاه تشخیص سطوح هم حرارت اب دریا
bright work U سطوح فلزی صیقلی و بدون رنگ
fogging U مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها
variable camber U سطوح هادی گاز به داخل توربین
facets U سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
facet U سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
full rubber U حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
conjunctions U پیوستگی
conjunction U پیوستگی
affiliations U پیوستگی
joinder U پیوستگی
cohesiveness U به هم پیوستگی
cohesion U پیوستگی
coalitions U پیوستگی
affiliation U پیوستگی
coalescence U به هم پیوستگی
cohesion U به هم پیوستگی
consolidation U به هم پیوستگی
affinity U پیوستگی
continuity U پیوستگی
attachment U پیوستگی
coalition U پیوستگی
associations U پیوستگی
coherence U به هم پیوستگی
unity U پیوستگی
union U پیوستگی
association U پیوستگی
unions U پیوستگی
alliances U پیوستگی
alliance U پیوستگی
affinities U پیوستگی
interconnection U به هم پیوستگی
steadiness U پیوستگی
conjugation U پیوستگی
steadviness U پیوستگی
symphysis U پیوستگی
concrescence U پیوستگی
concomitance U پیوستگی
incontinuity U نا پیوستگی
incessancy U پیوستگی
adsorption U انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
air foil U سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
accretion U بهم پیوستگی
continuous time U با پیوستگی زمانی
interosculation U بهم پیوستگی
bond stress U تنش پیوستگی
continuity theory U نظریه پیوستگی
continuity equation U رابط پیوستگی
continuity equation U معادله پیوستگی
magnetic linkage U پیوستگی مغناطیسی
inosculation U بهم پیوستگی
continuity of flow U پیوستگی جریان
incorporation U پیوستگی تلفیق
linkages U بهم پیوستگی
bond U پیوستگی ضمانت
coneatenation U بهم پیوستگی
syndesis U بهم پیوستگی
linkage U بهم پیوستگی
zygosis U ترکیب پیوستگی
linkage U به هم پیوستگی پیوندی
linkages U به هم پیوستگی پیوندی
contiguous U پیوستگی دوام
juncture U پیوستگی مفصل
RJ connector U نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
lead U قطب اتصال سیم اتصال
ramps U سینه کش اتصال فراز اتصال
leads U قطب اتصال سیم اتصال
ramp U سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection U اتصال کاسکاد اتصال پلهای
terminal U محل اتصال پیچ اتصال
terminals U محل اتصال پیچ اتصال
slip road U سینه کش اتصال فراز اتصال
inertia welding U جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
cutting angle U زوایای بین سطوح قطعه کارکه باید بریده شود
rotor incidence U زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
crossed controls U بکارگیری سطوح کنترل برخلاف حالت عادی درمانورهای ویژه
balanced control surfaces U سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
solidarity U بهم پیوستگی [اتحاد]
clanship U پیوستگی بخانواده خود
discontinuities U عدم پیوستگی انفصال
discontinuity U عدم پیوستگی انفصال
adhesion U کشش سطحی پیوستگی
continuity of a function U پیوستگی تابعی [ریاضی]
electron attachment U پیوستگی یا وابستگی الکترون
bulk yarn U نخ های پفکی و حجیم شده جهت ایجاد سطوح برآمده و برجسته
placentation U پیوستگی جفت جنین بدیوارزهدان
solidarity U بهم پیوستگی مسئولیت مشترک
syndactylism U پیوستگی واتصال پنجه ها بیکدیگر
reunion U بهم پیوستگی تجدید دیدار
reunions U بهم پیوستگی تجدید دیدار
performance monitor U برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
inhibiting U اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان
gust lock U قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
adherence to party U هواخواهی یاتبعیت ازحزبی پیوستگی به حزبی
clannish U دارای تعصب قبیلهای پیوستگی ایلی
fusionist U هواخواه اصول پیوستگی وسازش در سیاست
actuating horns U اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند
integration U یکی کردن و بهم پیوستن پیوستگی اجزاء
polyene U ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
aerodynamics U شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
control lock U وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
aerodynamic heating U افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
control surface angle U زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
dilation U اماس
encephalitis U اماس مخ
edema U اماس
frost hoil U اماس
double pneumonia U اماس هر دو شش
swellings U اماس
swelling U اماس
tumidity U اماس
vulvitis U اماس کس
turgidity U اماس
tumescence U اماس
tumefaction U اماس
tuberosity U اماس
inturgescence U اماس
poked U اماس
inflammation U اماس
phrenitis U اماس مخ
neuritis U پی اماس
lymphangitis U اماس
lymphdenomia U اماس
poke U اماس
pokes U اماس
pulmonitis U اماس شش
myelitis U اماس
poking U اماس
intumescence U اماس
single pneumonia U اماس یک شش
phlegmasia U اماس
T connector U اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
swells U اماس کردن
swell U اماس کردن
swelled U اماس کردن
ague cake U اماس اسپرزازنوبه
bronchitis U اماس نایژه
palpebritis U اماس پلک
swollen U اماس کرده
enchondroma U اماس غضروفی
tonsillitis U اماس لوزه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com