English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
off page connector U اتصال دهنده برون صفحهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
connecting U اتصال دهنده
connector U اتصال دهنده
fasteners U اتصالات اتصال دهنده
connection fuse U ماسوره اتصال دهنده
connector U وسیله اتصال دهنده
jointer U دستگاه اتصال دهنده
coupling base U اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
earths U اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است
earth U اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است
male connector U ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
paginary U صفحهای
disk flower U گل صفحهای
cleans U صفحهای
cleanest U صفحهای
clean U صفحهای
cleaned U صفحهای
plate rheostat U رئوستای صفحهای
plate condenser U خازن صفحهای
plate clutch U کلاج صفحهای
disk armature U ارمیچر صفحهای
disc brake U ترمز صفحهای
induction disk U اهنربای صفحهای
flange coupling U پیوست صفحهای
page printer U چاپگر صفحهای
plane wave U موج صفحهای
plate capacitor U خازن صفحهای
slab zinc U زینک صفحهای
flagstone paving U فرش صفحهای
patch U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP U پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibre U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector U وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibres U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
trimmer U زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
contacted U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings U سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector U اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
form U صفحهای از صفحات کامپیوتری
interplanar crystal spacing U فاصله بین صفحهای
plane sinusoidal wave U موج سینوسی صفحهای
formed U صفحهای از صفحات کامپیوتری
side milling cutter U دستگاه فرز صفحهای
forms U صفحهای از صفحات کامپیوتری
interplanar spacing U فاصله بین صفحهای
concrete tile press U پرس صفحهای بتن
punchboard maze U ماز صفحهای سوراخدار
parent object U صفحهای که حاوی شی ارجاعی است
disk seal valve U لامپ خلاء با الکتردهای صفحهای
superscribe U روی صفحهای گراور کردن
home page U باز کردن صفحهای از وب سایت
mealing table U صفحهای که باروت را روی ان نرم می کنند
coherence U فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
head liner U کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
swivelled U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar U بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkage U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
pads U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
continuation U صفحهای ازمتن که به صورت صفحه اصلی است
wysiwyg U You What Is See WhatYou کلمه پردازهایی که تصاویر صفحهای تولید می کنند
halma U یکجور بازی روی صفحهای که 652 خانه چارگوش دارد
burster U یک وسیله مکانیکی که خروجی کامپیوتری چند صفحهای راجدا میکند
RJ connector U نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
conglutinative U التیام دهنده جوش دهنده
catalyst U تشکیلات دهنده سازمان دهنده
catalysts U تشکیلات دهنده سازمان دهنده
bailor U امانت دهنده کفیل دهنده
exhibiter U نمایش دهنده ارائه دهنده
bailer U امانت دهنده کفیل دهنده
exhibitor U نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitors U نمایش دهنده ارائه دهنده
extender U توسعه دهنده ادامه دهنده
ramp U سینه کش اتصال فراز اتصال
lead U قطب اتصال سیم اتصال
leads U قطب اتصال سیم اتصال
ramps U سینه کش اتصال فراز اتصال
slip road U سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection U اتصال کاسکاد اتصال پلهای
terminal U محل اتصال پیچ اتصال
terminals U محل اتصال پیچ اتصال
planch U صفحهای از گل نسوزکه برای نگاه داشتن چیزی که دراتش گذاشته اندبکارمیرود
hatchment U صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود
response U صفحهای در سیستم ویدیوی متن که به کاربر امکان وارد کردن داده میدهد
responses U صفحهای در سیستم ویدیوی متن که به کاربر امکان وارد کردن داده میدهد
shadowmask U صفحهای با سوراخهایی در مقابل صفحه تصویر رنگی برای جدا کردن اشعههای سه رنگ
control rod U میله لوله یا صفحهای درهسته شناسی که حاوی موادی است که نوترونها رابسرعت جذب میکند
click art U صفحهای از اشکال و تصاویرکه اماده بریده شدن هستند تادر اسناد کامپیوتری مورداستفاده قرار گیرند
output U برون ده
outside U برون
outputs U برون ده
exogenous U برون زا
outsides U برون
outcrop U برون زد
extrados U برون سو
outhaul line U برون کش
outcrops U برون زد
without U برون
extroverts U برون گرای
objective U برون ذات
extrovert U برون گرای
offline U برون خطی
objectives U برون ذات
immigration U برون کوچی
superficial degradation U برون تباهی
copper extraction U برون کشیدن مس
exogenous U برون روینده
exogenous U برون زاد
discharge U برون ریزی
purge U برون ریزی
output U برون داد
exogenous variable U متغیر برون زا
exopsychic U برون روانی
purged U برون ریزی
purges U برون ریزی
out group U برون گروه
suburban U برون شهری
self contained U برون بی نیاز
discharges U برون ریزی
accommodations U برون سازی
eccentricities U برون مرکزی
extrajection U برون اندازی
extratensive U برون نگر
extraterritorial U برون مرزی
extraterritoriality U برون مرزی
extroversion U برون گرایی
objectivism U برون گرایی
exudation U برون نشست
accommodation U برون سازی
extragalactic U برون کهکشانی
extrafusal U برون دوکی
physiognomies U برون چهر
externality U برون بودگی
exteroceptive U برون تنی
emigration U برون کوچی
suburb U برون شهر
exterritorial U برون مرزی
physiognomy U برون چهر
eccentricity U برون مرکزی
extracyclic U برون حلقهای
exvia U برون زیست
outputs U برون داد
outsight U برون بینی
extrapolation U برون یابی
outlier U برون هشته
drive! U برون! [با ماشین]
epithelium U برون پوش
outer directed U برون وابسته
the out ward eye U چشم برون
acting out U برون ریزی
oversea U برون مرزی
egest U برون کردن
out flow U برون ریز
effuent U برون ریز
ectorderm U برون پوست
off line U برون خطی
ectoparasite U انگل برون زی
extrapolations U برون یابی
exocrine U برون تراو
exogamy U برون همسری
evacuation U برون ریزی
exocathection U برون پردازی
effusion U برون ریزی
effusion U برون تراوی
effusions U برون تراوی
effusions U برون ریزی
exogamy U برون پیوندی
evacuation U برون بری
pericardium U برون شامه دل
exogen U گیاه برون رو
T connector U اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
outward looking policy U سیاست برون نگر
off line operation U عملکرد برون خطی
to reveal itself U از پرده برون افتادن
out of line coding U کدگذاری برون خطی
offline storage U انباره برون خطی
off line storage U حافظه برون خطی
pericardiac U وابسته به برون شامه دل
pericardial U وابسته به برون شامه دل
offset distance U فاصله برون محوری
supinator muscle U عضله برون گردان
peritoneum U برون شامه روده ها
outbreeding U برون زاد اوری
offline operation U عمل برون خطی
outputs U برون گذاشت برونگذار
extrapolated U برون یابی کردن
extrapolating U برون یابی کردن
extraterritoriality U حقوق برون مرزی
discharge of affect U برون ریزی هیجانی
exterritoriality U حقوق برون مرزی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com