English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
two way wiring U اتصال تبدیل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
serial U اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
serials U اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
Other Matches
male connector U ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
novatio non presumiter U تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
patch U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP U پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fiber U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector U وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
contacted U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings U سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector U اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
drawbar U بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkages U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivels U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivel U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
conversion scale U مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration U تبدیل صورت تبدیل هیئت
RJ connector U نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
slip road U سینه کش اتصال فراز اتصال
leads U قطب اتصال سیم اتصال
terminals U محل اتصال پیچ اتصال
lead U قطب اتصال سیم اتصال
cascade connection U اتصال کاسکاد اتصال پلهای
terminal U محل اتصال پیچ اتصال
ramps U سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp U سینه کش اتصال فراز اتصال
restitution U تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
assembler U اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
binary to octal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
T connector U اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interface U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line U اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
conversion U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
transforms U تبدیل
transforming U تبدیل
toggle U تبدیل
toggles U تبدیل
permutation U تبدیل
convert U تبدیل
connector U تبدیل
transformed U تبدیل
reforming U تبدیل
transform U تبدیل
reducer U تبدیل
modification U تبدیل
adapter U تبدیل
converted U تبدیل
converter U تبدیل گر
conversion U تبدیل
conversions U تبدیل
alteration U تبدیل
permutations U تبدیل
move U تبدیل
shift U تبدیل
cinversion U تبدیل
transformation U تبدیل
reduction U تبدیل
converts U تبدیل
interconversion U تبدیل
reductions U تبدیل
panification U تبدیل
reducing U تبدیل
reduce U تبدیل
code conversion U تبدیل کد
reduces U تبدیل
translation U تبدیل
changes U تبدیل
converting U تبدیل
transmutation U تبدیل
changing U تبدیل
commutation U تبدیل
changed U تبدیل
change U تبدیل
gear level U تبدیل کردن
gleization U تبدیل به خاک رس
commuting U تبدیل کردن
commutes U تبدیل کردن
interconversion U تبدیل متقاطع
commuted U تبدیل کردن
commute U تبدیل کردن
nuclear transformation U تبدیل هستهای
transformation U تبدیل صورت
fiel conversion U تبدیل فایل
transmuting U تبدیل کردن
interconvertible U قابل تبدیل
substitution of a different obligation U تبدیل تعهد
lamp bulb adapter U تبدیل لامپ
symmetry transformation U تبدیل تقارنی
galss transition U تبدیل شیشهای
lapidification U تبدیل به سنگ
media conversion U تبدیل رسانه ها
frequency conversion U تبدیل فرکانس
frequency changing U تبدیل فرکانس
frequency change U تبدیل بسامد
file conversion U تبدیل فایل
transmutation U تبدیل عناصر
transmutation U تبدیل هستهای
fiel conversion U تبدیل پرونده
convertibles U قابل تبدیل
frequency transformation U تبدیل فرکانس
liquefaction U تبدیل به مایع
frequency translation U تبدیل فرکانس
substitution of an obligation U تبدیل تعهد
transformers U تبدیل کننده
transformer U تبدیل کننده
internal conversion U تبدیل درونی
internal conversion U تبدیل باطنی
multi way switch U کلید تبدیل
vaporization U تبدیل به بخار
glassy transition U تبدیل شیشهای
gamma transition U تبدیل شیشهای
reduction coefficient U ضریب تبدیل
money exchange U تبدیل پول
monarchize U تبدیل به سلطنت
frequency converter U تبدیل گر بسامد
evaporating U تبدیل به بخارکردن
interpretative U تبدیل میکند
transform U تبدیل کردن
reducer U تبدیل کننده
evaporated U تبدیل به بخارکردن
transformed U تبدیل کردن
reductional U تبدیل کاهش
evaporate U تبدیل به بخارکردن
evaporates U تبدیل به بخارکردن
convert U تبدیل کردن
converting U تبدیل کردن
converted U تبدیل کردن
converts U تبدیل کردن
transforming U تبدیل کردن
image transformation U تبدیل تصویر
silicification U تبدیل به درکوهی
similarity transformation U تبدیل مشابهتی
turns U تبدیل کردن
turn U تبدیل کردن
laplace transformation U تبدیل لاپلاس
transmute U تبدیل کردن
reductions U اختصار تبدیل
platiforming U تبدیل با پلاتین
transmuted U تبدیل کردن
reduction U اختصار تبدیل
solidification U تبدیل به جامد
phase transition U تبدیل فاز
power converter station U پست تبدیل
parallel conversion U تبدیل موازی
silicification U تبدیل بسنگ
process conversion U تبدیل فرایند
rotary converter U تبدیل گر گردان
transforms U تبدیل کردن
saccharification U تبدیل به قند
impedance transformation U تبدیل امپدانس
prtrifaction U تبدیل به سنگ
incommutability U تبدیل ناپذیری
salification U تبدیل به نمک
scorify U تبدیل به کف کردن
hydroforming U تبدیل هیدروژنی
hepatization U تبدیل بجگر
heat of transformation U گرمای تبدیل
incommutably U تبدیل ناپذیر
transmutes U تبدیل کردن
transition temperature U دمای تبدیل
convertor U تبدیل کننده
acidifier U تبدیل به اسیدکننده
actification U تبدیل به سرکه
catalytic reforming U تبدیل کاتالیزوری
convertibility U قابلیت تبدیل
compiler U تبدیل میکند
compound converter U تبدیل گر مرکب
to convert something into something U تبدیل کردن به
to turn something into something U تبدیل کردن به
vitrification U تبدیل به شیشه
catforming U تبدیل با کاتالیزور
convertor U الت تبدیل
changer U تبدیل میکند
transmutable U قابل تبدیل
transmutative U قابل تبدیل
transmutative U تبدیل شدنی
upturn U تبدیل به احسن
lactation U تبدیل به شیر
changer U کلید تبدیل
transrorm U تبدیل کردن
data conversion U تبدیل داده ها
current transformation U تبدیل جریان
change over switch U کلید تبدیل
conversion rate U نرخ تبدیل
basify U تبدیل به قلیاکردن
conversion price U قیمت تبدیل
conversion cost U هزینه تبدیل
conversion price U بهای تبدیل
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com